1403/10/09
بسم الله الرحمن الرحیم
/بررسی روایات/رجوع شاهد از شهادتش بعد الحکم و الاستیفاء
موضوع: رجوع شاهد از شهادتش بعد الحکم و الاستیفاء/بررسی روایات/
کلام و سخن در رجوع شاهد از شهادتش بعد الحکم و الاستیفاء بود و در مقام نقل روایاتی بودیم که در این زمینه وجود دارد:
1: روایت اول را دیروز گفتیم.
2: معتبره مسمع کُردِین(یا کُردَین): مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مِسْمَعٍ كِرْدِينٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ فِي أَرْبَعَةٍ شَهِدُوا عَلَى رَجُلٍ بِالزِّنَا فَرُجِمَ ثُمَّ رَجَعَ أَحَدُهُمْ فَقَالَ شَكَكْتُ فِي شَهَادَتِي قَالَ عَلَيْهِ الدِّيَةُ قَالَ قُلْتُ: فَإِنَّهُ قَالَ شَهِدْتُ عَلَيْهِ مُتَعَمِّداً قَالَ يُقْتَل.(فانّه قال که در عبارت نقل شده است احتمالاً باید اِن قال باید باشد به این علت که فرض این است که این شخص اول گفت شککت و من در شهادتم شک کردم و با این فرض مناسبت ندارد که فانه قال باشد)[1]
این روایت صریح در این مطلب است که اگر شاهد اقرار کند که به خطا شهادت دادیم، دیه ثابت میشود و اگر بگوید که عمداً شهادت به کذب دادم، کشته و قصاص میشود مثلاً چهار نفر بر علیه شخصی که شهادت دادند که او زنا کرده است، یک نفر از شاهدها برگردد و بگوید من اشتباه کردم و گاهی میگوید که من عمداً دروغ گفتم، در این صورت اگر متهم به زنا را کشتند که باید این شاهد را بکشند و اگر آن شخص را دست مثلاً قطع کرده باشند، باید آن را قصاص اطراف بکنند؛ اگر این شهادت، خطئی بوده باشد در این صورت حکم او اعدام و قصاص اطراف نیست و باید دیه داده بشود.
3: روایت مرسله بن محبوب، این مرسله فرقهای دارد که در آن اختلاف شده است و برخی به این روایت تمسک کردند و برخی هم به این روایت تمسک نکردند.
مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ فِي أَرْبَعَةٍ شَهِدُوا عَلَى رَجُلٍ مُحْصَنٍ بِالزِّنَا ثُمَّ رَجَعَ أَحَدُهُمْ بَعْدَ مَا قُتِلَ الرَّجُلُ فَقَالَ إِنْ قَالَ الرَّابِعُ وَهَمْتُ ضُرِبَ الْحَدَّ وَ غُرِّمَ الدِّيَةَ وَ إِنْ قَالَ تَعَمَّدْتُ قُتِل.
چهار شاهد شهادت دادند بر علیه مردی که همسر دارد و زنا کرده است و محصن به کسی می گویند که ازدواج کرده است و فرقی نمیکند که زن باشد یا مرد؛ وقتی یک نفر از این چهار شاهد از نظر خود برگشت و گفت که من اشتباه کردهام، اگر خطا کرده است در این صورت باید دیه بدهد و اینکه روایت می گوید«ضرب الحد» منظور حد قتل نیست بلکه به معنای تعزیر است؛ اگر بگوید که او زنا نکرده است و من عمداً دروغ گفتم، او را میکشند.
برخی فقها به این روایت استدلال نکردهاند زیرا اولاً سند او ضعیف است و ثانیاً مضمون آن، خلاف قاعده است زیرا وقتی اشتباه کرد، معذور است و نباید حد زده بشود ولی در این روایت می گوید باید حد زده بشود و قاعده این است که اگر تعمد بر کذب داشته باشد، باید قصاص بشود و زدن حد که درست نیست و اگر تبین به خطا باشد باید دیه بدهد.
تا حالا روایاتی را مطرح کردیم که در مورد رجوع شاهد بعد الحکم و استیفا وارد شده بود و بعد از استیفا هم تفصیل دادهاند که اگر از روی عمد، دروغ گفت است آثاری دارد و اگر از روی تبین خطا شهادت داده است، آثار دیگری دارد؛ فقط در روایت آخر دارد که اگر او شاهد گفت من اشتباه کردم، حد قذف می خورد در حالی که اگر او خطا کرده باشد، حد نباید بخورد و این خلاف قاعده است.
ممکن است کسی سوال کند که شهادت باید به گونه باشد که شاهد کالشمس فی رابعه النهار دیده باشد و مطلب واضح باشد برای او و در عمل نامشروع باید دیده باشد که میل سرمه، داخل سرمهدان وارد شده باشد پس معنا ندارد که شاهد در روایت بالا بگوید که «وهمت» و من به اشتباه افتادهام؛ آیا این شهادت درست بوده است؟
در جواب می گوییم شخص به حدی می رسد که یقین پیدا می کند و نزد او کالشمس فی رابعه النهار است و این تصور امکان دارد و این نصوص هم که تا الان خواندیم، شخص به خطا شهادت داده بود که حضرت فرمود او ضامن دیه است؛ پس تصور دارد و فرض هم میشود و ممکن است که یقین هم کرده است ولی جهل مرکب داشته است و اشتباه کرده است و فراوان است که گاهی اوقات شخصی یقین میکند که فلان اتفاق افتاده است ولی بعد از بررسی کرده است بعد می بینید که او زید نیست بلکه عمرو بوده است.