« فهرست دروس
درس تفسیر استاد هادی عباسی‌خراسانی

1404/02/08

بسم الله الرحمن الرحیم

شرط رسیدن به فلاح - نقش زمان در فلاح - لزوم استفاده از فرصت زمان - بیانات استاد در مورد اربعین کلیمی/تفسیر آیه 35 /تفسیر سوره مائده

 

 

موضوع: تفسیر سوره مائده/تفسیر آیه 35 /شرط رسیدن به فلاح - نقش زمان در فلاح - لزوم استفاده از فرصت زمان - بیانات استاد در مورد اربعین کلیمی

 

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ وَابْتَغُواْ إِلَيهِ الْوَسِيلَةَ وَجَاهِدُواْ فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ﴾.[1]

1- خلاصه جلسه گذشته

طبق این آیه، سیره‌ی انسان الهی قرآنی این است که اهل باور است و مخاطب به خطاب ایمان است و دیگر اینکه این انسان پرواپیشه و مراقب خویشتن است و به نوعی خودنگهداری‌ ‌رسیده که او را در حصن عزیز و امین قرار می‌دهد؛ چون به تعبیر امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) که می‌فرمایند: «أُوصِيكُمْ، عِبَادَ اللهِ، بِتَقْوَى اللهِ، فَإِنَّهَا الزِّمَامُ وَالْقِوَامُ»،[2] انسان متقی، هم دارای زمام و هم دارای قوام است، هر کاری را نمی‌کند و هر حرفی را نمی‌زند. علاوه بر این برای اساس بنیاد الهی و انسانی خودش برنامه داشته باشد.

2- تفسیر آیه 35 سوره مائده

2.1- خصوصیات وسیله

«وَابْتَغُواْ إِلَيهِ الْوَسِيلَةَ»؛ انسان مؤمن و متقی دنبال انتخاب وسیله است. در انتخاب وسیله، عقلای عالم می‌گویند که وسیله باید مطمئن باشد، أقرب و أفضل باشد، بهترین و میان‌بر باشد؛ لذا تقوا و ایمان و جهاد از مصادیق وسیله است. «وَجَاهِدُواْ فِي سَبِيلِهِ»؛ این‌ها کسانی هستند که در راه خدا جهاد می‌کنند و در راه حضرت حق هستند.

2.2- شرط رسیدن به فلاح بر اساس این آیه

«لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ»؛ عنوان «لعلّ» این را می‌رساند که انسان دائماً مراقبت می‌خواهد، تا به فلاح برسد. ایمان و تقوا و انتخاب وسیله و جهاد درونی و بیرونی این‌گونه نیست که حتما انسان را به فلاح برسانند؛ بلکه باید همیشه مراقبت باشد. از این «لعلّ»، یک تقوای بعد از تقوا فهمیده می‌شود؛ چرا که فلاح، رَستن است. اول باید با موانع مبارزه کرد و بعد مقتضی را موجود کرد و بعد رسیدن است.

2.3- زمان، یکی از وسیله‌های رسیدن به فلاح

یکی از وسیله‌های فلاح انسان، استفاده از زمان است و اولین ماه حرام، ذی القعدة است که یکی از زمان‌های مهم برای سیروسلوک است.

2.4- ماهیت زمان و نسبت دهر با زمان

انسان سالک زمان را برای ما فی الزمان و آنچه که زمان ‌طلب می‌کند، می‌خواهد، نه برای زمان؛ چرا که زمان ظاهری دارد، متغیر و متصرم است، در لحظه‌ی دوم نمی‌توان لحظه‌ی اول را درک کرد و در لحظه‌ی سوم، لحظه‌ی دوم را نمی‌توان درک کرد. ذات زمان گذرا است؛ ولی حقیقت زمان گذرا نیست. حقیقت زمان، تجمیع و تجمع به وسیله‌ی عادات انسان است و سررشته‌ی آن، وجود خود انسان است. در فرازی از الهی‌نامه عرض کردیم: «الهی گرچه گذشته‌ها گذشت؛ ولی گذشته‌ها نگذشت، گذشته‌ها جمع شد؛ بارالها با یوم الجمع چه کنیم». گذشته‌ها می گذرد؛ اما حقیقتش باقی می‌ماند. ظاهر زمان گذرا است، ولی باطن زمان باقی می‌ماند؛ وقتی که باقی بود، به تعبیر قرآن دهر می‌شود؛ ﴿هَلْ أَتَى عَلَى الْإِنسَانِ حِينٌ مِّنَ الدَّهْرِ لَمْ يَكُن شَيْئًا مَّذْكُورًا ﴾.[3] تجمیع زمان، نامش را عالم دهر می‌گذاریم. عده‌ای به قدمت عالم دهر قائل شدند و برخی قائل به حدوث عالم دهر شده‌اند؛ ولی قدیم و حادث دارای مراتب است و چیزی می‌تواند حادث ذاتی و قدیم زمانی باشد؛ چرا که این‌ها قابل جمع هستند.

2.5- لزوم استفاده از فرصت زمان

چون زمان متغیر و حقیقت زمان باقی است، باید زمان را به عنوان وسیله انتخاب کنیم. به قول حافظ در کنار جوی بنشینیم و گذر عمر را ببینیم. ما باید در کنار نهر معرفت بشینیم و گذر عمر را ببینیم و از فرصت‌ها برای بقای خود استفاده کنیم.

2.6- بیانات استاد به مناسبت فرارسیدن ماه ذی‌القعده

2.6.1- ماه ذی‌القعده، شروع اربعین کلیمی و بهار اربعینیات

یکی از این فرصت‌ها، ماه ذی‌القعدة الحرام است که در این ماه، انسان‌های سالک به شکار معارف و مطالب و آنچه که باید برسند، می‌نشینند و قعود و مراقبتی را انجام می‌دهند که احترام الهی را داشته باشد.

اول ذی‌القعده، شروع اربعین کلیمی است. حضرت موسی کلیم الله (علیه‌السلام) از اول ذی‌القعده معراج‌شان شروع شد و تا دهم ذی‌الحجة ادامه پیدا کرد؛ ﴿وَوَاعَدْنَا مُوسَى ثَلاَثِينَ لَيْلَةً وَأَتْمَمْنَاهَا بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِيقَاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِينَ لَيْلَةً﴾.[4] سی روز در ذی‌القعدة بود و ده روز در ذی‌الحجه بود. به متابعت اربعین حضرت موسی کلیم الله (علیه‌السلام) ایام ذی‌القعده، بهار اربعینیات انسان است. اولین راز اربعین، این است که انسان به کلمه و کلام الهی برسد.

2.6.2- حکمت تعدد نام حضرت موسی (علیه‌السلام) در قرآن

حضرت موسی (علیه‌السلام) خواستند که مظهر کلام الهی بشوند و پیش‌نیاز آن، استفاده از زمان بود. اینکه در میان انبیا (علیهم‌السلام)، بیشتر از همه ذکر حضرت موسی (علیه‌السلام) در قرآن آمده است، علتش این است که حضرت موسی (علیه‌السلام)، انسان از آب گرفته شده برای طلوع و ظهور آب حیات در انسان‌ها است. موسی، «مو» به علاوه‌ی «سا» است؛ یعنی از آب گرفته شده. وقتی که از آب گرفته شد، مادر از او قطع امید کرده بود و هیچ کس نمی‌توانست از او حفاظت بکند. به اسم او چقدر افراد کشته شدند. حال در این شرایط سخت، چقدر حفاظت سخت است؛ ولی اراده‌ی الهی، او را به این مرتبه رساند. اراده‌ی الهی بر این است که ما از حقیقت زمان بهره‌ی دیگری داشته باشیم؛ لذا به متابعت حضرت موسی (علیه‌السلام) در ذی‌القعده که بهار اربعینیات است، اربعین بگیریم.

2.6.3- تأکید علامه حسن‌زاده (رحمه‌الله) به اربعین کلیمی

حضرت علامه حسن زاده (رحمه‌الله)، هیچ موقع بی اربعین نبودند. در زمان نزدیک شدن به این ایام هشدار می‌دادند که اربعین ذی‌القعده یادتان نرود.

2.6.4- دستورالعمل استاد برای اربعین کلیمی

توصیه‌ی ما این است که همیشه اربعین قرائت آیات قرآن و اربعین قرائت سوره‌های منتخب و اربعین صلوات در طول زندگی، حداقل روزی صد مرتبه ترک نشود. در اربعینیات هر روز در روزی جدید قرار می‌گیریم.

2.6.5- جایگاه اربعینیات در نفس انسان

اربعین، گسترش بستر زمان است؛ همان‌گونه که در قرآن می‌فرماید: ﴿وَالْأَرْضِ وَمَا طَحَاهَا﴾.[5] اربعینیات، باز کردن سفره‌ی نفس برای گرفتن معارف است. یک قسم ارض، ارض اصطلاحی است و یک قسم ارض، ارض نفسانی است. نفس ما ارض است و حالاتی که بار می‌کند، «و ما طحاها» است.کلام الهی بدون مراقبت جسمانی و زمانی میسر نمی‌شود. آیه‌ی: ﴿وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا﴾،[6] اشاره به این مراقبت است.

 


logo