« فهرست دروس
درس تفسیر استاد هادی عباسی‌خراسانی

1404/02/27

بسم الله الرحمن الرحیم

نگهبانی انبیا، احبار و رهبان از کتب آسمانی - تفاوت قران با سایر کتب آسمانی - عدم تحریف قرآن - کفر اعتقادی و کفر نعمت‌های الهی/تفسیر آیه 44 /تفسیر سوره مائده

 

 

موضوع: تفسیر سوره مائده/تفسیر آیه 44 /نگهبانی انبیا، احبار و رهبان از کتب آسمانی - تفاوت قران با سایر کتب آسمانی - عدم تحریف قرآن - کفر اعتقادی و کفر نعمت‌های الهی

 

﴿إِنَّا أَنزَلْنَا التَّوْرَاةَ فِيهَا هُدًى وَنُورٌ يَحْكُمُ بِهَا النَّبِيُّونَ الَّذِينَ أَسْلَمُواْ لِلَّذِينَ هَادُواْ وَالرَّبَّانِيُّونَ وَالأَحْبَارُ بِمَا اسْتُحْفِظُواْ مِن كِتَابِ اللّهِ وَكَانُواْ عَلَيْهِ شُهَدَاء فَلاَ تَخْشَوُاْ النَّاسَ وَاخْشَوْنِ وَلاَ تَشْتَرُواْ بِآيَاتِي ثَمَنًا قَلِيلًا وَمَن لَّمْ يَحْكُم بِمَا أَنزَلَ اللّهُ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ﴾.[1]

1- گزیده‌ آیات گذشته

عرض شد که دو صفت در تمام کلام الهی هست؛ نورانیت و هدایت. چه صحف و چه زبور و چه تورات و انجیل و قرآن. در این آیه برای تورات، دو صفت نورانیت و هدایت بیان شده است.

2- تفسیر آیه 44

2.1- دو معنای اسلام

رسالت و نبوت و اسلام از اولین آیاتی است که نازل شده است. اسلام همراه آیات بوده است. اسلام دو معنا دارد؛ اسلامی که بستر ایمان است و اسلام اصطلاحی است. برخی طبق آیات اسلام آوردند؛ ولی مؤمن نیستند. ولی گاهی اسلام به معنای انقیاد و تسلیم است. این نوع از اسلام از ابتدای آمدن انبیای الهی بوده است.اسلام را سلسله‌ی پیوسته در همه‌ی نبوت الهی و انبیای الهی میدانیم. اسلام از آغاز آمده تا به اسلام اصطلاحی رسیده که به کمال خودش رسیده است.

2.2- لزوم اعتقاد به همه‌ی انبیای الهی

در اعتقادات ما باید به نبوت عامه و خاصه معتقد باشیم. نمی‌شود به نبوت رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) معتقد باشیم، ولی نسبت به سایر انبیا معتقد نباشیم؛ همان‌طور که در سوره‌ی آل عمران می‌خوانیم: ﴿لاَ نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِّن رُّسُلِهِ﴾[2]

اگر قرآن نبود، عهدَین (تورات و انجیل) نبود. قرآن آن‌ها را حفظ کرده است. این دو، کتاب را تحریف کردند.

2.3- کتب آسمانی، قانون انبیای الهی

«یحکم بها النبیون الذین أسلموا... »؛

صفت هدایت و نورانیت را در تمام آیات جاری می‌دانیم. انبیای الهی به این تورات حکم می‌کنند. هر پیامبری قانونی دارد و آیاتی که در کتابش آمده قانون اوست. تورات قانون انبیای بنی‌اسرائیل بود. به قدری که در بنی‌اسرائیل پیغمبر آمد، در سایر امت‌ها نیامد. این اسلام به معنای مطیع حضرت حق بودن است. اسلامیت، صفت تمام انبیای الهی است. این اسلام به معنای سلوکی است. اسلام اصطلاحی نیست.

2.4- معنای «هاد/یَهود»

«للذین هادوا».

یهود را یهود می‌گویند، چرا که «هادَ یَهودُ»، یعنی برگشت.[3] مانند «تاب/یتوبُ» است. یهود، ارجاع به آیات الهی و اعتقادات داشتند. «هادَ» و «هادوا» به معنای: «رجعوا الی المعارف، رجعوا الی الحق» است.[4] نسبت به سایر امت‌ها ارجاع‌شان به حق مقداری بیشتر بود.

2.5- شهادت و گواهی پیامبران و اَحبار و رُهبان به کتاب آسمانی

گفتیم که «اَحبار»، دانشمندانی هستند که اهل تفکر هستند.[5] «بِمَا اسْتُحْفِظُواْ مِن كِتَابِ اللّهِ»؛ به آنچه که از کتاب الهی حفظ کردند.

«کانوا علیه شهداء»؛ ضمیر «کانوا» به همه‌ی این امت برمی‌گردد. یهود به این پیامبران و به این کسانی که اسلام آوردند و به این احبار و رهبان، اطلاق می‌شود و همه‌ی این‌ها شاهد هستند.

این «کانوا» به انبیا و اَحبار و رُهبان و «للذین أسلوا و هادوا» برمی‌گردد. «شهید»، یعنی گواه.[6] شهید اصطلاحی، هم گواه بر اعمال خود و هم گواه بر اعمال دیگران است. ﴿وَشَاهِدٍ وَمَشْهُودٍ﴾.[7] شهید اصطلاحی در آیات، مقتول فی سبیل الله اطلاق می‌کنند. شهید در قرآن، یعنی شاهد بر اعمال. شاهد کسی است که ابتدائاً شاهد بر مطلبی است؛ ولی شهادت شهید استمرار دارد. این‌ها مستمرّاً بر کتاب الهی شهادت می‌دادند و گواهان مستمر بودند. شهید، یعنی گواه مستمر.

2.6- تفاوت خَوف و خشیت

«فلا تخشوا الناس..».

«خَوف»، ترسی است که از حالت نگرانی و ضعف به دست می‌آید و گاهی به لحاظ جسمانی لرزه به اندامش می‌افتد.[8] «خَشیَت»، نگرانی و بیمی است که با تعظیم و هیمنه و هیبت باشد.[9] چون فرد را بزرگ می‌بیند و برایش ارزش قائل است، احترام می‌کند. اولیای الهی خوف ندارند، ولی خشیت دارند. ﴿لاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ﴾.[10] خشیت برای علمای بالله است. عالم واقعی کسی است که به این نتیجه برسد که جز خدا کسی وجود ندارد. اهل خشیت، مصداق «العلماء ورثة الأنبياء»[11] هستند. مصداق اَتَمّ علما، وجود مقدس ائمه اطهار (علیهم‌السلام) هستند. آن بزرگواران، علماء بالله هستند .

2.7- لزوم خشیت از خداوند به جای خشیت از غیر خداوند

«وَاخشَونِ».

«وَاخشَونِ» در اصل، «وَاخشَونی» بوده است. جایی که تورات و نبوت و کلام الهی آمده است و انبیای الهی اجرا می‌کنند و اَحبار و رُهبان هم این‌ها را نگهداری می‌کنند، ترسی دارند که نکند کارشان موفق نباشد. «ناس»، گرچه مطلق است، ولی اما مردمانی که دسیسه انجام می‌دادند و آیات الهی را دستبرد می‌زدند، مورد توجه آن‌ها نیز هست.

2.8- تفاوت حفظ قرآن با حفظ سایر کتب آسمانی

حفظ، هم برای قرآن است و هم برای کتب دیگر؛ ولی یک فرق مهم دارد. «بما استحفظوا من کتاب الله». حفظ آن آیات، دست اَحبار و رُهبان است، ولی حفظ قرآن به دست حضرت حق است؛ ﴿إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ﴾.[12]

چون حفظ قران به دست خداوند بود، حفظ شده، اما حفظ تورات، چون دست اَحبار و رُهبان بود، دچار تحریف شدند.

دو حافظ داریم: ائمه (علیهم‌السلام) و دانشمندان خالص و ملخص، و ازهمه مهم‌تر، حضرت حق.

2.9- درخواست مباهله علامه طباطبایی (رحمه‌الله) و علامه حسن‌زاده (رحمه‌الله) با قائلان تحریف قرآن

علامه حسن‌زاده (رحمه‌الله) در کتاب «فصل الخطاب فی عدم تحریف الکتاب»، ادله‌ای ذکر کردند.این آیاتی که الان در دست شماست، همین‌طوری که هست، نازل شده و باقی مانده است. علامه حسن‌زاده (رحمه‌الله) فرمودند: علامه طباطبایی (رحمه‌الله) با قائل به تحریف قرآن حاضر به مباهله شدند. مباهله، آخرین راه است. دعای سحر ماه مبارک رمضان که با عبارت «اَللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ مِنْ بَهَائِكَ بِأَبْهَاهُ»،[13] شروع می‌شود، دعای مباهله است. سؤال مطرح شده در این دعا و مورد سؤال مطرح نشد. خاص این دعا است. علامه حسن‌زاده (رحمه‌الله) فرمودند: «ما هم حاضریم با کسی که قائل به تنقیص یا زیاده‌ی قرآن به تحریف است، مباهله کنیم».

2.10- عدم تحریف قرآن کریم به زیاده و نقصان

ما هم به این نتیجه رسیدیم که حروف و رسم الخط قرآن هم مخصوص است. ما قرآن را سلسله‌ی به هم پیوسته می‌دانیم که هر جزئی از آن حذف شود، یا زیاد شود، یک رکنی از ارکان آیات الهی ضربه می‌خورد. در نتیجه این خشیت است. و حفظ هم که به دست خداوند و اولیا است، در مورد قرآن است.

2.11- عدم جواز معامله با آیات الهی

«وَلاَ تَشْتَرُواْ بِآيَاتِي ثَمَنًا قَلِيلًا».

خرید و فروش در آیات ما به ثمن قلیل نباشد.

وصف به شیء، مشعر به علیت است. آیات الهی را به ثمن قلیل نفروشید. معلوم می‌شود که عده‌ای این کار را می‌کردند؛ مثلا در شأن نزول آیات قبلی گفتیم که گناه زنای محصنه در یهود رخ داد و تبانی کردند که حکم خدا را اجرا نکنند. این کار، خرید فروش آیات الهی به ثمن بخس است.

2.12- کفر متخلفان از آیات الهی

«وَمَن لَّمۡ يَحۡكُم بِمَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ فَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡكَٰفِرُونَ».

حکم رجم، حکم الله است. در آیات بعدی کافر و ظالم و فاسق برای متخلفان آیات الهی آمده است. این آیات برای کسانی که آیات الهی را جابجا می‌کنند، مطرح شده است.

2.13- استمرار حکم آیات الهی در همه‌ی زمان‌ها

گرچه نزول احکام و آیات الهی در زمان خاصی است، اگر نسخی رخ نداده، دلیل بر بقای حکم است و دلیل بر استمرار است. هرچند شأن نزول دارد، ولی خاص نمی‌شود. ترس برای حفظ آیات هم خاص بنی‌اسرائیل و تورات نیست. تورات هم خاص نیست؛ بلکه نمونه‌ای از کتاب الهی است. همین خصوصیات برای قرآن قابل سرایت است.

این «وَمَن لَّمۡ يَحۡكُم بِمَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ فَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡكَٰفِرُونَ»، برای قرآن هم سریان و جریان دارد.

2.14- کفر اعتقادی و کفر به معنای نادیده‌گرفتن نعمت‌های الهی

«کفر» در اینجا، یعنی پوشش نعمت الهی، از جمله آیات الهی را نبینیم. در قرآن، کفر در برابر شکر است؛ ﴿إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا﴾.[14] کسی که نعمت را نبیند، انکار می‌کند؛ لذا در قرآن داریم: ﴿وَأَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ﴾.[15] انکار، اعم از کفر اعتقادی و انکاری است، یا اینکه انسان نعمات الهی را نبیند. اولین مرحله‌ی رشد انسان، توجه به نعمت‌های الهی است. الان ما در احاطه‌ی نعمات الهی هستیم که آیات الهی از مصادیق این نعمات است.

 


logo