1403/06/26
بسم الله الرحمن الرحیم
/ محل قبول شهادت بر شهادت/شهادت بر شهادت
موضوع: شهادت بر شهادت/ محل قبول شهادت بر شهادت/
مرحوم امام رحمة الله علیه در مسئله 8 می فرمایند: «الأقوى عدم قبول شهادة الفرع، إلّالعذر يمنع حضور شاهد الأصل لإقامتها؛ لمرض أو مشقّة يسقط بهما وجوب حضوره، أو لغيبة كان الحضور معها حرجاً ومشقّة، ومن المنع الحبس المانع عن الحضور».[1]
مرحوم امام خمینی رحمة الله علیه در رابطه شاهد اصل و فرع، می فرمایند آیا شهادت بر شهادت معتبر است یا خیر؟
مرحوم امام خمینی شهادت فرع را قابل قبول نمی داند مگر با شرطی، به عبارت دیگر شهادت فرع بشرطها و شروطها قبول است. می فرمایند اگر در شهری شاهد اصل در بلد واقعه وجود و سالم است و می تواند بیاید دادگاه و شهادت بدهد، باید شاهد اصل بیاید و شاهد فرع اعتبار ندارد.
کی شاهد فرع اعتبار دارد؟ آن وقتی که سه تا شرط در آن باشد:
شرط اول: اصلا آقای شاهد اصل، در شهر نباشد یا اگر در بلد واقعه است، نمی تواند محکمه بیاید، حالا یا لمرضٍ یا مثلا فرض کنید کرونا گرفته است و نمی تواند بیاید محکه یا لمشقّةٍ مثلا اینقدر پیر شده باید برانکارد بیاورند در محکمه که مشقت دارد.
پس نتیجه یا شاهد اصل در شهر نیست، یا اگر هست، نمی تواند حضور در محکه پیدا کند.
در اینجا شاهد فرع می تواند شهادت بدهد.
شرط دوم: اینکه شاهد اصل غایب است، فراوان کسانی هستند که از ایران در کشورهای دوردست زندگی می کنند، در آمریکا و استرالیا و برزیل هستند، کسی از آن ور دنیا بخواهد بیاید اینجا، 20 ساعت یا 18 ساعت باید در هواپیما باشد که به ایران برسد، این امر حرجی است و هر کس هر کس نمی تواند این را طی کند تا شهادت بدهد.
پس شهادت اصل غایب است و سالم است اما در دوردست است و آمدن او مشقت دارد، در این صورت هم شهادت شاهد فرع قبول است.
شرط سوم: شاهد اصل در بلد واقعه است اما بازداشت شده است و در زندان به سر می برد، چون اختیار شاهد اصل در دست خودش نیست، لذا در این شرایط هم که به اصطلاح و لو شاهد در شهر باشد، چون در زندان است، شهادت فرد مورد قبول دادگاه واقع می شود.
پس اینگونه نیست که شهادت بر شهادت، به نظر مرحوم مطلقا مورد قبول باشد، بلکه با سه شرط قبول می شود:
1. در شهر باشد و نمی توان حضور پیدا کند لعذر یا لمشقّة.
2. غایب باشد.
3. در زندان باشد.
این قول مشهور است که این قول را گفته اند و مثل حضرت امام نظریه داده اند که شهادت بر شهادت اعتبار ندارد مگر در جایی که شهادت اصل نباشد یا در زندان باشد یا عذر و مشقت داشته باشد.
در این زمینه، روایت هم وجود دارد، یک روایتی وجود دارد که دلالت دارد بر اینکه شهادت فرع در زمانی معتبر است که شاهد اصل در شهر بلد نیست یا اگر هست لعذر یا لمشقّة نمی تواند بیاید در محکمه یا در زندان باشد، آن روایت روایت ذبیان بن حکیم است.
اقوال بزرگان از قبیل صاحب ریاض و مرحوم صاحب جواهر و برخی دیگر از اعاظم فقهاء، بر همین مشهور دلالت دارد، یعنی شهادت فرع مطلقا حجت نیست، در وقتی شهادت علی الشهاده مورد قبول است که شاهد اصل یا در شهر نباشد، و اگر در شهر است، بخاطر مریضی یا حبس یا مشقت نمی تواند در دادگاه شرکت کند.
مرحوم صاحب ریاض ایضا به این شهرت تصریح کرده است، ایشان فرموده است: «( ولا تقبل شهادة الفرع إلاّ مع تعذّر حضور شاهد الأصل ) مجلس الحكم ( لمرض أو غيبة أو موت ) أو نحو ذلك مما يمنعه من حضور المجلس وإن كان حاضراً ، أو يوجب مشقّةً لا تتحمّل غالباً ، على المشهور بين الأصحاب على الظاهر ، المصرَّح به في كلام جماعةحدّ الاستفاضة».[2]
شهادت فرع قبول نیست مگر اینکه شاهد اصل نتواند در محکه شرکت کند، چه بخاطر مریضی یا غیبت یا موت و... شرکت نکرده است، و لو شاهد اصل، در بلد حاضر باشد اما نمی تواند در محکه حضور پیدا کند.
مرحوم صاحب جواهر رحمة الله علیه شبیه صاحب ریاض، همین حرف مشهور را زده است، یعنی شهادت علی الشهادت را گفته اند اگر شاهد اصل نتواند در محکه شرکت کند بخاطر مریضی یا زندانی بودن یا غیبت داشتند، حجت است و الا اگر شاهد اصل بتواند در محکه حاضر شودف شهادت فرع قبول نمی شود. عبارت صاحب جواهر این است: «( ولا تقبل شهادة الفرع إلا عند تعذر حضور شاهد الأصل ) عند المشهور بين الأصحاب شهرة عظيمة ، بل عن الخلاف الإجماع عليه، بل قيل : لا يكاد يتحقق فيه خلاف حتى من الخلاف وإن حكي فيه عن بعض الأصحاب».[3]
می فرمایند مشهور گفته اند شهادت فرع زمانی قبول می شود که شاهد اصل نمی تواند در محکه حاضر شود، بله کتاب الخلاف ادعای اجماع کرده است که شهادت شاهد فرع زمانی اعتبار دارد که شاهد اصل نتواند بیاید در محکمه. البته ایشان می گوید مخالف در مسئله است اما خود شیخ طوسی ادعای اجماع کرده است.
این حرف صاحب ریاض و صاحب جواهر که حرف مشهور را گفته اند و اجماعی در کار نیست، چون هم صاحب جواهر تصریح کرده عند المشهور و هم صاحب ریاض به اصطلاح، تصریح به مشهور کرده است، لذا اجماع نیست و مشهور است فقط.
و روایت هم گفتیم روایت ذبیان بن حکیم دلالت بر این معنا ندارد، منتها باید ببینیم این روایت ذبیان بن حکیم از نظر سند چگونه است، این روایت، سندا معتبر است، چون در سند آن، شیخ طوسی است که با مراجعه به مشیخه ایشان طریق ایشان پیدا می شود و وسائل چاپ اسلامیه هم این طریق را ذکر کرده است، در طریق ایشان به علی بن محمد بن محبوب، همه این راویان معتبر می باشند و سخنی در آنها نباشد، فقط احمد بن محمد بن یحیی العطار است که برخی اشکال گرفته اند و لکن بنا بر قول اقوی، ایشان هم ثقه است و وثاقتش هم ثابت است، زیرا خیلی ها گفته اند ایشان کثیر الروایة است، یک کثیر الروایة نمی تواند اعتبار نداشته باشد. و هیچ ذمّی در کتب رجال در مورد ایشان وارد نشده است، بلکه از اعتماد بسیاری از اجلّاء و کلمات برخی از متأخّرین، وثاقت ایشان استفاده می شود.
در مشیخه شیخ طوسی اینگونه آمده است: «ما ذکرتُه فی هذا الکتاب عن محمد بن علی بن محبوب، فقد رویته عن الحسین بن عبیدالله (غضائری معروف) عن احمد بن محمد بن یحیی العطار عن أبیه عن محمد بن علی بن محبوب»[4] این طریق اشکال ندارد.
پس طریق شیخ طوسی ذبیان بن حکیم به علی بن محمد بن محبوب معتبر است، محمد بن علی بن محبوب عن محمد بن حسن که ابی جعفر الزیّات است، ایشان هم از اجلّاء است و توثیق صریح دارد، ذبیان بن حکیم، همان کسی است که مرحوم آقای خویی رحمة الله علیه، مشهور و موثّق بودن او را از کلام نجاشی استفاده کرده است، یعنی شاید برخی خرده گرفته اند، اما مرحوم آقای خویی موثّق بودن ایشان را از رجال نجاشی استفاده کرده است. لذا ذبیان بن حکیم هم معتبر است.
خلاصه این شد که شهادت بر شهادت معتبر است یا خیر؟ امام فرمودند با سه شرط معتبر است: 1. شاهد اصل در شهر نباشد؛ 2. اگر هست، معذور است؛ 3. محبوس نباشد. این قول را مشهور ذکر کرده اند و روایت ذبیان بن حکیم هم دلالت بر همین معنا دارد و سند این روایت هم با این بیانی که از مشیخه شیخ طوسی گفتیم، معتبر است.
بقیه بحث ان شاء الله سیأتی.