1404/02/14
بسم الله الرحمن الرحیم
نسبت بین دین و محبت_ فرق محبت با مودت_ لزوم مدیریت محبت و اعتدال در آن/محبت /اخلاق فردی_ اخلاق ولایی
محتويات
1- بحث اخلاقی (محبت)1.1- نسبت بین دین و محبت
1.2- مودت و فرق آن با محبت
1.3- محبت، مشترک لفظی
1.4- لزوم مدیریت محبت
1.5- احادیث دیگر در مورد تساوی بین حب و دین

موضوع: اخلاق فردی_ اخلاق ولایی/محبت /نسبت بین دین و محبت_ فرق محبت با مودت_ لزوم مدیریت محبت و اعتدال در آن
1- بحث اخلاقی (محبت)
1.1- نسبت بین دین و محبت
در بیان حدیث شریفی بودیم که دین، محبت است و محبت، دین است. بین دین و محبت تساوی است؛ نه اینکه تصادق جزئی باشد. از آغاز تا پایان با هم هستند. محبت و دیانت، بحث مهمی است. چیزی که در جامعهی امروز شیطان شیطنت کرده و شیاطین اِنسی هم کمک کردند، بین محبت و دین جدایی انداختند. در این قسمت برای خود و خانواده و مأنوسین و جامعه، برنامهریزی کنید که نهادینه کنیم که بین دین و محبت تساوی است. هرکجا محبت گسترش یابد، بدانید مورد رضایت دین است و هرکجا دین گسترش یابد، بدانید آثار محبت است. دین و محبت از هم جدا نیستند.
1.2- مودت و فرق آن با محبت
محبت وقتی به اوج خود برسد، مودّت میشود. فرق مودّت با محبت این است که محبت، فقط دوستی ظاهری و کلامی است، ولی اگر دوستی کلامی و ظاهری به دوستی باطنی و رفتاری و کرداری تبدیل شود، اینجا محبت میشود.[1] در قرآن، هم محبت آمده است و هم مودت؛ اما وقتی که صحبت از ذوی القربی است، نمیگوید که من محبت ذوی القربی را میخواهم؛ بلکه میگوید من مودت را میخواهم. مودت، محبت عملی و رفتاری و کرداری است و اینکه به تمام وجود، محبت را به قدر استعداد هر کسی که ادعای محبت می کند، نشان دهد. الآن تمام مشکلات جوامع از این است که محبت رفتاریشان غیر از محبت گفتاری و کرداریشان است. اینها از هم جدا شده است. در یک از الهینامهها عرض کرده بودم: «الهی آنقدر کلمه "دوستت دارم" برای غیر تو به کار برده شده است که شرمم میآید بگویم دوستت دارم؛ اما بارالها با تمام وجودم میگویم دوستت دارم».
1.3- محبت، مشترک لفظی
این دوست داشتن، مشترک لفظی است. در بحث فقه، این مشترک لفظی مطرح است که یکی از وظایف فقیه این است که باید این مشترکات لفظی را به کمک قرائن و شواهد، معلوم و مشخص کند که چه معنایی دارند.
1.4- لزوم مدیریت محبت
عرض ما این است که محبتها را مدیریت کنیم. از خودمان شروع کنیم. خودمان محب و محبوب خودمان باشیم. مشکل جوامع این است که خودشان را مخاطب قرار نمیدهند. اگر خودمان را خطاب قرار بدهیم و آنچه که میدانیم اگر برای خودمان اجرایی و عملیاتی کنیم از خیلی از آسیبها در امانیم. همین اخلاق است که به عرفان عملی میرسد.
1.5- احادیث دیگر در مورد تساوی بین حب و دین
عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: «حُبِّي وَ حُبُّ أَهْلِ بَيْتِي نَافِعٌ فِي سَبْعَةِ مَوَاطِنَ أَهْوَالُهُنَّ عَظِيمَةٌ عِنْدَ الْوَفَاةِ وَ فِي الْقَبْرِ وَ عِنْدَ النُّشُورِ وَ عِنْدَ الْكِتَابِ وَ عِنْدَ الْحِسَابِ وَ عِنْدَ الْمِيزَانِ وَ عِنْدَ الصِّرَاطِ»؛[2] حضرت فرمودند: محبت من و خانوادهی من، در هفت مکان برای شما مفید است و شما را نجات میدهد: هنگام مردن، در گور، هنگام رستاخيز، هنگام ديدن نامه اعمال، هنگام حسابرسى [اعمال]، نزد ترازو[ى اعمال ]و صراط. فرصت نشد باقی روایت را بگوییم. انشاءالله ادامهی آن در جلسهی بعد. امام باقر (علیهالسلام) به یکی از یاران خود فرمودند: «يَا زِيَادُ وَيْحَكَ وَ هَلِ الدِّينُ إِلَّا الْحُبُّ»؛[3] این محبت را نهادینه کنید و برای آن برنامهریزی نمائید. این محبت به جایی میرسد که وقتی میبیند هیچ چیزی او را درمان نمیکند، میفهمد که محبت او را درمان میکند. معنی اربعین داشتن هم همین است که محبتها را مدیریت کنیم.
لزوم اعتدال در محبت و روش دستیابی به این اعتدال
البته توجه دارید که محبت افراطی هم آسیبش کمتر از محبت تفریطی نیست؛ محبت، باید معتدل باشد. این محبت، متعادل را چه مدیریت میکند؟ بایدها و نبایدهای دین. محبت بستری برای نشر دین است. دین دژی و حصنی برای محافظت از محبت است. «جعلنا الله ایانا و ایاکم من المحبّین». اگر خواستید در این جهت تحقیقی داشته باشید، به این محبتها و واژههایی مانند «یُحِبُّ» در قرآن را دنبال کنید.