< فهرست دروس

درس تفسیر استاد هادی عباسی خراسانی

99/06/22

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

موضوع: تفسیر سوره حمد/تفسیر تربیتی /مقدمه و پیش‌نیاز تفسیر

1- پیش‌گفتار

﴿الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي هَدَانَا لِهَٰذَا وَمَا كُنَّا لِنَهْتَدِيَ لَوْلَا أَنْ هَدَانَا اللَّهُ﴾[1]

خدای کریم را سپاس‌گزاریم و خاضعانه و خاشعانه عرض می‌کنیم خدا را شکر می‌کنیم که در محضر کلام الهی یعنی قرآن نور و هدایت باشیم.

از خدا می‌خواهیم که به وسایط فیضش ملائکه و انبیا و رسل و اولیا و عصمت کبری حضرت زهرا سلام الله علیها به ما توفیق دهد در محضر آیات الهی باشیم.

1.1- نیاز به تلاش مادی و معنوی برای عالم شدن به آیات الهی

امیرالمومنین علی (علیه السلام) فرمودند: لا یدرک العلم براحة الجسم.[2] عالم شدن با تن پروری سازگاری ندارد. در فراز دیگری حضرت علی(علیه السلام) فرمودند: لا تجتمع العزیمة و الولیمة.[3] سورچرانی با اراده قوی قابل جمع نیست. به خصوص اگر قرار باشد عالم به آیات الهی باشیم. قطعا نیاز به سیر و سلوک و حرکت حبی به سمت آیات الهی دارد. نه حرکت جسمی از خانه به فیضیه بلکه از نفس به عقل بلکه بالاتر به قلب. حرکت قلبی و حبی لازم است.

2- پیش‌نیاز تفسیر قرآن کریم

چند مطلب به عنوان پیش‌نیاز ورود به مباحث قرآنی عرض کنیم:

2.1- ریشه یابی لفظ قرآن

اولا قرآن از ماده قرأ مصدر همانند سبحان و فرقان است. با دو اشتقاق و دو واژه قابل بیان است. همان‌طور که مرحوم طبرسی در مجمع البیان می‌فرمایند: یا از قرء به معنای خواندن است یا به معنای جمع کردن.[4] قرآن مقروء است و تلاوت و قرائت می‌شود. یا به معنای جمع است بادیه نشین‌ها که لغت اصیل از افراد صحرا نشین است که فرهنگ اصیل عرب داشتند بر عکس آنچه الآن متداول است که فرهنگ در شهرنشین‌ها است، وقتی وسایل مورد نیاز زندگی را جمع می‌کردند و در مشک قرار می‌دادنند مانند شیر قرئه یعنی جمعهُ را به کار می‌بردند.

اگر این باشد قرآن را قرآن می‌خوانند چون جامع کلمات و کلم الهی است.

2.2- قرآن در اصطلاح

در اصطلاح قرآن اطلاق می‌شود بر آخرین آیاتی که بر آخرین پیامبر الهی نازل شده است. قرآن یعنی همین آیات ما بین الدفتین که از سوره حمد آغاز می‌شود و به سوره ناس ختم می‌شود.

2.3- عدم تحریف در قرآن کریم

114 سوره قرآنی با 6236 آیه قرآنی به تعبیر امام علی (علیه السلام) به قرائت حفص از عاصم است. این قرآن‌های دست ما بر اساس قرائت‌های امیر المؤمنین (علیه السلام) قرائت شده است.

ما معتقدیم این قرآن کلمات الهی است و هیچ جابه جایی در آن صورت نگرفته است.

هیچ تحریفی به زیاده یا نقیصه در آن صورت نگرفته است. صاحب المیزان فرمودند: ما حاضر به مباهله هستیم با کسانی که قائل به تحریف قرآن هستند. حق است.

در دوره‌های تفسیر گذشته رساله‌ای علمی درباره عدم تحریف قرآن داریم. و به همین نتیجه رسیدیم.

ترتیب این‌گونه که در دست ما است به امر حضرت رسول (صل الله علیه وآله وسلم) و به املای امیرالمؤمنین (علیه السلام) صورت گرفته است.

به مقام عصمت محفوظ مانده است.

2.4- ترتیب در تفسیر قرآن کریم

مطلب دیگر اینکه ما در سیر ترتیبی آیات قائل به تفصیل خاص هستیم. یعنی معتقدیم آیه‌ای آیه دیگر را تفسیر می‌کند و آیه‌ای پیش‌نیاز آیه دیگر است. چطور در قرائت می‌گوییم به ترتیب بخوانید در تفسیر هم قائل به چنین ارتباطی بین آیات هستیم. سور و آیات را با هم مرتبط می‌دانیم.

می‌شود گفت همه آیات الهی تفصیل آیه شریفه بسم الله الرحمن الرحیم است. قرآن را باید با شاید حرف زد.

آیات شریفه قرآن ارتباط خاصی با هم دارند. یکی از کارهای مفسر کشف نقاب از این ارتباط است.

2.5- مخاطب قرآن کریم

مطلب مهم دیگر اینکه در این کشف نقاب و حجاب من خوطب به می‌تواند اولین مفسر و مبین باشد. اول من خوطب به همان است که مخاطب به قل است. یعنی رسول مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله وسلم). ابتدا ایشان و بعد حضرات معصومین (علیهم السلام).

بلکه بالاتر حصر تفسیر در مقام عترت است. طبق حدیث منزلت قرآن و عترت از هم جدا نیستند. لن یفترقا حتی یردا علی الحوض[5] .

در قلمروی آیات الهی جز آیات الهی است.حضرت امیرالمومنین (علیه السلام) فرمودند: انا آیت الله العظمی، جز مقام عترت مقام دیگری را شایسته و بایسته برای تفسیر نمی‌دانیم. حصر آیات الهی در آیات الهی یعنی در آیات عینی حضرت حق.

مقام ولایت کلیه است.

2.6- کیفیت نزول قرآن کریم

مطلب دیگر اینکه قرآن دو گونه نزول دارد. نزول دفعی و نزول تنزیلی. نزول انزالی و تنزیلی. در انزالی دفعة واحدة بر قلب پیامبر(صلی الله علیه و‌آله وسلم) اجمالا در لیلة القدر نازل شده است. ﴿انا انزلناه فی لیلة القدر﴾[6] ؛ ﴿انا انزلناه فی لیلة مبارکة.﴾[7]

این نزول اجمالی است. می‌توان گفت مرادف با علم اجمالی است. علم اجمالی نسبت به علم تفصیلی افضل است. اشرف از تفصیل است. قسم دیگر نزول تدریجی است. در نزول تدریجی زمان مطرح است و مکان. شأن نزول و فضا و جو نزول مطرح است. چرا که قرآن بر طرف کننده نیاز جهانیان است. رسالت مطلقه اقتضا دارد آیات قرآن ابدی و جهانی و جاودانی باشد. اقوم باشد. ﴿ان هذا القرآن یهدی للتی هی اقوم﴾[8] .

بد نیست اینجا خاطره‌ای از این آیه بگوییم.

این دوره دور سوم تفسیر است. یادمان است حدود سی و خرده‌ای سال قبل عزیزان فاضل ما آمدند تفسیر برایشان بگوییم. ما مجمع البیان را محضر علامه حسن‌زاده آملی حفظه الله و روحی له الفداء از اول تا آخر خواندیم. اجازه گرفتم فرمودند آقاجان من هر چه زودتر شروع بفرمایید، دیر نشود.

محضر حضرت حاج‌آقای بهاء الدینی مشرف شدم استخاره می‌فرمایید برای شروع تفسیر. قرآن را باز کردند شروع کنید دیر نشود. ان هذا القرآن یهدی للتی هی اقوم آمد. الحمدلله رب العالمین.

2.7- اتصال به قرآن تنها راه ابدی شدن انسان

اگر می‌خواهید ابدی و جاودانی شوید، تنها یک راه دارد آن اتصال به آیات الهی. هرچه از قرآن بگوییم کم است. هضم و فنا در قرآن. فنای خود را زیاد کنید. اول قرائت تدبر و تفکر و ان شاءالله هدایت قرآن را جذب کنیم.

کسی که یک وجب به طرف او برود ده وجب به سوی او می‌آیند.

من شکرگزاری می‌کنم از همه کسانی که ما را با آیات قرآن آشنا کردند. با اینکه در همه علوم کار کردیم ولی هیچ چیزی مانند آیات الهی نیست. نکند قرآن به حاشیه برود. امتن متون باید همیشه در دسترس ما باشد.

ان شاء الله خداوند توفیق دهد بتوانیم این آیات را پیش ببریم.

﴿و ما ارسلناک الا کافة للناس.﴾[9]

کفایت می‌کند همه مردم و بشر را.

﴿و ما هی الا ذکری للبشر.﴾[10]

مثل طریقه ذکری است. طریقه راهی است که می‌رود و ذکری یادآوری می‌کند. هم مهیمن است و هم مسیطر. وجود نازنین رسول الله (صلی الله علیه و‌ آله وسلم) برای همه است قرآن هم برای همه است.

﴿الحمدلله رب العالمین﴾ [11] برای همه عالمین است. ﴿لیکون للعالمین نذیرا.﴾[12]

﴿نذیرا للبشر.﴾[13]

تمام عوالم و از سویی جنبه جسمانی بشر.

اصلا ما ترادف در زبان عربی نداریم.

التصادف فی عدم الترادف 70-80 دلیل آوردیم که ترادف نداریم.

2.8- جهان‌شمولی قرآن کریم

قرآن جهان‌شمول است و محتوایش برای همه است. در هیچ زمانه‌ای هیچ کس بی‌نیاز از آیات قرآن نیست.

زبان و ادبیات قرآن نیز همگانی و همه‌فهم است. زبان قرآن زبان فطری است. فطرت از خصوصیاتش این است که لا یتبدل و لا یتغیر است.

از خصوصیاتش این است که ادبیات قرآن مخصوص به خودش است. می‌توانیم بگوییم بیان ﴿فطرت الله التی فطر الناس علیها﴾[14] ؛ ﴿ذلک الدین القیّم﴾ [15] است. هیچ اعوجاجی ندارد.

زبان فطری فراتر از ادبیات و واژه است. گرچه در عربی مبین جلوه کرده ولی فرهنگش مشترک است. اقلیم و قومیت در آن مطرح نیست. بهترین دلیل پذیرش آیات توسط تمام ملت‌ها و فرهنگ‌ها است. فارسی زبان مانند سلمان فارسی، حبشی‌ها مانند بلال، یمنی‌ها مانند اویس و همه. در زمان من خوطب به همه یکسان بودند. الآن می‌توان گفت عبری و عربی و غربی و شرقی همه در زبان قرآن شریک هستند.

ما قرآن را تجلی این می‌دانیم: ارسلت الی الابیض و الاسود و الاحمر.[16]

همه در قرآن بی‌نژاد هستند.

2.9- وظیفه ی ما نسبت تفسیر قرآن

ما باید بکوشیم با این زبان فطری آشنا شویم که دریافت تفسیر آسان‌ترین کارها است. تفسیر یعنی حجاب را از چهره قرآن برداشتن. بی‌چهره شدن در مقابل قرآن بهترین کار است یعنی زبان فطری را فهمیدن.

در آیه شریفه سوره نساء:

﴿یا ایها الناس قد جائکم برهانا من ربکم و انزلنا الیکم نورا مبینا.﴾[17]

برهان و نور مبین قرآن است. برهان مقام نظری و نور مقام عملی است. نور ظاهر فی‌نفسه و مظهر لغیره است. برهان را باید با مقدمه و موخره گفت. قرآن نور و سفید و درخشانی است که در مراحل نظری همه را کفایت می‌کند. هم اهل نظر و هم اهل بصر را قرآن هادی است.

اگر از چهره آیات الهی به زبان فطری قرآن چهره برداشته شود آیات الهی جز نورانیت نیست. حجاب‌ها باید برداشته شود.

میان عاشق و معشوق هیچ حائل نیستتو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز

2.10- نفس بزرگ‌ترین ججاب برای دریافت نورانیت قرآن کریم

بزرگ‌ترین حجاب برای نورانیت آیات الهی خود نفس است. نفس در عین نفیس بودن زنگار ایجاد می‌کند.

نعوذ بالله ابهام ایجاد می‌کند. نورانیت را محو می‌کند.

اگر نفس عقل بر او حاکم شود در جهاد اوسط که در هوای نفس و عقل است و در جهاد اکبر بیان عقل و قلب مبارزه شود، قرآن هدایت‌گر است. عینیت با صاحبان قلب دارد.

صاحبان قلب سلیم ارتباطی با قرآن دارند. از کتل الفاظ عبور می‌کنند ﴿علی قلوب اقفالها﴾ [18] نیستند. قفل‌ها یعنی درهای مختلف دارد و دروازه‌های مختلف که تنها کلیدش تدبر در قرآن است.

شاه‌کلید آن تدبر و تفکر در آیات الهی است. بهترین راه این است که با زبان فطرت باشد.

2.11- الرحمن تصویر قرآن کریم

تکلم‌ها مختلف است. هر کسی به لحاظ زبانش نیاز به یادگیری دارد. قرآن صورتی که دارد که جز بر صورت رحمن بر چیز دیگری تصویرگری نشده است.

از اول تا آخر قرآن یک تصویر بیشتر نیست که با آن حرکت کنیم. تصویر الرحمن.

ان شاء‌الله به بیان اسمای الهی در قرآن برسیم رحمن وصف جامع است نه اسم جامع. خصوصیت وصل اتصاف است. خصوصیت اتصاف دوئیت است و این یعنی نمونه داشتن و الگو داشتن. ﴿لقد کان لکم فی رسول الله اسوة حسنة﴾[19]

2.12- رضایت الهی در سایه قرآن کریم

شما باشید و قرآن و نفس قرآن و خود آن. تشبیه این مانند این است که رضا دو مرحله دارد. رضا از مراحل سیر و سلوک است. یکی اینکه خدا از انسان راضی باشد. هدف دیگر این است که انسان از خدا راضی باشد. ﴿رضی الله عنهم و رضوا عنه﴾[20] . این خیلی بالاتر است. او از خدا راضی باشد. کسی که از خدا راضی است چرا ندارد.

2.13- رضایت اباعبدلله الحسین (علیه السلام) از خداوند متعال

ایام محرم است و اولین جلسه سال. وجود اسوه عالمیان و اسوه شهودی همه جهانیان و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام) را ببینید که او خشنود از حق است. رضا الله رضانا [21] را در مدینه می‌فرماید. الهی رضا بقضائک یا برضائک را در کربلا می‌فرماید. نیاز به رساله‌های علمی دارد این دو جمله. این حقیقت سیر و سلوک است.

اگر با این دید وارد آیات الهی شویم تجلی آیات طور دیگری می‌شود.

2.14- بنای ما در بیان تفسیر قرآن کریم

تفسیر زبان خاصی دارد.

بنای ما این است که نه به اجمال نه به تفصیل باشد بلکه در حد متوسط باشد. فقط آیات الهی بیان شود.

جای تفسیری که قرآن را همانند کتب درسی بخوانیم خالی است. چطور کفایه را می‌خوانیم و تحلیل می‌کنیم، آیات الهی را این طور پیش برویم. نه تفسیری که چندین جلد شود و نه اجمالی که در آن ابهام باشد.

قرآن را مانند کتاب درسی. بلکه بتوانیم قرآن را همه در 5-6 سال بخوانیم.

2.15- پیشنهادهای ما برای مطالعه تفسیر قرآن کریم

مجمع البیان را ببینید. کتاب درسی است. قسمت به قسمت درس می‌گرفتیم از حضرت علامه حسن‌زاده حفظه الله نسخه‌هایی داشتند که نوشته بودند بلغ الی هنا و استاد امضا می‌کرد.

پیش مطالعه و پس مطالعه داشته باشید.

برای عصاره نظریات جدید هم آشنا شوید المیزان را هم ملاحظه کنید. برخی مفسران معاصر هم که خدا حافظشان باشد بر همین اساس پیش رفتند.

برای نظریات اهل سنت تفسیر فخر رازی را ملاحظه کنید. همه سه کفایت می‌کند. ذهن را پراکنده به الفاظ نکنیم.

2.16- تبیان بودن قرآن کریم برای بیان آیات خویش

کسی که می‌خواهد در قرآن وارد شود خود قرآن بیان و تبیان است. ﴿تبیان لکل شیء﴾ [22] است و یکی از این شیء‌ها خودش است.

بعد فهم آیات را به خود آیات واگذار کنید و هیچ پیش‌داوری نکنیم. تحمیل بر آیات نکنیم. نکند با پس‌داوری و پیش‌داوری وارد شویم که تفسیر به رأی است. اگر مفاهیم را دانستیم و تفسیر را به خودش واگذار کردیم ما را کمک می‌کند.

﴿و نزلنا علیک الکتاب تبیانا لکل شیء و هدی و رحمة و بشری للمسلمین.﴾[23]

این اسلام بعد از ایمان است یعنی تسلیم.

الف و لام کتاب را بنگرید.

چهار خصوصیت: تبیان، هدایت، رحمت و بشری.

اگر به این بشارت برسید بسطی برای روح شما رخ می‌دهد.

قرآن نه اهمال نه اجمال دارد. نیاز به تبیین دارد. معما نیست. روان است. سهل ممتنع است. بین و مبین است. ان شاءالله جزو ﴿ختم الله علی قلوبهم﴾ [24] نباشیم.

2.17- جهاد اکبر راه ورود به فهم قرآن کریم

من له قلب راهش است. جهاد اکبر. نه جهاد اصغر با دشمن بیرونی و نه جهاد اوسط که هوی و عقل است. جهاد عقل و قلب. به عنوان پیش‌نیاز با عقل می‌شود وارد شد.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo