< فهرست دروس

درس تفسیر استاد هادی عباسی خراسانی

99/09/17

بسم الله الرحمن الرحیم

محتويات

1- خلاصه ای از آیات گذشته
2- عمومیت خطابات قرآنی برای همه مکلفین و قبولی اعمال از مؤمنین و متقین
3- معنای «أیّها» و عام بودن مخاطبین آن
4- مختلف بودن مخاطبین به «أیّها» در قرآن
5- مواردی که «أیّه» در قرآن بدون الف می‌آید و توقیفی بودن رسم‌الخط قرآن
6- اولین امر در قرآن
7- انگیزه همه مجامع علمی، تعبد و تقرب به حضرت حق
8- عبادت عامل تقرب و دست‌یابی به همه کمالات و رسیدن به تقوا و فلاح
9- معنای خالقیت و تفاوت آن با واژه‌های نزدیک به آن مانند ابداع
10- مکلفین به وجوب عقلی، مکلف بر تکلیف هستند نه وجوب شرعی
11- تعلق عبودیت به توحید در خالقیت و ربوبیت، آیات انفسی و آفاقی
12- نقدی بر نظریه مکی یا مدنی بودن سور و آیات
13- عام بودن خطابات قرآنی از جهت زمان و مکان
14- ارتباط همیشگی بین خدا و انسان
15- اختلاف انسان ها در دریافت خطابات الهی
16- عبادت مسیر و گذرگاه برای رسیدن به نتیجه تقوا
17- احتمالات در متعلق تقوا در آیه شریفه
18- مراحل سیر در مسیر عبودیت
19- مقدمات رسیدن به نتیجه تقوا
20- مختلف بودن متعلق حمد در قرآن

 

 

موضوع: تفسیر ترتیبی (سوره بقره)/ تفسیر آیه21/حرکت در مسیر عبودیت از توحید تا تقوا

 

﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ اعْبُدُواْ رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ وَالَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ﴾؛[1]

﴿الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الأَرْضَ فِرَاشًا وَالسَّمَاء بِنَاء وَأَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ رِزْقًا لَّكُمْ فَلاَ تَجْعَلُواْ لِلّهِ أَندَادًا وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ﴾؛[2]

1- خلاصه ای از آیات گذشته

سیر آیاتی که تا کنون از اول سوره مبارکه بقره تا الآن تلاوت شد، آیه اول که حروف مقطعه بود؛ بعد چهار آیه دیگر، راجع به خصلت‌های متقین بود؛ و دو آیه در معرفی کفار بود؛ و حدود 19 آیه در اوصاف و خصلت‌های منافقین بود. و پس از این 20 آیه حضرت حق وارد در این کریمه شریفه می‌شوند:

﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ اعْبُدُواْ رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ وَالَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ﴾؛

2- عمومیت خطابات قرآنی برای همه مکلفین و قبولی اعمال از مؤمنین و متقین

می‌شود گفت: ارتباط این آیات این‌گونه است که تقسیم انسان‌ها به متقین و مؤمنین و کفار و منافقین و در واقع به کافرین که ﴿و اللّهُ مُحِيطٌ بِالْكافِرِينَ﴾،[3] و با توجه به اینکه همه اینها در ید قدرت الهی هستند، با عنوان «یا أیها الناس» خداوند همه را امر به عبادت می‌کند. می‌شود این برداشت را داشت که چنان‌که در میان مردم هم متداول است که معمولا اسم‌های قبولی‌ها را مورد توجه قرار می‌دهند، اینجا خطاب حضرت حق، به کلیه مکلفین است؛ اما در تشریح حالات متقین است. ما یک مبنایی داریم در اصول و فقه که خطابات برای همه مکلفین است. امر به عبادت برای همه مکلفین است؛ مگر کسانی که مکلف نباشند؛ چه مؤمن، چه کافر و چه منافق.

3- معنای «أیّها» و عام بودن مخاطبین آن

کلمه «أیّ» هم که در اول آیه با خطاب «یا أیها» آمده است، دلالت بر شیء مبهمی می‌کند که معین نیست؛ و «هاء» هم که نشانه تنبیه است؛ تنبیه مخاطب و جلب توجه. دیدید در خطابات فارسی کسی را صدا می‌زنیم و می‌گوییم توجه کن.؛گویا از کلمه «یا أیها»، این چنین خطابی و توجهی استفاده می‌شود؛ در واقع مخاطب کلمه «أی» است و کلمه «الناس»، بدل یا وصف «یا أیها» است. می‌شود بگوییم - با احتمال باید قرآن را بیان کرد - ناس و مردم همه را شامل می‌شود. «أیّ» ندای به امر مبهم است و عمومیت در عمومیت است.

4- مختلف بودن مخاطبین به «أیّها» در قرآن

شما توجه دارید که خطابات قرآن، خطابات متعددی است؛ گاهی خطاب به «یا أیها الناس» است، گاهی خطاب به «یا أیها الذین آمنوا» است، گاهی «یا اهل الکتاب» است و خطابات مختلف است که ان شاء الله بعدا در بحث تخاطب آیات، خواهیم رسید.در اینجا حضرت حق با این خطاب، عظمت انسان را هم بیان کردند.

5- مواردی که «أیّه» در قرآن بدون الف می‌آید و توقیفی بودن رسم‌الخط قرآن

نکته دیگری - حال که اولین حرف و کلمه «یا أیها» هست که رسیدیم بگوییم – این است که معمولا خطاب به «یا أی» و «هاء» با الف نوشته می‌شود. همانطور که در رسم الخط این آیه است. فقط در سه مورد «أیّه» بدون الف نوشته می شود. «یا أیُّهَ المؤمنون» در سوره مبارکه نور؛ آیه31، «یا أیُّهَ الساحر»، در سوره مبارکه زخرف، آیه 49 و «أیُّهَ الثقلان» در سوره مبارکه الرحمن، آیه31؛ ولی در باقی قرآن «هاء» با الف است. ما عرضی هم در رسم الخط قرآن داریم که توقیفی است؛ یعنی همان‌طور که نوشته شده است، باید مورد تحلیل و تفسیر قرار دهیم؛ مانند: «بسم الله الرحمن الرحیم» که همزه هم در تلفظ و هم در کتابت افتاده است. اما در جای دیگر اگر بسم بنویسیم باید با همزه «باسم» بنویسیم؛ این قابل تذکر بود.

6- اولین امر در قرآن

از آغاز قرآن تا کنون، اولین امری است که بعد از این خطاب که دلیل عظمت انسان است، صادر شده است. و در ارتباط این آیه به آیات قبل، خطاب به انسان‌هایی است که از همین سه گروه خارج نیستند. می‌شود این حرف را زد که انحصار انسان در گروه‌های منافقین و کفار و متقین، حصر عقلی است؛ یعنی به تعبیر قرآن، قابل زیاده و نقصان نیست.

7- انگیزه همه مجامع علمی، تعبد و تقرب به حضرت حق

نکته مهم دیگری که در ﴿یا أیها الناس اعبدوا ربکم﴾ وجود دارد، این است که اولین امر، امر به عبادت است.

ما اگر قرار باشد تمام انگیزه‌های مجامع علمی و حوزه‌های علمی را در یک جمله جمع کنیم، می‌گوییم همه برای تقرب و تعبد و رسیدن به حضرت حق است. این تقرب و تعبد، تحت عنوان واجب تقربی که خلاصه همه اصول و فقه است، جمع می شود.

8- عبادت عامل تقرب و دست‌یابی به همه کمالات و رسیدن به تقوا و فلاح

آن واجب تعبدی هم امر به عبادت است؛ تقربی که تعبد است؛ لذا می گوییم واجب تقربی و واجب تعبدی که در آن قصد قربت است. و از این خطاب، این استفاده می‌شود که عبادت، بستر دست‌یابی به همه کمالات و دست‌یابی به تقوا و فلاح است. تقوا هدف عبادت است. هدف تقوا هم فلاحی است که ﴿لعلکم تفلحون﴾، آن را در بر دارد.

9- معنای خالقیت و تفاوت آن با واژه‌های نزدیک به آن مانند ابداع

در این آیه شریفه، عبادت به رب تعلق گرفته است. نگفت: «أُعبدوا الله»؛ گفت: «أُعبدوا ربکم»؛ به خاطر اینکه دو صفت از صفات باری تعالی، تجلی خاص دارد؛ یکی ربوبیت و دیگری خالقیت؛ و هر دو هم در این آیه آمده که اوصاف فعلی است. خلق، صِرف ایجاد و آفرینش نیست؛ بلکه ایجاد و آفرینش با کیفیت خاص و تقدیر حکیمانه است؛ یعنی از خالقیت، حکمت هم استفاده می‌شود؛ برای همین واژه‌شناس‌ها، در بیان خلق می‌گویند: «أصل الخلق، التقدیر».[4] مهندس هم که مهندس می گویند، برای این است که معرّب «مُاَندِز» است؛ یعنی اندازه‌گیرنده. تقدیر، گاهی به ضمیمه کردن چیزی به چیز دیگر است؛ مانند اینکه اجزای اشیاء به یکدیگر اضافه می‌شود و شیئی تمام می‌شود. مثل اینکه می‌گوییم: انسان، ناقص الخلقه نیست؛ کامل شد. و گاهی تقدیر در مورد شیئی است که مرکب نیست؛ مانند اینکه چیز بسیطی را بگوییم مرتبه‌اش کجاست؟ نسبتش با بقیه اشیا چطور است؟ در نتیجه، خلق با ایجاد و ابداع و اختراع و تکوین، همه اینها متفاوت است؛ گرچه جز تقدیر و اندازه‌گیری چیز دیگری نیست؛ اما در عرف متدینین، خلقت و آفرینش، به معنای ایجاد و ابداع بدون الگو است. پس این صفتی که برای رب آمده است که عبادت کنید پروردگارتان را که مربی و پرورش‌دهنده شما است. خدایی که «خلقکم»، یعنی خلقت شما را با تقدیر و خصوصیت انجام داد.

10- مکلفین به وجوب عقلی، مکلف بر تکلیف هستند نه وجوب شرعی

از این خطاب هم استفاده می‌شود که خطاب به مکلفین است؛ و مکلفین هم به وجوب عقلی، مکلف به تکلیف هستند نه به وجوب شرعی؛ و این وجوب عقلی هم به رابطه خالقیت و مخلوقیت است؛ آفریده و آفریننده. برای همین ما نظری داریم که همه علوم، اسلامی است. یکی از آیاتی که استدلال می‌کنیم بر اسلامیت همه علوم، همین آیه شریفه است. خطاب به همه است، به عنوان «خلقکم»؛ بله، عالم غیر اسلامی داریم، ولی علم غیر اسلامی نداریم؛ چون ارتباط بین خالقیت و مخلوقیت این گونه است.

11- تعلق عبودیت به توحید در خالقیت و ربوبیت، آیات انفسی و آفاقی

در ادامه آیه دارد: ﴿وَ الَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ﴾؛

خدایی که هم شما را آفرید و هم کسانی که قبل از شما هستند. از این استفاده می‌شود که در اینجا عبادت، هم به توحید ربوبی تعلق گرفته است و هم به توحید خالقی، و هم به آیات انفسی تعلق گرفته است و هم به آیات آفاقی؛ این، بسیار نکته دقیقی است. سیر انسان هم از این دو حالت، بیشتر نیست و خود خطاب به انسان هم که حضرت حق فرمود: «یا أیها الناس»، دلیل بر عظمت انسان است.

12- نقدی بر نظریه مکی یا مدنی بودن سور و آیات

گرچه که خطاب به «یا أیها الذین آمنوا» داریم. «یا عباد» داریم که یا عبادی بوده است و خطاب‌های دیگر. بعضی نظرشان این است که هر کجا خطاب «یا أیها الناس» است، دلیل بر آیات مکی است. هر جا «یا ایها الذین آمنوا» است، دلیل بر آیات مدنی است؛ البته قابل تامل است چون این سوره بقره، مدنی است ولی در عین حال خطاب «یا أیها الناس» را دارد.

13- عام بودن خطابات قرآنی از جهت زمان و مکان

عنوان «یا أیها الناس» به عنوان خطاب، تا کنون آیات غیابیه بود و صحبت ایمان و تقوا بود؛ ولی اینجا خطابیه شد و این یک مرحله جدید و رابطه جدید است؛ ما گفتیم: در روابط انسان، چهار رابطه داریم: رابطه با خدا، رابطه با خود، رابطه با دیگران و رابطه با طبیعت و جهان؛ و اینجا ظریف‌ترین و لطیف‌ترین بیان رابطه مستقیم فعلی انسان با خداوند است که خداوند بدون واسطه به انسان خطاب می کند؛ و این دلیل بر قاعده لطف است. و همان‌طور که در تحلیل «یا أیها» گفتیم، ابهام است و «الناس»، عمومیت دارد؛ این خطاباتی هم که در اینجا آمده است، دلیل بر این است که اختصاص به زمان و مکان خاصی ندارد و همه اعصار و نسل ها را در برمی‌گیرد؛ برای همین ائمه ما علیهم‌السلام فرمودند: وقتی خطاب «یا أیها الذین آمنوا» را می‌خوانید، لبیک بگویید؛ چون خود خطاب، جواب می‌خواهد.

14- ارتباط همیشگی بین خدا و انسان

عنوان «یا أیها الناس»، نشانه یک رابطه ناگسستنی بین خدا و انسان است که اگر خدای نخواسته از طرف انسان هم این رابطه قطع یا ضعیف شود، از طرف خداوند این ارتباط هست؛ ﴿وَ هُوَ مَعَكُمْ﴾؛[5] و هنر انسان این است که این ارتباط را تقویت کند.

15- اختلاف انسان ها در دریافت خطابات الهی

برای همین ما عرض‌مان این است که جواب خطابات، به قدر وسع مخاطب است. – جمله دقیقی محضرتان عرض می‌کنم - اینجا است که انسان هرچه دعوت حق را با دقت اجابت کند، خطاب را بهتر دریافت می‌کند. می‌شود خدای نخواسته انسان به جایی برسد که این خطاب، مثل بدون خطاب باشد. در جلسات گذشته عرض کردیم که انسان در مسیر درجات و درکات، دارد سیر می‌کند. اگر به درکات برسد، ﴿أُوْلَئِكَ كَالأَنْعَامِ﴾[6] می‌شود. چنانچه گفتیم انسان‌های متقی، ﴿هُدًى مِّن رَّبِّهِمْ﴾[7] بودند؛ انسان‌های کافر، ﴿خَتَمَ اللّهُ عَلَى قُلُوبِهمْ﴾[8] بودند؛ انسانهای منافق، ﴿فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ﴾[9] و ﴿أُوْلَئِكَ الَّذِينَ اشْتَرُوُاْ الضَّلاَلَةَ بِالْهُدَى فَمَا رَبِحَت تِّجَارَتُهُمْ وَمَا كَانُواْ مُهْتَدِينَ﴾[10] بودند؛ تا جایی که غیر از مؤمنین و انسان‌هایی که مورد خطاب خاص حضرت حق هستند، بقیه گویا افتادگان طریق هستند؛ و به نتیجه نرسیدند؛ ﴿أُوْلَئِكَ كَالأَنْعَامِ﴾ هستند.

16- عبادت مسیر و گذرگاه برای رسیدن به نتیجه تقوا

از این آیه استفاده می‌شود که اولین اصل اساسی که در اینجا مطرح است، اصل عبادت است. تکلیف یعنی عبادت و عبادت یعنی ارتباط با خدا؛ و توحید ربوبی و توحید خالقی، در دعوت حضرت حق به عبادت است. ﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ اعْبُدُواْ رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ وَالَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ﴾؛ هم آیات انفسی و هم آیات آفاقی دارد. معلوم می شود که مسیر سیر هم، بیان می‌شود که مسیر سیر، به عبادت است. بزرگراه، بزرگراه تقوا و عبادت است. نتیجه هم جز تقوا، چیز دیگری نیست؛ ﴿لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ﴾؛

17- احتمالات در متعلق تقوا در آیه شریفه

عرض دیگر اینکه «لعلکم تتقون» متعلق به چه می‌تواند باشد؟

یک احتمال این است که متعلق به «أعبدوا ربکم» باشد؛ «أعبدوا ربکم الذی ... لعلکم تتقون»؛ مؤید این احتمال، آیه ﴿وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ﴾[11] است؛

احتمال دوم اینکه «لعلکم تتقون» متعلق به «خلقکم است»؛ «خلقکم ... لعلکم تتقون»؛

احتمال دیگر که ما بهتر مورد نظر داریم، این است که متعلق به «اعبدوا ربکم الذی خلقکم» باشد؛ یعنی خلقت، عبادت و تقوا؛

18- مراحل سیر در مسیر عبودیت

البته تقوا هم هدف میانی است نه نهایی؛ چون انسان، حیوان بالفعل و انسان بالقوه است؛ و از اول که به وجود می‌آید که خلقت تعلق می گیرد، این سیر دارد: نامی بالقوه است، نامی بالفعل است، حیوان بالقوه است، حیوان بالفعل است و انسان بالقوه است؛ تا به جایی می‌رسد که اگر اوامر الهی را به خودش اختصاص داد و عبد بود، خطاب را خود دریافت می‌کند؛ و تا جایی که به این خطاب برسد: ﴿يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِي إِلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً مَّرْضِيَّةً فَادْخُلِي فِي عِبَادِي وَادْخُلِي جَنَّتِي﴾؛[12] این دیگر انسان بالفعل می‌شود؛ انسان بالفعل که شد، چیز دیگری می شود.

19- مقدمات رسیدن به نتیجه تقوا

پس عبادت مترتب بر وصف ربوبیت است؛ وصف ربوبیت مترتب بر وصف آفرینش و خلقت است؛ و همه اینها مترتب بر وصف تقوا است. از همه اینها استفاده می‌شود که «لعلکم تتقون» به حسب سیر، هم نتیجه خلقت است و هم آیات انفسی است؛ «الذی خلقکم»، و هم آیات آفاقی است؛ «و الذین من قبلکم». از این استفاده دیگر می‌شود که گرچه ربوبیت با خالقیت تفاوت دارد، ولی بین اینها یک تلازمی است.

20- مختلف بودن متعلق حمد در قرآن

در خاطرتان هست که ما در بیان ﴿الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ﴾،[13] عرضی داشتیم که متعلق حمد هم در قرآن، یا آفریدگاری است یا ربوبیت؛ «الحمد لله رب العالمین» ربوبیت است؛ ﴿الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ﴾،[14] و ﴿الْحَمْدُ لِلَّهِ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ﴾،[15] خالقیت است. پس آفریدگاری و پروردگاری هم متعلق حمد است؛ و انسانی می‌تواند متقی باشد که به حمد الهی برسد.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo