1404/07/13
بسم الله الرحمن الرحیم
/ مستندات قاعده درء و بررسی آنها/کتاب الحدود و التعزيرات
موضوع: کتاب الحدود و التعزيرات/ مستندات قاعده درء و بررسی آنها/
کلام در رابطه با دسته دوم از روایات خاص بود که در مورد شبهه قاضی بودیم یعنی روایاتی که در رابطه با شبهه قاضی وارد شده بود بعضی از روایات را مضمونشان را می خوانم می بینیم زنی که زنا کرده است ادعا می کند که از طرف زانی مورد اکراه واقع شده است یعنی وادارش کردند و این زن شاهد و ادعایی برای اکراه مرد در این کار بر ادعای خود نیاورده است طبیعتا در اینجا برای قاضی شبهه پیش می آید که آیا این زن راست می گوید مورد اکراه واقع شده یا دروغ می گوید؟
اینکه روشن است اصل در اعمال اختیاری بودن است یعنی اگر خود زن نخواهد این کار اتفاق نمی افتد و همیشه کسی که ادعای اکراه می کند قاعدتا باید آن را اثبات کند دلیل بیاورد شاهد بیاورد و مادامی که آن اکراه ثابت نشده است فرض آن است که آن عمل را از روی اختیار صورت گرفته است قاضی نیز می تواند با این اصل ؛ شبهه خود رو برطرف کند و به این زن حد بزند با وجود این موارد امام معصوم دستور داده است که حد زده نشود حد را مرتفع می داند حد را ساقط می داند حال ادعا این است که این روایتی که در رابطه با شبهه قاضی وارد شده است و در باب ادعای اکراه زن آمده است به سایر موارد همچون ادعای لواط، ادعای زنا و امثال این ها می شود تسری داد یا نه؟
پس ما از این روایت این مطلب رو استفاده کردیم شبهه شبهه قاضی است مورد یک زنی که ادعای اکراه می کند این قاضی نمی داند این راست می گوید یا دروغ می گوید؟ حد بزند یا حد نزند ؟در این موردی که قاضی استدلالی هم برای خودش دارد می گوید اصل در اعمال این است که اختیاری باشد پس این خانم از روی اختیار این کار رو کرده است من حد را جاری می کنم اما امیرالمومنین علی علیه السلام در همین مورد در شبهه قاضی در مورد ادعای اکراه این زن زانیه ایشان می فرماید که حد برداشته می شود آیا می تواند؟ باید در جواب گفت که ما باید به بحث قبل که در مستندات قاعده درء است برگردیم که آیا درء می تواند این روایت خاص باشد آنهم در شبهه خاص و می توانیم مضمون این روایت را به فرمایش امیرالمومنین که فرمود که تسری بدهیم؟ یا هر جا شبهه ای بود چه در رابطه با شبهه قاضی و چه در رابطه با شبهه متهم این قاعده رو تسری بدهیم و اجرا بکنیم یا نه؟ این روایت می تواند مستند قاعده درء باشد یا خیر؟.
روایت دوم صحیحه حلبی « ـ محمد بن علي بن الحسين بإسناده عن الحلبي ، عن أبي عبدالله عليهالسلام قال : لو أن رجلا دخل في الاسلام وأقر به ، ثم شرب الخمر وزنى وأكل الربا ، ولم يتبين له شيء من الحلال والحرام ، لم اقم عليه الحد إذا كان جاهلا الحدیث» [1] این روایت مضمونش این است که یک کسی اشهد الله اله الا الله و اشهد ان محمد رسول الله صل الله علیه علیه السلام رو مطرح کرده است ولی هیچ گونه اطلاعی از مذهب و اصول دین و فروع دین ندارد شرب خمر کرده است دزدی ، زنا و امثال این ها.
آیا به چنین فردی می شود حد زد یا نمی شود حد زد ؟ امام صادق علیه السلام می فرماید که تا وقتی که این فرد جاهل است آیه حرمت خمر خوانده نشده است علم به حرمت پیدا نکرده است حد زده نمی شود؟ آیا در موارد شبهه می شود حد را برداشت یا نه؟ می تواند این روایت از مستندات قاعده درء باشد یا نه؟
تا اینجا روایات عام رو خواندیم روایات خاص هم دو مورد بود خواندیم.
دوم: اجماع و تسالم اصحاب
اجماع و تسالم اصحاب و فقهای شیعه است تمامی اصحاب امامیه بلکه فقهای اسلام به این قاعده درء استناد کردند و مطابق این قاعده فتوا هم دادند در اکثر مسائل جزایی اینگونه گفتند هرگاه شبهه ای پیش آمده است مثلا حد ساقط می شود مجازات ساقط می شود و امثال این ها فقهای ما این طوری فرمودند لانّه من الشبهة الدارئة این مورد را که حد ساقط می شود به خاطر اینکه از موارد شبهه ای است که حد رو دفع می کند حد رو ساقط می کند و لذا فرمودند که حد جاری نمی شود و یا قصاص و تعزیر ساقط می گردد.
این تسالم فقها از اجماع هم بالاتراست مرحوم آقای موسوی بجنوردی [2] در قواعد فقهیه میعاد دوم این مطلب رو بیان کردند.
تسالم اصحاب به گونه ای است که مرحوم آیت الله العظمی سید عبدالاعلی سبزواری [3] فرموده است که این قاعده درء نیاز به بحث ندارد یعنی ما نیازی نمی بینیم که قاعده درء را مورد بررسی و اثبات قرار دهیم.
سوم. سایر ادله
برای قاعده درء به ادله دیگری نیز استناد کردند:
1:مطابقت قاعده با ظواهر ادله و اصول عقلی
اولین دلیلی که به آن استناد کردند این است که قاعده درء مطابقت با ظواهر ادله و اصول عقلی دارد.
بیان مطلب:
به این بیان که فرمودند احراز موضوع شرط فعلیت و تنجز حکم است یعنی تا موضوع نباشد حکم نمی آید یعنی می گوییم زید قائم تا زیدی نباشد و وجود زید احراز نشود نمی توانیم بگویم قائم در اینجا تحقق موضوع به منزله علت است نسبت به معلول همان طوری که موضوع اگر تحقق پیدا نکند حکم نمی آید موضوع به منزله علت است نسبت به حکم.
بنابراین اگر موضوع احراز نشود نمی توان گفت حکم ثابت است البته مخفی نماند که این دلیل اختصاص به شبهات موضوعیه دارد که تا موضوع ثابت نشود در شبهه موضوعیه حکم پشت سرش نمی آید.
بحث ما در این قاعده درء عام است یعنی اعم از حکم و موضوع است.
2: مبنی بودن حدود بر تخفیف و مسامحه.
دومین دلیل بر مستند درء این است که اصلا در اسلام حدود و تعزیرات مبتنی بر تخفیف و مسامحه است این مطلب را در روایات دیدید که گاهی اسلام ، نگاه و دید آسان دارد یعنی سخت نگاه نمی کند مثلا شما با قیام نمی توانید نماز بخوانید نشسته بخوانید نشسته نمی توانید نماز بخوانید دراز کشیده بخوانید و......ولی نماز را بخوانید.
بنای شرع مقدس در حدود بر تخفیف و مسامحه است به همین جهت مستحب است قاضی اقرار کند از اقرار خود باز دارد مگر امیرالمومنین این کار را نکرد طرف آمد گفت که من کار بدی کردم گناه کردم گفت نه تو خواب بودی گفت مرا پاک کن مرا شلاق بزن مرا رجم کن گفت برو مرتبه سوم آمد گفت که آقا من می دانم گناه کردم و روز قیامت باید جواب بدم من نمی توانم تحمل کنم جهنم آخرت را. حضرت گفت توکه بارداری برو بچه ات به دنیا بیاور برو مرتبه چهارم آمد اقرار کرد امیرالمومنین فرمودند خدایا شاهد باش که من چند بار خواستم این را بگویم برو.
بله مستحب است که قاضی نگذارد مرتکب جرم مرتکب حرام اقرار کند اگر در همین مسئله زنا اقرار نکند هیچ راهی برای اثبات زنا وجود ندارد پس اسلام و خدا می خواهد که کار ثابت نشود.
استاد:
ادله ای که در رابطه با مستندات درء مطرح کردیم آنها مورد بررسی قرار بدهیم دو تا روایت از صدوق نقل کردیم که روایت اول صدوق و ثانیا عهدنامه مالک اشتر آیا این ها واقعا می تواند به عنوان دلیل باشد؟ سوم نقد و بررسی روایات خاص رابعا اجماع را و خامسا همین سایر ادله ای که مطرح کردیم آیا این ادله می توانند مستند قاعده ی درء باشند؟ دلیل بر قاعده درء باشند؟
باید گفت به نظر می رسد روایت صدوق از جهت دلالت تام تمام است حرفی نیست ولی از حیث سند متاسفانه مرسله است معلوم نیست که از چه کسی نقل می کند گرچه صاحب ریاض همین روایت رو متواتر می داند و لکن به نظر من باید در این مسئله با مرحوم آیت الله خوئی هم عقیده باشیم که ایشان نظرش این است که حرف صاحب ریاض سخن عجیبی است این روایت صدوق مرسله است و اعتباری هم ندارد. ادامه بحث ان شاالله سیاتی.