« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد ابوالفضل عادلی‌نیا

1404/07/06

بسم الله الرحمن الرحیم

کتاب الحدود و التعزيرات/بررسی ادرئوالحدود بالشبهات /فقه الحدیث / مسقطات حد

 

موضوع: کتاب الحدود و التعزيرات/بررسی ادرئوالحدود بالشبهات /فقه الحدیث / مسقطات حد

 

در بحث دیروز به این نتیجه رسیدیم که فقهای عظام در مورد شبهه اختلاف نظر و عقیده دارند که معنای شبهه چیست؟ دیروز نظر مرحوم شهید اول رو مطرح کردیم و اما امروز نظر شهید ثانی مرحوم شهید ثانی با توسعه در دایره شبهه فرمودند وهم به حلیت عمل ممنوع را ایضا شبهه می داند یعنی آن آقایی که مرتکب جرم شده است خیال کرده این عمل حلال است ولی در عین حال انجام داده است و یا خیال کرده زن اوست و حال اینکه زنش نبوده است آیا زنا حساب می شود یا نه؟ شلاق و حد و رجم و این ها انجام می گیرد یا نه؟ چون قبلا بحث ما در مسقطات حد بحث می کنیم چه چیز باعث سقوط هست یک مورد موارد شبهه است حالا شبهه معناش چیست؟ ما داریم در معنای شبهه بحث می کنیم.

دلیل فرمایش شهید ثانی عموم حدیث ادرء الحدود به شبهات است که هر جا که شبهه بود شما ادرء رو دفعش کنید حد را ساقط کنید حد را بردارید که دیروز معنا کردیم.

در ظاهر عبارت مرحوم آیت الله العظمی خویی رحمه الله علیه این است که شبهه اعتقاد و یقین به مجاز بودن عملیست که در واقع حرام است ایشان فرموده که فردی وارد یک محفلی می شود یقین دارد که آن چادر مشکی خانم اوست یا مثلا متعه او می باشد با او هم بستر می شود و حال اینکه که او اجنبی بوده است این یکی از موارد شبهه است و این یقین به مجاز بودن عملی است که در واقع حرام است حالا این یقین از کجا ناشی شده است؟ می فرماید ناشی از جهل حکمی تقصیری نیست بلکه ناشی از جهل قصوری یا تقصیری در مقدمات ناشی شده است ایشان می خواهد بگوید که این مطلب رو عمدا نخوانده است عمدا نگاه نکرده است در بعضی از مقدمات اشتباه کرده است مثلا باید لامپ چراغ بزند مشخص شود کلید را نزده است نه اینکه در اصل قضیه که آیا زن مردم به او حلال است یا حرام است یا حرام نیست آنها را که می داند در مقدمات کار اشتباه کرداست قصور دارد و یا تقصیر دارد یعنی می بایست لامپ را روشن کند تا ببیند این خانم کیست در بعضی موارد تحصیله در بعضی موارد قصوراست.

تکمله کلام مرحوم آقای خویی

جالب اینجاست که با وجود این همه اختلاف در معنای شبهه مرحوم صاحب ریاض سید علی طباطبایی معنایی را برای شبهه مطرح کرده است و برای آن ادعای اجماع کرده است ایشان گفتند «و ضابطها ما اوجب ظن الاباحة بلا خلافٍ اجده و لعلّه المفهوم منه عرفاً و لغة»[1] ضابط شبهه آن چیزیی است که موجب ظن به اباحه حاصل می شود من هیچ اختلافی هم ندیدم.

معنای فرمایش صاحب ریاض چیست؟ معنای فرمایش صاحب ریاض این است ضابطة شبهه چیزی است که باعث گمان به حلیت عمل [که در واقع ممنوع است‌] شود. مخالفی را در این مورد نیافتم و شاید آنچه در عرف و لغت از این واژه فهمیده می‌شود، همین معناست پس ضابطی رو که صاحب ریاض مطرح می کند این است که شبهه اون چیزیست که موجب ظن به حلیت پیدا شود ظن به اباحه پیدا شود.

باید توجه داشت که این اختلاف میان فقها در تعریف شبهه امری طبیعی است در واقع چون در مورد دایرة شبهه‌ای که موجب سقوط حد می‌شود میان فقها اختلاف عقیده وجود دارد، هر فقیهی سعی کرده است با توجه به دایرة مورد پذیرش خویش، شبهه را تعریف کند و ضابطة آن را مشخص نماید.اما مشکلی که در این میان وجود دارد این است که اگر خواسته باشیم شبهه را با توجه به موارد کاربرد قاعدة درأ تعریف کنیم، تعریف آن یه مقدار سخت می شود.

تعریف آن شبهه تعریف آن نه «توهم الفاعل او المفعول ان ذلک الفعل سائغٌ له» است و نه «ما اوجب ظن الاباحة» و نه «الجهل عن قصور او تقصیر فی المقدّمات مع اعتقاد الحلّیة حال الوطی» هیچ کدام این ها نیست زیرا فقها در مواردی به قاعده درء گفتند در شبهه این حد رو ساقط کنید درء شبهه رفعش کنید باید ببینیم اون موارد کاربرد درء کجاست؟ در موارد ظن است؟ در موارد یقین است؟ در موارد وهم است؟ یا غیر اینهاست؟

فقها در مواردی به قاعده درء استناد کرده و به سقوط حد رای دادن که در آنجا شبهه به هیچ یک از این معانی مذکور نیست اصلا ربطی به این ها ندارد مثلا در مورد قذف نسبت زنا دادن به همسر و نسبت زنا دادن به شخص دیگر مثلا در مورد قذف که به معنای نسبت دادن زنا یا لواط به دیگری است این بحث وجود دارد .آیا نسبت دادن دو عمل فوق فقط باید با لفظ صورت بگیرند اگر با نقاشی صورت گرفت قذف نیست ؟ با اشاره نسبت داده شد این قذف نیست یا قذف است ؟یا با عکس کشیدن، نقاشی کردن نسبتی را به شخصی داد آیا این قذف هست یا قذف نیست؟

در نتیجه کسی که به وسیله ای غیر از الفاظ مثل عکس و نقاشی و مجسمه و نوشته زنا یا لواط را به کسی نسبت داده است مرتکب جرم قتل شده است یا نه ؟.

بعضی از فقهای معاصر از قبیل فاضل لنکرانی در تفصیل الشریعه با پیش کشیدن قاعده درء مصداق متقن قذف را نسبت دادن به وسیله لفظ می دانند فرمودند اگر با لفظ کسی رو به زنا نسبت دادید قذف است به لواط نسبت دادی قذف است اما اگر نقاشی کشیدی و عکس زید و عمر را گرفتی نسبت دادید قذف نیست بدیهی است در اینجا کسی که نه به وسیله نوشته و نه به وسیله نقاشی زنا یا لواط را به کسی نسبت دادند وهم یا ظن یا اعتقاد به اباحه عمل ندارد بلکه می داند که مرتکب فعل حرام می شود.

و نیز یه مورد دیگه ای که از مواردی که کاربرد درء هست و نه ظن نه وهم و نه یقینه اون مسئله خنثی مشکل است مثلا خنثی مشکل یه کاری انجام داده نعوذ بالله قذف کرده است حال او می خوایم به اصطلاح حدش بزنیم حد زن را بزنیم یه حد مرد؟ حد زن یه چیزاست حد مرد یه چیز دیگر است در اینجا نه وهم است نه اعتقاد است نه شک است نه وهم به علیت است هیچ کدوم از این ها نیست در اینجا باید چی کار کرد؟

پس این که شما می گویید حتما شبهه هر کدام وهم فاعل است ظن فاعل است یا یقین است ؛ اصلا در معنای شبهه نمی گنجد و نیز اگر خنثی مشکل مثلا مرتد شود و ندانیم که او زن است تا مجازات او حبس و ضرب باشد یا مرد است تا مجازات او قتل باشد گفته شده به استناد قاعده درء می توان مجازات قتل را از او منتفی دانست.

بدیهی است شبهه در این مورد هم به معانی که یاد شده ربطی ندارد اینجا صاحب جواهر در جلد چهل و یک در این بحث این مطلب را فرموده است تا ان شاالله ادامه بحث کنیم.


logo