« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد ابوالفضل عادلی‌نیا

1403/08/09

بسم الله الرحمن الرحیم

/ فسق بعد از شهادت و قبل از حکم/لواحقشهادت

 

موضوع: لواحق شهادت/ فسق بعد از شهادت و قبل از حکم/

کلام در ادامه بحث شهادات بود که مطلب به اینجا رسید که اگر شاهد عادل، بعد از اداء شهادت عند الحاکم و قبل از حکم حاکم فاسق شود، آیا حاکم می تواند طبق شهادت شاهد حکم کند یا خیر؟

فقهاء اختلاف کرده اند:

برخی گفته اند حاکم می تواند طبق شهادت قبلی شاهد حکم کند.

جمعی دیگر قائل به منع شده اند.

کتب فقهاء را که ملاحظه می کردیم، بهترین تحقیق و بررسی، از آنِ مرحوم صاحب مسالک است که ایشان در مقام بیان ادله و مثال های مجوّزین و مانعین بر آمده بود که دیروز بخشی از آنها را عرض کردیم.

دلیل مجوزین را بیان کردیم.

امروز از بیان و کلام صاحب مسالک، دلیل سوم مانعین، همان استدلالی است که بارها بیان شده است، اینکه شاهد بعد از الأداء فاسق می شود، این فسق و عدالت، یک امر تکوینی است و اعتباری نمی باشد، یک حالتی است که باید در انسان به وجود بیاید، چطور ممکن است شخص، در آنِ قبل عادل باشد و بعد از اداء شهادت، به یکباره فاسق شود، پس باید بگوئیم او در باطن خودش این فسق را داشته باشد، منتها بعد از اداء شهادت بروز پیدا می کند.

لذا عروض فسق تقویت می کند جانب احتمال عدم ثبوت عدالت شارع در آنِ اول.

این استدلال سوم مبتنی بر این است که عدالت را ملکه و فسق را زوال آن ملکه بدانیم. اما علی قول بعضی بگوئیم عدالت نفس اعمال است، یعنی التزام عملی فقط به اجتناب از کبائر و گناهان و انجام طاعات است و فسق عبارت است از ترک واجب و یا ارتکاب معصیت و به مجرّد این عمل، فسق ایجاد می شود. این استدلال سوم با این مبنا سازگاری ندارد.

عین عبارت صاحب مسالک را بخوانیم: «اختلف الأصحاب في جواز الحكم بشهادة العدلين لو طرأ فسقهما أو أحدهما بعد أداء الشهادة و قبل الحكم، فذهب الشيخ في الخلا و المبسوط و ابن إدريس و المصنف- (رحمه اللّه)- و العلامة في أحد القولين إلى الجواز، محتجّين بأن الاعتبار بالعدالة عند الإقامة لا عند الحكم و قد حصل، و لأن الحكم بشهادتهما مع استمرار العدالة ثابت فكذا مع زوالها، عملا بالاستصحاب. مع أن المصنف- (رحمه اللّه)- قد حكم فيما سبق بأنه لو طرأ فسق شاهد الأصل قبل الحكم بشهادة الفرع لم يحكم، محتجّا بأن الحكم مستند إلى شهادة الأصل. و هكذا فعل الشيخ في المبسوط، و العلامة في التحرير. و لا فرق بين الأمرين، بل الحكم هنا بعدم الحكم أولى، لأنه مستند إلى شهادة من قد فسق خاصّة. و ذهب العلامة في المختلف و الشهيد و جماعة إلى عدم جواز الحكم، لأنهما فاسقان حال الحكم فلا يجوز الحكم بشهادتهما، إذ يصدق أنه حكم بشهادة فاسقين، كما لو رجعا قبله، و كما لو كانا وارثين و مات المشهود له قبل الحكم [بشهادتهما]. و لأن طروّ الفسق يضعّف ظنّ العدالة السابقة، لبعد طروّها دفعة واحدة».[1]

ایشان متیقن را حال بعد از اداء و قبل از حکم گرفته است که استصحاب جاری کرده است که اگر عدالت شاهد استمرار داشت، قطعا این صحت ثابت بوده و کذلک زمانی که فسق عارش شد، این اشبه به استصحاب تعلیقی می شود.

اما اینگونه هم می شود استصحاب را بیان کرد که این شخص یعنی شاهد، در حالی که عادل بود، یعنی حال اداء، شهادتش حجت بود، همین شخص بعد از اداء، شک می کنیم که فسقی که بعد از اداء عارض شده، مانع است یا خیر که حجیت قطعی حال الاداء ثابت می شود.

تقریب سوم هم این است که ما یقین داریم شهادت شاهد حین الاداء، زمانی که قادر بود، حجت است لکن شک می کنیم در واقعیت فسقی که بعد از اداء عارض شده است و چون شک در مانعیت مانع مساوی با شک در حدوث مانع است، لذا استصحاب عدم عروض مانع می کنیم.

بعد ایشان ادله مانعین را ذکر می کنند، دلیل دوم را می گوید دو شاهد است، یکی این است که اگر شاهد ذی نفع بود، شهادتش قبول نیست، حال شاهد اول شهادت داده و بعد مشهود له مرده است و این شاهد وارث شده است، حاکم طبق آن نمی تواند حکم کند. شاهد دیگر رجوع شاهدین از شاهد قبل از حکم حاکم است که می گویند شهادت قبول نمی شود. لذا می گویند رجوع از شهادت یا تبدیل شدن به وارث، مانع از حجیت است زیرا بعد از شهادت و قبل از حکم بوده است و عروض فسق مثل این دو جا است که فسق بعد از اداء و قبل از حکم عارض شده است و شهادت این دو نفر که بعد فاسق شده اند قبول نمی شود.

ان قلت: این قیاس نیست؟

قلت: جلسه بعد توضیح خواهیم داد که این مثال ها، آنی که دو شاهد رجعا یا در حال عدالت شهادت دادن و برگشتن و عادل بود بعد فسق شد، چرا حاکم نمی تواند حکم کند؟ ملاک در حکم کردن چیست؟ ملاک در باطل شدن شاهدها چیست؟ هر ملاکی که است، مشترک هستند و ملاک هم شرعی است، یعنی شارع گفته است تا وقتی حجت است که شاهد از حرفش بر نگردد و الا از حجیت بر می گردد. همین ملاک در ما نحن فیه است و قیاس نیست، بلکه قیاس در جایی است که ملاک ها یکی نباشد.

همانطور که در مثال اول و دوم حاکم نمی توانست حکم کند و شهادت باطل می شد، در ما نحن فیه هم بعد از فسق، شهادت باطل می شود و اگر حاکم کند می گویند حاکم حکم بشهادة الفسق.

دلیل سوم صاحب مسالک سیأتی ان شاء الله تعالی.


logo