< فهرست دروس

درس تفسیر استاد هادی عباسی خراسانی

99/09/12

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

موضوع: تفسیر ترتیبی(سوره بقره) / آیه13 و 14و 15/صفات منافقان

﴿فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزَادَهُمُ اللَّهُ مَرَضًا ۖ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ بِمَا كَانُوا يَكْذِبُونَ﴾ [1]

﴿وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ لَا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ قَالُوا إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ﴾ [2]

﴿أَلَا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَلَٰكِنْ لَا يَشْعُرُونَ﴾[3]

﴿وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ آمِنُوا كَمَا آمَنَ النَّاسُ قَالُوا أَنُؤْمِنُ كَمَا آمَنَ السُّفَهَاءُ ۗ أَلَا إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهَاءُ وَلَٰكِنْ لَا يَعْلَمُونَ﴾[4]

﴿وَإِذَا لَقُوا الَّذِينَ آمَنُوا قَالُوا آمَنَّا وَإِذَا خَلَوْا إِلَىٰ شَيَاطِينِهِمْ قَالُوا إِنَّا مَعَكُمْ إِنَّمَا نَحْنُ مُسْتَهْزِئُونَ﴾[5]

﴿اللَّهُ يَسْتَهْزِئُ بِهِمْ وَيَمُدُّهُمْ فِي طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُونَ﴾ [6]

1- خلاصه جلسه گذشته

در اوصاف منافقین بودیم. یکی از حالات آنها خدعه و نیرنگ بود. به خدا و به مومنین که در واقع خدعه به خودشان بود. دیگر اینکه مدعی اصلاح‌طلبی بودند و خود را تنها مصلح می‌دانستند. ندای اصلاح در میان مردم پذیرایی خاصی دارد. دشمن هم از راه اصلاح‌طلبی وارد می‌شود و به اسلام و دین ضربه می‌زند. قرآن می‌فرماید اهل افساد هستند و خود هم خبر ندارند. در اسارت عقل عملی هستند که عقل آنها اسیر شهوت و غضب و هواهای نفسانی است.

2- منافقین خود را متمدن و مومنین را متهجر می‌دانند

در کریمه بعدی آیه 13 دارد که وقتی می‌گوییم مانند دیگر مردم مهاجرین و انصار ایمان بیاورید. مهاجرینی که خانه و کاشانه خود را برای زنده کردن دین، رها کردند. انصاری که با ایثار دین را یاری کردند. ﴿وَ يُؤْثِرُونَ عَلى‌ أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ كانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ﴾.[7]

﴿لَقَد كانَ لَكُم في رَسولِ اللَّهِ أُسوَةٌ حَسَنَةٌ﴾[8] را پذیرفتند. آنها در جواب می‌گویند مانند سفها ایمان بیاوریم. سفها جمع سفیه است یعنی کم‌هوش. از خصلت‌های آنها این است که خود را متمدن می‌دانند و مؤمنین را متهجر. مومنین را بی‌خرد و بی تمدن می‌دانند. قرآن می‌فرمایند خودشان سفیه هستند و خبر و آگاهی ندارند. وقتی بحث تمدن‌گرایی منافقین می‌شود عنوان ﴿لا یعلمون﴾ خدا به کار می‌برد. وقتی صحبت اصلاح طلبی است ﴿لا یشعرون﴾ خداوند به کار می‌برد.

3- منافقان در حکمت نظری پیرو توهم هستند

در اصلاح‌طلبی‌شان صحبت حکمت عملی‌شان است. اینها اهل تشخیص نیستند. راه را پیدا نکردند. اینها اصلاح‌طلبی را با افساد اشتباه گرفتند. مفسد هستند ولی خود را مصلح نشان می‌دهند. ولی چون نسبت سفاهت است و سفاهت کم‌خردی است مربوط به حکمت عملی است. یعنی در حکمت نظری پیرو توهم هستند. هر کس در توهم باشد خصلت نفاق باشد و هر کس در ایمان باشد خصلت ایمان باشد. هر کس در شهوت و غضب باشد و خود را اصلاح‌طلب و دیگران را مفسد بداند جزو منافقان است.

با توجه به روایات ما انسان مؤمن عاقل است. «العقل ما عبد به الرحمن و اکتسب به الجنان».[9] یعنی بهشت‌ها با عقل به دست می‌آید و خدا با آن پرستش می‌شود. به پیروان حضرت ابراهیم علیه السلام هم سفها می‌گفتند. ﴿إِلَّا مَنْ سَفِهَ نَفْسَهُ﴾.[10]

4- منکر بودن نبوت عام وجه اشتراک کافر و منافق

﴿عَنْ قِبْلَتِهِمُ الَّتِي كَانُوا عَلَيْهَا ۚ قُلْ لِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ ۚ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ إِلَىٰ صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ﴾[11] کفار هم متدینین را سفیه می‌دانستند. ملاک عقل جز عبودیت چیز دیگری نیست. منطق کافر و منافق یکی است. وجه مشترک آنها این است که نبوت عام را منکر هستند و مؤمنان را مسخره می‌کنند. اینها کسانی هستند که منطقشان منطق مشترکی است. خودشان را کسانی می‌دانند که اهل تمدن و اصلاح‌طلبی‌اند و در جهل مرکب هستند. جهل مرکب نقطه اشتراک انسان کافر و منافق است.

5- نفاق منافق نشان ضعف عقل نظری و عقل عملی آنها

نظری که بارها محضرتان گفتیم را می‌گوییم که آیات، آیات دیگر را مفسر هستند. آیات منافقان اوصاف درونی و خصلت اجتماعی انسان‌های منافق بیان می‌کند. اوصاف روان‌شناختی و جامعه‌شناختی. نفاق برخاسته از خصلت کذب و توهماتشان و ضعف در عقل عملی و عقل نظری است. آیات بعدی سیره عملی منافقان را با انسان‌های کافر بیان می‌کند. اینها برخورد کاذبانه با نفس خود دارند. برخوردی دارند با انسان‌های مؤمن.

6- انسان‌های منافق و کافر کوری باطنی دارند

حالتی دارند با انسان‌های کافر در آیه بعدی: ﴿وَإِذَا لَقُوا الَّذِينَ آمَنُوا قَالُوا آمَنَّا وَإِذَا خَلَوْا إِلَىٰ شَيَاطِينِهِمْ قَالُوا إِنَّا مَعَكُمْ إِنَّمَا نَحْنُ مُسْتَهْزِئُونَ﴾.[12] این شیاطین جمع شیطان از شطن است. «کل شاطن فهو مُبَعِّد و مبعد و هو شیطان».[13] هر چیزی که انسان را از خدا دور کند شیطان است. به تعبیر مرحوم طبرسی در مجمع البیان.

اینها به شیاطن خود می‌گویند ما با شما هستیم و مؤمنین را استهزاء کردیم. استهزاء سبک شمردن و نسبت کم‌هوشی دادن به دیگران است. ﴿اللَّهُ يَسْتَهْزِئُ بِهِمْ وَيَمُدُّهُمْ فِي طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُونَ﴾.[14]

کوری باطنی دارند. عمی کوری ظاهری است و عمه کوری باطنی است. مدد هم یعنی ادامه دادن.

7- منافق همراه مستکبر جهانی و عابد مقابل مستکبر است

﴿أَوَلَا يَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا يُسِرُّونَ وَمَا يُعْلِنُونَ﴾، [15] وقتی برخورد با شیاطینشان دارند می‌گویند ما با شماییم ولی وقتی با مؤمنان هستند مسخره می‌کنند. عقل به تعبیر روایت عبادت است. عبادت مقابلش استکبار است. عابد در مقابل مستکبر است. منافقان با استکبار جهانی هستند. در جلسات خلوت با استکبار جهانی هماهنگ هستند. ولی با مؤمنین می‌گویند ما ایمان آوردیم. این دوگانگی برخورد برخورد جلوت و خلوت، در خلوت اعلام حمایت از استکبار و در ظاهر خود را مؤمن نشان می‌دهند، صفت دوگانگی دارند در برخوردشان. منافقان با مؤمنین اعلام حمایت می کنند و با کفار اعلام حمایت از آنها می‌کنند. ذات حضرت حق می‌فرمایند: خداوند اینها را مسخره می‌کند. تمسخر آنها نسبت به مؤمنین باعث می‌شود خداوند آنها را مسخره کند.

﴿هُمْ لِلْكُفْرِ يَوْمَئِذٍ أَقْرَبُ مِنْهُمْ لِلْإِيمَانِ﴾.[16] اینها به کفر نزدیک‌ترند.

8- اطلاق شیطان حقیقی هم بر منافق و هم بر کافر

نکته مهم دیگر اینکه اطلاق شیطان هم بر منافقان شده است و هم بر کفار. این اطلاق هم حقیقی است نه مجازی و تسامحی. چون ﴿ِإنَّما ذٰلِکُمُ الشَّیطانُ یُخَوِّفُ أَولِیاءَهُ﴾.[17] انسان مؤمن همیشه در معرض کید کفار و منافقین قرار دارد. این شیطنت آغاز می‌شود از آنها و در آنها به کمال می‌رسد. فی طغیانهم یعمهون. شیطنت اینها تبدیل به طغیان شده است که باعث سرگردانی‌شان شده است.

8.1- خداوند منافقان و کفار را با خصلت شیطنت معرفی می‌کند

شیطنت اینها به مرحله‌ای می‌رسد که فصل مقوم آنها می‌شود و امتیاز آنها. خداوند منافقان و کفار را با خصلت شیطنت معرفی می‌کند. وقتی با خصلت شیطنت بود در سوره ناس هست: ﴿مِنْ شَرِّ الْوَسْواسِ الْخَنَّاسِ* الَّذِي يُوَسْوِسُ فِي صُدُورِ النَّاسِ* مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ﴾.[18] باید از مکر آنها انسان به خدا پناه ببرد. مراتب استهزاء اینها از استهزاء جزئیات شروع می‌شود تا حالت همیشگی آنها می‌شود. به انما نحن مستهزئون که می‌رسند خداوند هم می‌فرمایند ﴿اللَّهُ يَسْتَهْزِئُ بِهِمْ﴾[19] خودشان اقرار می‌کنند به این جهت که در عمه و سرگردانی قرار دارند.

8.2- خصلتهای منافقین و کفار سرگردانی است

از یعمهون می‌شود استفاده کرد که از خصلت‌های آنها سرگردانی است چنان‌که از خصلت‌های آنها شیطنت و شیطان‌پرستی است. از جمله استهزاء است و نیز اصلاح‌طلبی بود. برای زمان گویا نازل شده است.

9- دست‌گیری یا مچ‌گیری و تشخیص راه رحمانی یا شیطانی

برخی با شطینت خود به ایمان مردم ضربه می‌زنند. شیطنت شیطان در مقابل رحمان است. برای اینکه ببینیم در شیطنت هستیم یا رحمانیت ببینیم دست‌گیر هستیم یا مچ‌گیر. در الهی‌نامه عرض کردم رحمان دست‌گیر است و شیطان مچ‌گیر خدایا ما را دست‌گیر قرار بده. عیب‌نگرها عیب‌ها را بزرگ می‌کنند. شیطنت آنها است. در ویروس منحوس کرونا هم که جهان را گرفته است و هر روز افرادی را گرفتار می‌کند. کوچک‌نمایی و بزرگ‌نمایی هر دو مضر است. مؤمن امت وسط است نه بزرگ‌بین است نه کم‌بین. در سیاست و اجتماع و ایمان و اعتقادش و در حکمت نظری و عملی‌اش. هر چه را با کیفیت و کمیت خودش دیدیم راه برون‌رفت آسان است. ریز بین و کوچک‌بین یا بزرگ‌بین نباشیم. عیب‌ها را نه نادیده بگیریم و نه برجسته کنیم. منافق عیب خود را کوچک و عیب دیگران را بزرگ می‌کند. امام علی علیه السلام فرمودند: وَ لِيُبَصِّرُ وهُمْ عُيُوبَهَا.[20]

ان شاء الله با شناخت منافقان دچار کید آنها نشویم.


[1] سوره بقره، ‌ آیه10.
[16] سوره آل عمران، ‌ آیه167.
[17] سوره آل عمران، ‌آیه175.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo