« فهرست دروس
درس اخلاق استاد هادی عباسی‌خراسانی

1403/11/15

بسم الله الرحمن الرحیم

جایگاه ادب - اهمیت مشاوره/ادب - مشاوره /اخلاق فردی

 

 

موضوع: اخلاق فردی/ادب - مشاوره /جایگاه ادب - اهمیت مشاوره

 

1- حدیث اخلاقی (اهمیّت مشاوره)

1.1- جایگاه ادب و مشاوره

در ایام ماه شعبان هستیم. در روایت امام علی (علیه‌السلام) بودیم: «وَ لاَ مِيرَاثَ كَالأدَبِ؛ وَ لاَ ظَهِيرَ كَالْمُشَاوَرَةِ»؛[1] میراثی همانند ادب نیست. حتّی فرمودند: «الأدب يغني عن الحسب»؛ ادب، انسان را از حسب و نسب بی‌نیاز می‌کند. ارث، یکی ارث جسمانی است و دیگری، ارث معنوی و حقیقی است. قطعاً ارث فوق طبیعی، بالاتر است.

در ادامه، حضرت فرمودند: «لاَ ظَهِيرَ كَالْمُشَاوَرَةِ»؛ هیچ پشتیبانی، همانند مشاوره نیست. «لاَ ظَهِيرَ كَالْمُشَاوَرَةِ». بحث ما نیز همین است.

1.2- آغاز و سرانجام مشاوره

از این حدیث می‌شود استفاده کرد که مشاوره از امور جسمانی آغاز می‌شود؛ ولی در امور جسمانی پایان نمی‌پذیرد. انسان، جسمانیة الحدوث، ولی روحانیة البقاء است.

1.3- توانایی انسان در توجّه به ضعف انسان

انسان، موجود نیازمند است. ﴿خُلِقَ الإِنسَانُ ضَعِيفًا﴾.[2] بحمدالله در تفسیر، نظرمان این است که ضعیف بودن انسان، ذمّ انسان نیست که ناتوان باشد و تکلیف نداشته باشد؛ همان‌طور که برخی چنین گفته‌اند. این «خُلِقَ الإِنسَانُ ضَعِيفًا» به نظر ما، کمال انسان است. چون کمال انسان است، انسان باید همیشه متوجّهِ ضعفش باشد. آن کسی که متوجّه ضعفش باشد، توانا است. در ادعیّه و مناجات‌ها که ماه هم، ماه مناجات است، -مناجات شعبانیّه را بخوانید. در فرازهایش تأمل کنید. هر یک از «‌الهی»‌ها در این مناجات، منزلی از منازل سیروسلوک است.- داریم: ﴿يَا أَيُّهَا الْإِنسَانُ إِنَّكَ كَادِحٌ إِلَى رَبِّكَ كَدْحًا فَمُلَاقِيهِ﴾.[3] ما یک حرکتی به سوی خدا داریم که باید با زحمت به سوی خدا برسیم. کدح، تلاش با زحمت است.[4] در دعاها داریم: «أَنْتَ اَلْقَوِيُّ وَ أَنَا اَلضَّعِيفُ وَ هَلْ يَرْحَمُ اَلضَّعِيفَ إِلاَّ اَلْقَوِيُّ».[5] این ضعف است و این ضعف، نقص نیست؛ کمال است. بلکه بستر و منشأ همه‌ی کمالات، نیازی است که از ناتوانی انسان بر می‌خیزد. این معنای «انسان، ضعیف است» می‌باشد.

1.4- تمایز قناعت در مال و علم

﴿إِنَّ الْإِنسَانَ خُلِقَ هَلُوعًا﴾؛[6] گرچه به جهتی ذم است که انسان، طمع‌کار است و باید طمع را کنترل کند؛ ولی ولع علمی و اشتهای علمی را هم باید کنترل کرد؟ قطعاً نه، قناعت‌بردار نیست. قناعت در مال، مطلوب است؛ ولی قناعت در علم و دانایی، مطلوب نیست.

1.5- مشاوره‌ی اسلامی؛ آگاهی از ضعف و خروج از غفلت

عرض ما این است که کسی که به مشاوره می‌رود، اولین نقطه این است که توجّه به ضعفش دارد. آسیب را احساس کرده و اثرش را می‌بیند و برای رفعش می‌رود کمک بگیرد. ما مشاوره‌ی اسلامی را عام می‌دانیم. مشاوره غیر از مشورت است؛ گرچه که مشاوره، مشورت را هم دارد. مشاوره آن است که دیگری را می‌بیند، خودش را می‌بیند؛ و ضعفش را می‌نگرد؛ و توجّه دارد؛ و حال که غفلت ندارد، مشکلش را با دیگری مطرح می‌کند و از او کمک می‌گیرد.

1.6- اهمیّت توانمندی فکری در مشاوره

«مَنْ شَاوَرَ الرِّجَالَ شَارَكَهَا فِي عُقُولِهَا».[7] «الرجال» مرد اصطلاحی نیست؛ بلکه توانمند فکری است. رجولیّت، غیر از رجولیّت اصطلاحی و عرفی است.

1.7- مراد از رجال در قوانین کشور

اعزّه سؤالی کردند که در برخی قوانین از جمله قانون اساسی، عنوان رجال آمده است؛ نظرتان چیست؟ عرض کردم که اگر موضوع خاص است، رجولیّت و ذکور بودن، شرط است؛ ولی اگر صحبت از اعتقاد و باور و افکار و اعمال است، اعمّ از زنان و مردان است.

1.8- رجال علمی و عملی؛ مراجع مشاوره

«مَنْ شَاوَرَ الرِّجَالَ شَارَكَهَا فِي عُقُولِهَا»؛ اینکه مرجع مشاوره باید رجال علمی و عملی باشند، به همین جهت است. عقل هم، اعمّ از زن و مرد است.

1.9- آسیب انسان در عدم توجّه به بیماری

بهترین موضوع را کمک‌کاری و همیاری می‌دانیم. نظر حضرت، این حقیقت است که انسان به مشورت توجّه کند. یکی از راه‌هایی که انسان آسیب می‌بیند، این است که نداند مریض است؛ چه جسمانی و چه روحی.

1.10- ویژگی حکیم

تا نداند، به سراغ طبیب و حکیم نمی‌رود. «طبیب باید حکیم باشد»، به قول علّامه حسن‌زاده (رحمه الله). حکیم، کسی است که هم دالان علمی و هم میدان عملی را پشت سر گذاشته باشد. باید جزو تک مردان روزگار شود. ﴿وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ﴾،[8] ﴿أُوْلَئِكَ الْمُقَرَّبُونَ﴾.[9] اینجاست که به تقرّب می‌رسد.

1.11- اصول فقه به‌مثابه‌ی اصول علوم

اصول فقه، فقط اصول فقه تنها نیست و بستر فقه تنها نیست؛ بلکه اصول فقه، به طور مطلق است. به عبارت بهتر اصول علوم است. وقتی که این‌گونه باشد، تنها یک موضوع پیدا می‌کند و موضوع آن هم، واجب تقرّبی است. در تقرّب هم، فرقی بین فقه خاص و فقه عام و سیروسلوک نیست. لذا همه‌ی علوم را در این جهت، متّحد می‌دانیم و مصدر و مقصد همه‌ی این‌ها باید خدا باشد.

1.12- مشاوره در منظومه‌ی علوم اسلامی

با همین عرضی که داشتیم، ما تمام علوم را اسلامی می‌دانیم. مشاوره هم، همین‌طور است. ﴿وَشَاوِرْهُمْ فِي الأَمْرِ﴾،[10] قانون الهی است که باید در مصادیق، تطبیق شود. ان‌شاءالله خداوند به همه‌ی ما در این قسمت، توفیقات خاص بدهد. به تعبیر ادعیّه‌ی ما، این توفیق از رحمت شروع شده است. «إِلٰهِى إِنْ لَمْ تَبْتَدِئْنِى الرَّحْمَةُ مِنْكَ بِحُسْنِ التَّوْفِيقِ، فَمَنِ السَّالِكُ بِى إِلَيْكَ فِى واضِحِ الطَّرِيقِ»؛[11] اگر این‌طور نباشد، در راه روشن هم نمی‌توانیم حرکت داشته باشیم. اگر رحمت نباشد، «فمن السالک فی الطریق».

 


logo