« فهرست دروس
درس تفسیر استاد هادی عباسی‌خراسانی

1404/02/28

بسم الله الرحمن الرحیم

احکام مربوط به قصاص در کتاب تورات - نکات مربوط به قصاص/تفسیر آیه 45 /تفسیر سوره مائده

 

 

موضوع: تفسیر سوره مائده/تفسیر آیه 45 /احکام مربوط به قصاص در کتاب تورات - نکات مربوط به قصاص

 

﴿وَكَتَبْنَا عَلَيْهِمْ فِيهَا أَنَّ النَّفْسَ بِالنَّفْسِ وَالْعَيْنَ بِالْعَيْنِ وَالأَنفَ بِالأَنفِ وَالأُذُنَ بِالأُذُنِ وَالسِّنَّ بِالسِّنِّ وَالْجُرُوحَ قِصَاصٌ فَمَن تَصَدَّقَ بِهِ فَهُوَ كَفَّارَةٌ لَّهُ وَمَن لَّمْ يَحْكُم بِمَا أنزَلَ اللّهُ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ﴾[1]

1- گزیده‌ آیات گذشته

خداوند فرمود که در تورات، هم هدایت است و هم نورانیت؛ ﴿فِيهَا هُدًى وَنُورٌ﴾.[2] درباره‌ی انجیل نیز، جمله‌ی: ﴿فِيهِ هُدًى وَنُورٌ﴾[3] آمده است. آیات الهی، نورانیت و هدایت را دارد. پیامبران الهی و علما و اَحبار که حافظین کتاب الهی هستند، بر این اساس حکم می‌کنند. خداوند فرمود که از دیگران خشیت نداشته باشید؛ بلکه از من خشیت داشته باشید و آیات الهی را ارزان و آسان‌ نفروشید. ﴿وَمَن لَّمْ يَحْكُم بِمَا أَنزَلَ اللّهُ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ﴾؛[4] در آخر آیه‌ی قبل، قضیه‌ی شرطیه‌ی متصله آمد که باید حکم، «بما أنزل الله» باشد و اگر حکم به غیر آن باشد، باعث کفر می‌شود. این کفر، کفر اعتقادی نیست؛ هرچند گاهی باعث کفر اعتقادی می‌شود. کفران نعمت‌های الهی و ندیدن آن که نبوت هم از این‌ها است، باعث ناسپاسی و پوشش گذاشتن بر نعمت‌های الهی می‌شود.

﴿یَحکُمُ بِها النَّبِيُّونَ الَّذِينَ أَسْلَمُواْ لِلَّذِينَ هَادُواْ وَالرَّبَّانِيُّونَ﴾.[5]

تفاوت انبیا (علیهم‌السلام) با علمای اهل کتاب این است که انبیا (علیهم‌السلام) دارای عصمت هستند، ولی ربانی و اَحبار دارای عصمت نیستند. این دو صفت، بیشتر بر علمای یهود اطلاق می‌شود و ربّانی به علمای مسیحیت اطلاق می‌شود؛ ولی در اینجا اعم از علمای یهود و مسیحیت است.

2- تفسیر آیه 45

2.1- احکام قصاص نفس و قصاص اعضای بدن در کتاب تورات

«و کتبنا علیهم فیها ...»؛

اینجا حکم حقوقی جنایت‌هایی که در بنی‌اسرائیل واقع شد، یا احتمال دارد واقع شود، بیان شد. در تورات نوشتیم اینکه اول، جان در مقابل جان است. اگر کسی دیگری را بکشد، باید در مقابلش خودش کشته شود. چشم، مقابل چشم و بینی در برابر بینی و گوش در برابر گوش و دندان در مقابل دندان است. اگر کسی جراحتی به کسی بزند، باید قصاص شود. در آیات حدود و قصاص دو مطلب است؛ یکی اینکه حق الناس است و دیگری اینکه حق الله است. گاهی می‌شود که از حق الله در اجرا گذشت، ولی از حق الناس نمی‌شود گذشت؛ مگر اینکه صاحب حق بگذرد.

در حدود و قصاص برای عدم اختلال نظام، حاکم شرع باید مجری باشد. قاضی، نماینده‌ی حاکم شرع است.

2.2- اثر عفو به جای قصاص

«فَمَن تَصَدَّقَ بِهِ فَهُوَ کفّارةٌ لَهُ»؛

کسی که از این قصاص بگذرد، کفاره‌ی خطایا و معصیت‌های اوست. کسی که «بما انزل الله» حکم نکند، ظالم است. این وصف دوم است.

2.3- سه وصف در این آیه

سه وصف در این آیات آمده است: کافر، ظالم و عدم رعایت حقوق. «جُروح»، بیان جنایت‌های دیگری است که در نظام اجتماعی رخ می‌دهد. حکمی که در تورات در مورد قصاص است، تا الآن هم ادامه دارد.

2.4- معنای نسخ آیات قرآن

عرض کردیم احکام الهی تا نَسخی در آن ثابت نشود، ادامه دارد؛ ولو اینکه احکام در تورات و انجیل باشد. کتب الهی سلسله‌ی به هم پیوسته است. نسخ به معنای جابجایی حکم الهی نیست؛ بلکه زمان اجرای حکم تغییر کرده است. موضوع تغییر می‌کند و حکم هم به تبع موضوع، تغییر می‌کند.

2.5- تبیین احکام فقهی و حقوقی قصاص در این آیه

در این آیات، هم برنامه‌ی حقوقی جنایات مطرح شده است و هم جنبه‌ی فقهی. هم به جنبه‌ی حق الله توجه شده و هم به جنبه‌ی حق الناس.

«فمن تصدق به»؛ اگر کسی عفو کند، «فهو کفارة له»؛ کفاره است و پذیرفته می‌شود و در جوامع هم باید مورد پذیرش قرار گیرد.

2.6- چند نکته در مورد قصاص

2.6.1- نکته‌ی اول: تفاوت بین قصاص و سایر حدود شرعی

فرق بین قصاص و حدود در این است که قصاص، حتما باید به دست قاضی باشد. خود فرد حق مقابله به مثل ندارد و باید با اجازه‌ی حاکم شرع باشد. حاکم شرع، ناظر بر اجرای احکام و حدود است. احکام اسلامی، بالاترین محافظ نظام اجتماعی است.

2.6.2- نکته‌ی دوم: قصاص، مانع خشونت، نه عامل ترویج خشونت

شاید در مسئله‌ی قصاص بگویند اسلام خشونت را ترویج می‌کند؛ ولی این طور نیست. اجرای قصاص و حدود شرعی برای جلوگیری از فساد است. قصاص هم پاداشی است، نه ابتدایی.

2.6.3- نکته‌ی سوم: حکم الهی در امور عبادی و حقوقی

کتابت در قرآن، علاوه بر اینجا در آیات دیگری هم آمده است؛ مانند آیه‌ی: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ﴾.[6] از این آیات معلوم می‌شود که کتابت، هم مربوط به عبادت است و هم حقوق انسانی.

2.6.4- نکته‌ی چهارم: هم‌ترازی دیه‌ی برخی از اعضای بدن با دیه‌ی نفس

نکته‌ی دیگر این است که در اجرای حدود، برخی اعضا و جوارح به اندازه‌ی کل دیه ارزش دارد.

2.6.5- نکته‌ی پنجم: لزوم رعایت حق الناس برای قصاص شونده

اگر روزی کسی خواست قصاص شود و حق الناسی بر گردن دیگری داشت، آن حق الناس هم باید رعایت شود و عطا شود.

2.6.6- نکته‌ی ششم: کیفیت قصاص شرکای در قتل

در نفوس هم که می‌فرماید: «النفس بالنفس»، گاهی قصاص نفس انجام نمی‌شود. اگر چند نفر با هم کسی را بکشند، اولیای دم، یک نفر را می‌توانند قصاص کنند و اگر بخواهند بقیه‌ی شرکای قتل را قصاص کنند، می‌توانند باقی مال، یعنی دیه‌ی باقی شرکا را بدهند و شرکا قصاص بشوند.

2.6.7- نکته‌ی هفتم: رجوع انکار قصاص به انکار ضروریات دین

روش قصاص و حدود و تعذیرات اسلامی، بهترین راه برای جلوگیری از مشکلات است. انکار حدود و قصاص اسلامی، مثل انکار ضروریات است و اگر کسی حدود و قصاص را انکار کند، مثل انکار بقیه‌ی اصول و اعتقادات است و تا حد ارتداد هم پیش می‌رود؛ یعنی فرقی بین این حدود و بقیه‌ی احکام اسلامی نیست.

 


logo