1404/07/30
بسم الله الرحمن الرحیم
مسئله هفتم/ حد زنا/کتاب الحدود و التعزيرات
موضوع: کتاب الحدود و التعزيرات/ حد زنا/ مسئله هفتم
مرحوم امام در تحریر الوسیله در مسئله هفت این گونه بیان می کنند: « يسقط الحدّ في كلّ موضع يتوهّم الحلّ، كمن وجد على فراشه امرأة فتوهّم أنّها زوجته فوطئها، فلو تشبّهت امرأة نفسها بالزوجة فوطئها فعليها الحدّ دون واطئها، وفي رواية يقام عليها الحدّ جهراً وعليه سرّاً، وهي ضعيفة غير معوّل عليها.» [1]
صورت اول:
در هر جايى كه شخص توهم حليت باشد یعنی فکر کند یا خیال کند که این زنی که در این اتاق هست یا در اتاق خوابش هست زن خودش است حدّ ساقط مىشود.
مرحوم امام می فرماید:که در اینجا از این مرد حد ساقط می شود.
صورت دوم یا فرض دوم:
اگر زنى خودش را زن او نموده باشد و مرد با او نزديكى كند حدّ بر زن است نه بر واطى او.
توضیح صورت دوم:
آنچه که در این مسئله وجود دارد این است که یک خانمی یا خانم اجنبی خودش را به شکل زن این مرد درآورده و رفته تو اتاق این مرد ومرد فی الجمله که نگاه کرده است و دیده زن خودش است یعنی شبیه زنش است و همبستر شده است و بعد معلوم شده است که این خانم خودش را به شکل این زنش درآورده ولی زن او نبوده است و اینجا چیکار باید کرد؟ آیا حد از هر دو ساقط است یا از یا او ساقط نیست؟ اگر حد ساقط نیست کیفیت اجرای حد چگونه است؟ و اگر حد ساقط است از کی ساقط است؟
صور مسئله:
صورت اول: که حد از این مرد واطی ساقط است زیرا گناهی نکرده است و خیال کرده این زنی که در این اتاق هست زن او است.
به عبارت دیگر:
شبهه است حالا که شبه است تدر الحدود بالشبهات و حد بر این مرد جاری نمی شود ولی نسبت به آن موطوئه یعنی آن زن اجنبی حد جاری می شود زنا کرده است و اگر زنا محسنه است رجم می شود و اگر غیر محسنه است جلد است.
صورت دوم:
حد ساقط نمی شود هر دو باید حد بخورند منتها نسبت به مرد حد مخفی باشد مخفی یعنی در پنهانی در سر ولی نسبت به زن علنی این زن آمده خودش رو به شکل زن مرد درآورده خواسته زنا کند و مصداق ادله ی زنا می شود حالا که مشمول ادله زنا شد قاعدتا باید حد بخورد منتها این خیلی مستقیم کار کرده است ولی نسبت به مرد که مستقیما یقین نداشته که زن زنش نیست بلکه احتمال قوی می داده و یقین داشته که زن خودش حداقلش بگویم شبهه دارد و اگر شبهه باید حد ساقط بشود حالا که زده می شود یک جور بزنیم که آبرویش نرود سری و پنهانی بزنید.
معنای توهم
مرحوم امام که فرموده است مرد اگر توهم کرد که این زن حلال است ؟
معنای توهم چیست؟ ایشان فرمودند که مقصود از توهم این است که مرتکب یعنی مرد به صورت قطع و یقین اعتقاد به حلیت این زن داشته باشد یعنی یقین دارد اعتقاد دارد که این زنش است یا اطمینان دارد که این زنش است اگر اعتقاد دارد و اطمینان دارد که زنش است قاعدتا مشکلی ندارد مثل شخصی که در اتاق خوابش زنی را ببیند و توهم کند که آن زن زوجه خودش می باشد و هم بستر می شود حد از آن مرد ساقط است پس اگر زنی خودش را شبیه خانم این مرد دربیارد که صورت دوم بود و مرد خیال کند که زن خودش می باشد و هم بستر شود اون زن باید حد زده شود اما واطی آن زن یعنی مرد حد ندارد.
صورت سوم:
روایت مخالف
لکن روایتی قائم شده است بر اینکه آن زن باید علنا حد بخورد و بر آن مرد سری شلاق برنند و این صورت سوم بود.
تا به حال می گفتیم مرد حد برای او جاری نمی شود ولی روایتی قائم شده که دلالت دارد بر اینکه به زن علنا حد بزنید ولی به مرد مخفیانه چون گناهش کمتر است.
متن روایت: « محمد بن الحسن بإسناده عن محمد بن أحمد بن يحيى ، عن بعض أصحابه ، عن إبراهيم بن محمد الثقفي ، عن إبراهيم بن يحيى الدوري ، عن هشام بن بشير ، عن أبي بشير ، عن أبي روح : أن امرأة تشبهت بأمة لرجل ـ وذلك ليلا ـ فواقعها وهو يرى أنها جاريته ، فرفع إلى عمر فأرسل إلى علي عليهالسلام فقال : اضرب الرجل حدّاً في السر ، واضرب المرأة حدّاً في العلانية»[2]
زنی هست که خودش رو متشبه کرده به کنیز مرد و مرد در شب با او همبستر می شود و بعد معلوم می شود که جاریه و محرم او است و دعوا را پیش عمر بردند و بعد محضر امیر المومنین بردند حضرت فرمودند مرد را حد به صورت مخفی شلاق بزنید و زن را به صورت علنی شلاق بزنید.
این روایت بر خلاف آنچه که تا به حال در متن رساله حضرت امام بیان شده بود.
ضعیف بودن روایت:
اگر این روایت روایت معتبری باشد که آن فرمایش حضرت امام را در مسئله هفتم تخصیص می زد.
ولی این روایت خوشبختانه یا متاسفانه ضعیف است و اعتمادی هم بزرگان فقها بر این حدیث نکردند یعنی این جور نبوده که به این حدیث ضعیف عمل کنند تا جبران ضعف سندی بشود و این حدیث هم مرسل است و هم سلسله مراتبش افراد مجهول اند پس در عین حال این روایت از نظر ما ضعیف است و نمی شود به او اعتنا کرد.
مرحوم محقق[3] در شرائع الاسلام هم فرموده است این روایت متروکه است یعنی طرد شده کسی به او اعتنا نکرده و احدی به این روایت عمل نکرده است مگر قاضی ابن براج[4] که از قدمای اصحاب بوده است و این روایت هم ضعف سندش با اعراض معظم فقها قابل اعتماد و نبوده است و وجهی و دلیلی ندارد پس این را باید بگویم فضربوه علی الجدار یا بگذاریم کنار یا بگویم متروکه است یا بگویم مرسله است و در عین حال همه عیب ها را در این روایت دارد.
این مسئله هفتم بود.
مسئله هشتم سیاتی ان شاالله .