« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد ابوالفضل عادلی‌نیا

1403/06/27

بسم الله الرحمن الرحیم

/ محل قبول شهادت بر شهادت/شهادت بر شهادت

 

موضوع: شهادت بر شهادت/ محل قبول شهادت بر شهادت/

در سند روایت دیروز، عرض شد که طریق به علی بن محمد بن محبوب معتبر است و محمد بن علی بن محبوب عن محمد بن الحسین که أبی جعفر زیّات است که ایشان ایضا از اجلّاء است و توثیق صریح دارد، از ذبیان بن حکیم که همان کسی است که مرحوم آیت الله خویی، مشاهیر بودنش را از کلام نجاشی استفاده کرده است که ما هم عرض کردیم ارجح همان است که مرحوم آیت الله خویی فرموده است، چون مناسبت حکم و موضوع، همین اقتضاء را دارد.

زیرا نجاشی در صدد بیان اصحاب رجال است و مشهور بودنش را عند اصحاب الحدیث و فقهاء بیان می کند و کتاب ایشان هم بیان احوال راویان حدیث و مخصوصا آنهایی است که دارای کتاب هستند، لذا به آن فهرست نجاشی می گویند.

حال اگر کسی هم تضعیف کند، نمی تواند ضرری بزند، چون مشهور به این فتوا داده اند و دلالتش هم روشن و واضح است.

روایت دیگر «مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مَحْبُوب‌ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ ذُبْيَانَ بْنِ حَكِيمٍ عَنْ مُوسَى بْنِ أُكَيْلٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع فِي الشَّهَادَةِ عَلَى شَهَادَةِ الرَّجُلِ وَ هُوَ بِالْحَضْرَةِ فِي الْبَلَدِ قَالَ نَعَمْ وَ لَوْ كَانَ خَلْفَ سَارِيَةٍ يَجُوزُ ذَلِكَ إِذَا كَانَ لَا يُمْكِنُهُ أَنْ يُقِيمَهَا هُوَ لِعِلَّةٍ تَمْنَعُهُ عَنْ أَنْ يَحْضُرَهُ وَ يُقِيمَهَا فَلَا بَأْسَ بِإِقَامَةِ الشَّهَادَةِ عَلَى شَهَادَتِهِ».[1]

از حضرت سوال کرد شهادت بر شهادت مرد جایز است؟ حضرت فرمودند جایز است و لو شاهد اصل در پشت ستون باشد و در معرض دید نباشد، این جایز است اگر متمکّن نیست که قائم شود (فقهاء این را به تعذّر معنا کرده اند و عرفا هم عدم تمکّن تعذّر است نه عجز محضر).

قائلین به قول مشهور، ممکن است در احمد بن محمد بن یحیی یا در ذبیان بن حکیم خدشه وارد کنند یا ضعف سند را منجبر به مشهور ندانند، هر کدام که مطرح کنند، موجب طرح روایت می شود.

تا اینجا مسئله هشت تحریر تمام می شود.

اما مسئله نهم تحریر این است: «لو شهد الفرع على‌ شهادة الأصل فأنكر شاهد الأصل، فإن كان‌ بعد حكم الحاكم فلايلتفت إلى الإنكار، وإن كان قبله فهل تطرح بيّنة الفرع، أو يعمل بأعدلهما ومع التساوي تطرح الشهادة؟ وجهان».[2]

بحث در این مسئله معرکه آراء این است که اگر شاهد فرع شهادت بدهد و شاهد اصل آن را انکار کند، چه باید کرد؟

این مسئله دو صورت دارد:

صورت اول: آن موقع که شاهد فرع شهادت می داد، شاهد اصل حاضر لعذرٍ نبوده و بعد از اقامه شهادت فرع، عذرش بر طرف شده است و آمده و انکار کرده است.

صورت دوم: شاهد اصل از اول در شهادت فرع حاضر بوده است، حال اگر حاضر بوده است، چگونه می شود تصوّر کرد که حاضر بوده و انکار کرده است، زیرا وقتی شاهد اصل حاضر باشد، شهادت فرع اصلا قبول نمی باشد، لذا فقهای عظام اختلاف کرده اند و برخی گفته اند بحث انکار در موردی است که شاهد اصل حاضر بوده و شنیده است و الا نمی تواند انکار کند، در حالی که در مسئله قبل گفتیم اگر شاهد اصل حضور داشته باشد، شهادت اصل و لو اعدل باشد، حجیت ندارد.

اما نصوص مقام مطلق هستند و اصحاب گفته اند وقتی شاهد اصل انکار کردند، هر کدام اعدل بودن، قول همان قبول می شود.

ما باید اول اقوال را مطرح کنیم و بعد ادله را. ادامه بحث سیأتی ان شاء الله تعالی.


logo