< فهرست دروس

درس تفسیر استاد هادی عباسی خراسانی

1400/03/04

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: تفسیر ترتیبی(سوره بقره)/سوره بقره(آیه 57) /دلالت آیه بر رژیم غذایی مطلوب، روایات پیرامون آیه

﴿وَظَلَّلْنَا عَلَيْكُمُ الْغَمَامَ وَأَنْزَلْنَا عَلَيْكُمُ الْمَنَّ وَالسَّلْوَىٰ ۖ كُلُوا مِنْ طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ ۖ وَمَا ظَلَمُونَا وَلَٰكِنْ كَانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ﴾[1]

1- منّ و سلوی دلالت بر رژیم غذایی مطلوب دارد

نکته بسیار زیبا این است که این آیه رژیم غذایی مطلوب را بیان کرده است. دو عنصر لازم برای بدن و سوخت و ساز، یکی مواد قندی و دیگری پروتئین است. امروز نظریه‌ برخی صاحبان نظران در تغذیه این است که رژیم گوشت سفید کم ضرر و ارزشش بیشتر است، تا گوشت قرم اینجا هم گوشت پرنده آمده است. اگر این را نماد شیرینی‌جات و خوراک گوشتی بگیریم، بعید نیست سلوی به خوراکی‌های آرام‌بخش اطلاق شود. هر یک از اینها ذکر خاص بعد از عام است. به خصوص با تعبیر کلوا من طیبات ما رزقناکم. آیه امر دارد که از آنچه طیب و طاهر است و مطلوب طبع شما است، استفاده کنید. مراد از این خوردن هم خوردن اصطلاحی نیست. مراد استفاده‌های مطلوب طیب و طاهر است. به خصوص با عنوان کلوا من طیبات ما رزقناکم، آیه در مقام این است که شما باید حلال‌خوار باشید نه آلوده‌خوار. پاک و پاکیزه باشد خوراک شما. دانشمندان علم تغذیه باید ببینند که چقدر مسائل غذا در اسلام زیبا بیان شده است.

2- منّ و سلوی نماد خوراکی طیب است

نکته دیگری که از آیه قابل استفاده است اینکه منّ و سلوی همین خوراکی‌های جسمانی لزوما نیست؛ بر خلاف نظر برخی. نماد خوراکی طیب و طاهر است؛ چه جسمانی و چه روحانی. چه پرنده‌ای که در بیابان است، و یا پرنده‌ای که از آسمان نازل شد.

3- وجه عدول از خطاب به غیاب در آیه

در ادامه آیه دارد و ما ظلمونا و لکن کانوا انفسهم یظلمون. تا کنون خطاب بود ولی ناگهان تبدیل به غیاب شد.

وجه عدول از خطاب به غیاب:

    1. شاید این باشد که شما لیاقت خطاب را هم ندارید.

    2. جهت دیگر اینکه ما به شما ظلم نکردیم و آنها به خود ظلم کردند، گویا محاکمه و اعتراض و سرزنشی به عنوان تخلف‌ آنها است. این ظلم هم برای خودتان است چرا که نه طاعت شما به خدا نفع می‌رساند، و نه معصیت شما به خدا ضرر می‌رساند؛ ﴿وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ﴾.[2] در واقع حضرت حق می‌فرمایند؛ شما در اینجا که ظلم کردید، ظلم به خودتان است. چه اطاعت کنید و چه نکنید برای خودتان است.

4- رهایی بنی اسرائیل از سرگردانی به وسیله جنود الهی

بنی اسرائیل بعد از گناهانی که مرتکب شدند بعد از صحرازدگی و شکافته شدن دریا، جنود الهی اینها را از سرگردانی و گمراهی نجات داد. در آیه 26 سوره مائده (﴿قَالَ فَإِنَّهَا مُحَرَّمَةٌ عَلَيْهِمْ أَرْبَعِينَ سَنَةً يَتِيهُونَ فِي الأَرْضِ فَلاَ تَأْسَ عَلَى الْقَوْمِ الْفَاسِقِينَ﴾)که بحث تِیه بنی اسرائیل و بیابان بسیار وسیع آنجا هست، که خدا از دریا و صحرا و سرگردانی آنان را نجات داد. 40 سال در بیابان متحیر بودند. غذا و پوشاک نداشتند و حتی در حدی که برای لباس خود دچار مشکل شده بودند. برای مردگان و کفن آنان هم دچار مشکل شده بودند. عنایت باری تعالی بود که مورد توجه قرار گرفتند. به وسیله فرشته‌ها غمام را برای آنها آورد. همانطور که ملائکه بدر در جنگ کمک کردند.

5- غمام نازل بر پیامبر بنی اسرائیل و پیامبر اسلام

غمام هم بر جناب موسی و هم بر نبی مکرم ما صلی الله علیه و آله نازل شد. مسجد غمامه نمادی از برکات غمام بر رسول ما است. در بیابان که حضرت رسول مکرم صلی الله علیه و آله حرکت می‌کردند، ابرهای رقیق حضرت را همراهی می‌کردند.

6- کیفیت سایه نداشتن پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله

بحث بعدی اینکه در هوای روشن رسول مکرم صلی الله علیه و آله سایه نداشتند. با صراحت عرض می‌کنم این علاوه بر اینکه اعجاز و کرامت است، به لحاظ معرفتی رسول مکرم اسلام صلی الله علیه و آله مظهریت اسمای الهی دارند. کسی که جامع اسمای الهی باشد، در حد استوا است. نسبت اسماء به او یکسان است. ﴿وَلِلّهِ الأَسْمَاء الْحُسْنَى﴾،[3] مظهرش ایشان است. کسی که در خط استوا باشد، سایه ندارد. مانند ظهر شرعی که سایه نیست. ایشان مظهر اسمای الهی هستند و در تابش استوایی اسمای الهی هستند. تابش نور سموات و ارض به ایشان معنا ندارد. مظهریت اسما دارند. هیچ گونه ظلّی در اطراف ایشان صادق نیست. در امام و خلف و یمین و یسار سایه‌ای نیست. هیچ چیزی از دید نبی الهی و ولی الهی خارج نیست. بحث غمام مرحله کمالیه‌ای است که نورانیت اسمای الهی به نحو اعلی و اولی بود.

7- مراد از ظلم

این ظلم یا جهل عملی است، و یا جهالت عملی که هر دو ممکن است.

جالب است این آیه در مقام نفی ظلم از باری تعالی نیز هست. قطعاً معنا این است که در صفات سلبیه، ظلم از حضرت حق نفی شده است. صفات سلبی ارجاعش به صفات ایجابی است، در نتیجه خداوند صفات کمالیه دارد.

8- روایات پیرامون آیه

بحار ج13 ص182 بحرانی در تفسیر برهان ج1 ص101

قَالَ الْإِمَامُ الْعَسْكَرِيُّ(عَلَيْهِ السَّلاَمُ): «قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ:وَ اذْكُرُوا-يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ-إِذْ ظَلَّلْنٰا عَلَيْكُمُ الْغَمٰامَ لَمَّا كُنْتُمْ فِي التِّيهِ،يُصِيبُكُمْ حَرُّ الشَّمْسِ وَ بَرْدُ الْقَمَرِ وَ أَنْزَلْنٰا عَلَيْكُمُ الْمَنَّ التَّرَنْجَبِينَ،كَانَ يَسْقُطُ عَلَى شَجَرِهِمْ فَيَتَنَاوَلُونَهُ وَ السَّلْوىٰ السُّمَانَى طَيْرٌ،أَطْيَبُ طَيْرٍ لَحْماً،يُسْتَرْسَلُ لَهُمْ فَيَصْطَادُونَهُ.[4]

قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ):عِبَادَ اللَّهِ،عَلَيْكُمْ بِاعْتِقَادِ وَلاَيَتِنَا أَهْلَ الْبَيْتِ،وَ أَنْ لاَ تُفَرِّقُوا بَيْنَنَا،وَ انْظُرُوا كَيْفَ وَسَّعَ اللَّهُ عَلَيْكُمْ حَيْثُ أَوْضَحَ لَكُمُ الْحُجَّةَ لِيُسَهِّلَ عَلَيْكُمْ مَعْرِفَةَ الْحَقِّ،ثُمَّ وَسَّعَ لَكُمْ فِي التَّقِيَّةِ لِتَسْلَمُوا مِنْ شُرُورِ الْخَلْقِ،ثُمَّ إِنْ بَدَّلْتُمْ وَ غَيَّرْتُمْ عَرَضَ عَلَيْكُمُ التَّوْبَةَ وَ قَبِلَهَا مِنْكُمْ،فَكُونُوا لِنِعَمِ اللَّهِ شَاكِرِينَ.[5]

معلوم می‌شود این اشراقات و اشرافات همه به عنوان امامت و ولایت بود.

روى عن موسى بن جعفر عليه السلام عن أبيه عن آبائه عن الحسين بن على عليه السلام قال: ان يهوديا من يهود الشام و أحبارهم قال لأمير المؤمنين عليه السلام في أثناء كلام طويل. فان موسى بن عمران قد اعطى المن و السلوى فهل فعل بمحمد نظير هذا؟ قال له على عليه السلام، لقد كان كذلك و محمد صلى الله عليه و آله و سلم أعطى ما هو أفضل من هذا، ان الله عز و جل أحل له الغنائم و لامته، و لم تحل لأحد غيره قبله، فهذا أفضل من المن و السلوى، قال له اليهودي، فان موسى عليه السلام قد ظلل عليه الغمام؟ قال له على عليه السلام لقد كان كذلك و قد فعل ذلك لموسى في التيه، و أعطى محمدا صلى الله عليه و آله و سلم أفضل من هذا، ان الغمامة كانت لمحمد صلى الله عليه و آله و سلم تظله من يوم ولد الى يوم قبض في حضره و أسفاره فهذا أفضل مما أعطى موسى عليه السلام.[6]

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo