1404/02/02
بسم الله الرحمن الرحیم
تقوای اعتقادی، مقدمه تقوای عملی - عمومیت وسیله - ولایت، مصداق اَتَمّ وسیله/تفسیر آیه 35 /تفسیر سوره مائده
محتويات
1- خلاصه جلسه گذشته2- تفسیر آیه 35
2.1- تقوای فکری و اعتقادی، مقدمه تقوای عملی
2.2- جایگاه دعا نسبت به حدیث
2.3- درک محضر خداوند، اولین مرحله تقوا
2.4- مسارعه و مسابقه بین مؤمنین
2.5- سوره معوذتین، راه درمان وسواس
2.6- فرق «وسیلة» و «وصیلة»
2.7- عمومیت «الوسیلة»
2.8- بدل سازی شیطان در وسیله
2.9- ولایت، مصداق أَتَمّ وسیله
2.10- جایگاه حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) در بین انبیا و ائمه (علیهمالسلام)
2.11- اطلاق زمانی و فردی «الوسیلة»
موضوع: تفسیر سوره مائده/تفسیر آیه 35 /تقوای اعتقادی، مقدمه تقوای عملی - عمومیت وسیله - ولایت، مصداق اَتَمّ وسیله
﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ وَابْتَغُواْ إِلَيهِ الْوَسِيلَةَ وَجَاهِدُواْ فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ﴾.[1]
1- خلاصه جلسه گذشته
این آیه از آیات مهم و غرر آیات (آیات کلیدی) سوره مائده است که راه کمال و تکامل انسان را ترسیم میکند و از آیههایی است که سیروسلوک و وسائل آن و معرفت خدا را ترسیم میکند. اگرچه خطاب آیه به انسان مؤمن است، ولی خاص به او نیست. مؤمن به عنوان کسی که نمره قبولی گرفته و از دستورات حضرت حق امتثال کرده، در آیه مطرح شده است. توجه حضرت حق در نظام وجود اگرچه به همه است، ولی نگاه ویژه به انسانهای موفق است. همهی انسانها فطرت را دارند، ولی انسانهای مؤمن علاوه بر اینکه فطرت را نگه داشتهاند، فطرت را بستری قرار دادهاند برای اینکه به کمالات برسند؛ یعنی ﴿هُدًى لِّلنَّاسِ﴾[2] را در وجود خودشان پیاده کردهاند و بعد به ﴿هُدًى لِلْمُتَّقِينَ﴾[3] رسیدهاند.
2- تفسیر آیه 35
2.1- تقوای فکری و اعتقادی، مقدمه تقوای عملی
ایمان و تقوا دو عنوان دارای مراتب و مقول به تشکیک است که با یکدیگر قابل تجمیع میباشد. امر به تقوا در این آیه امر عام است؛ لذا خودنگهداری و پرهیزگاری و پرهیزکاری در همه مراحل زندگی باید وجود داشته باشد. این «وِقایة» از مراقبت فکر شروع میشود؛ چرا که اگر کسی اعتقادش درست شد، بقیه کارهایش درست میشود. بیشترین آسیب جوامع از عقیده و ایدهی آنهاست. وقتی که عقیده ناسالم باشد، کارهای انسان را هم ناسالم میکند. روش خاصی که از قدیم الایام بین علمای ما مرسوم بود - انشاءالله تا قیامت برای بزرگان ما باقی خواهد ماند – این بود که در کتابهایشان، عباراتی مانند: «عقیدتنا، اعتقادنا، یا مسلکنا و مذهبنا» مینوشتند و عقیدهشان را از اعتقاد به مبدأ و معاد مطرح میکردند، تا نکتههای ریز بیان شود. این تقوا و پروا گرچه عام است و اندیشه و انگیزه و کردار را میگیرد، ولی سیر منطقی آن این است که مراقبت بر اندیشه بر مراقبت انگیزه مقدم است. اگر اندیشه سالم بود، انگیزه سالم میشود.
2.2- جایگاه دعا نسبت به حدیث
ادعیه از احادیث قویتر است؛ چرا که در احادیث به سؤال و جواب راوی میپرداختند و به تعبیر حضرت رسول (صلیاللهعلیهوآله)، انبیاء (علیهمالسلام) به اندازه عقول مردم با آنان سخن میگویند؛ لذا در روایتی میفرمایند: «إنّا مَعاشِرَ الأنبیاءِ أُمِرنا اَنْ نُـكَلِّمَ النّاسَ عَلى قَدْرِ عُقولِهِمْ»؛[4] ولی در دعا، ائمه (علیهمالسلام) با خدای خود حرف میزنند؛ لذا با دعاهای اهلبیت (علیهمالسلام) حشر و نشر داشته باشید، زیارات مأثورهی که در آن بیان اعتقادات است، مثل زیارت آلیس و دعای افتتاح را ببینید که حفاظت از اندیشهها است.
2.3- درک محضر خداوند، اولین مرحله تقوا
«اتَّقُواْ اللّهَ»؛ اولین مراقبت این است که بدانیم با حضرت حق صله داریم، متصلیم و جدا نیستیم؛ همان که به تعبیر قرآن اگر از آسمان و زمین سؤال کنید که چه کسی شما را آفریده است، میگویند خدا ما را آفریده است؛ ﴿وَلَئِن سَأَلْتَهُم مَّنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ﴾.[5] و هرکجا که هستیم، بدانیم خدا هم هست؛ ﴿أَ لَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يَرَىٰ﴾.[6] رؤیت الهی برای مخلوق، اولین تقوای الهی است و خیلیها به این توجه ندارند. کسی محضر امام صادق (علیهالسلام) آمد و گفت که متأسفانه به گناه مبتلا شدهام. حضرت نفرمودند که این گناه را انجام نده؛ بلکه فرمودند: «تو نسبت به خدا در مراقبت و یقین نیستی و باور نداری». باید تمرین کنید که هر کجا هستید، در منظر حضرت حق باشید. بعد از این «اتَّقُواْ اللّهَ»، خداوند میفرماید: «وَابْتَغُواْ إِلَيهِ الْوَسِيلَةَ»؛ گناه انسان را از تقوا دور میکند. ایمان بستر تقوا و تقوا بستر إبتغاء است و این سه بستر جهاد فی سبیل الله و همه بستر فلاح هستند.
2.4- مسارعه و مسابقه بین مؤمنین
ما در نظام ملک و ملکوت مأمور به مسارعه ﴿وَسَارِعُواْ إِلَى مَغْفِرَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ وَجَنَّةٍ﴾[7] و مسابقه ﴿سَابِقُوا إِلَى مَغْفِرَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ﴾[8] هستیم. سبقت بدون سرعت نمیشود؛ لذا باید میانبرترین و سریعترین و دقیقترین وسیله را انتخاب کنیم. در واژههای قرآنی باید دقت بشود. «سَابِقُوا» و «سَارِعُواْ» از مسابقه و مُسارَعَه است. از لفظش مسابقه و مسارعه حرکت جمعی استفاده میشود؛ لذا انسانی میتواند در مراحل زندگی موفق بشود که در قیاس سیروسلوکی، مراقب خودش و دیگران باشد؛ اما در عین حال به فکر پیروزی وسبقت باشد؛ یعنی حسادت نکند، ولی رقابت داشته باشد. در اتوبان، همهی ماشینها میروند. اگر وسیلهای راهبندان کند که کسی نرود و خودش برود، این حسادت است. حسود میخواهد دیگران را زمین بزند، تا خودش برود. ﴿وَمِن شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَدَ﴾.[9] لذا در این مسابقه باید از حسادت پرهیز کرد و به عنوان رقیب باشیم. رقیب از «رقبة» است؛ یعنی کسی که گردنش را بلند میکند، تا ببیند چه خبر است.[10] رقیب گردنفرازی میکند؛ ولی نه برای تکبر؛ بلکه برای برداشتن موانع و هموار کردن و راه رفتن.
2.5- سوره معوذتین، راه درمان وسواس
سوره معوذتین راهکار علمی و عملی برای اِتِّقاء و تقوا در اندیشه و انگیزه است. سوره ناس برای وسواس فکری و سوره فلق برای وسواس عملی است و هر دو، همهی وسواسها را از بین میبرند و در سیر ترتیبی قرآن، سوره فلق بر سوره ناس مقدم است؛ چرا که اگر کسی وسواس عملی را درمان کرد، میتواند وسواس فکری را درمان کند و کسی که وسواس فکری را درمان کند، همهی وسواسها را درمان کرده است. در سوره ناس خداوند میفرماید: ﴿الَّذِي يُوَسْوِسُ فِي صُدُورِ النَّاسِ﴾.[11] شیطان میخواهد عقل ما را در اختیار بگیرد؛ چرا که در اختیار گرفتن عقل راحت است، امام علی (علیهالسلام) فرمودند: «وَ کَمْ مِنْ عَقْلٍ أَسِیرٍ تَحْتَ هَوَی أَمِیرٍ»؛[12] چه بسا عقلی که تحت هوایی اسیر است.
2.6- فرق «وسیلة» و «وصیلة»
انتخاب وسیله ضروری است. اگر انسان عاقلانه نگاه کند، بهترین و مطمئنترین وسیله و میانبرترین وسیله را انتخاب میکند. میانبرترین وسیله آن است که با زمان کمتری سیر بیشتری داشته باشد و ره صد ساله را یک شبه برود. بین وسیله - با سین - و وصیله - با صاد - فرق است؛ وصیله با صاد، آن است که ارتباط و اتصال میآورد؛ ولی وسیله با سین، «ما یتوسل الی الشیء» است و قرب اختیاری میآورد؛ یعنی هر چیزی که دیگری را به شیء دیگری نزدیک کند، وصیله با صاد است و وسیله با سین، آن چیزی است که با اختیار اراده بشود.
2.7- عمومیت «الوسیلة»
الف و لام در «الْوَسِيلَةَ»، دو احتمال دارد؛ یکی اینکه عهد ذکری باشد و منظور همان وسیلهای باشد که در اول آیه ذکر شد؛ یعنی ایمان و تقوا وسیله باشند، یا اینکه الف و لام عموم باشد و هر وسیلهی را شامل بشود. به نظر ما این وسیله اطلاق دارد و ایمان و تقوا، دو مصداق از مصادیق وسیله هستند و «الْوَسِيلَةَ»، همهی صفات خوبی که میتواند ما را به هدف برساند را شامل میشود. نسبت ایمان و تقوا اینگونه است که ایمان، انتخاب وسیلهی فکری و تقوا، بیان وسیلهی رفتاری و کرداری است؛ اگر چه تقوا، هم اندیشه و هم انگیزه را شامل میشود.
2.8- بدل سازی شیطان در وسیله
یکی از مراقبتها این است که وسیله را اشتباه نگیریم. باید مراقب باشیم که شیطان در همین وسیله هم شیطنت میکند. همانطور که برای عقل و فکر و عِقال ما - یعنی بستر مراقبت ما - بدلسازی میکند و سعی میکند نمونههای بدلی را به جای نمونههای واقعی جا بزند، گاهی شیطان میگوید که تو توجهت به رسیدن باشد، هدف، وسیله را توجیه میکند، فقط به مقصد برس، از هرچه استفاده کردی مهم نیست، میخواهد آن وسیله از دیگری، یا حرام یا ظلم باشد، مهم نیست. به نظر شیطان، مهم این است که تو به مقصود برسی.
2.9- ولایت، مصداق أَتَمّ وسیله
ما هرلحظه تهدید میشویم و باید دستمان در دست آنانی باشد که این راه را رفتهاند. ﴿وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللّهِ جَمِيعًا﴾.[13] ما نیاز به ستارگان سیروسلوکی داریم؛ ﴿وَبِالنَّجْمِ هُمْ يَهْتَدُونَ﴾.[14] این نجم، رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآله) و ائمه و وجود حضرت صاحبالزمان (عجاللهتعالیفرجه) است.[15] اینجاست که ما باید وسیله را انتخاب کنیم؛ «وَابْتَغُواْ إِلَيهِ الْوَسِيلَةَ». در روایت داریم: «اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ فقال تقربوا إليه بالإمام».[16] منظور از ابتغاء وسیله، تقرب به امام است.
2.10- جایگاه حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) در بین انبیا و ائمه (علیهمالسلام)
همچنین حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) فرمودند: «نحن وسيلته في خلقه، و نحن خاصّته و محلّ قدسه، و نحن حجّته في غيبه، و نحن ورثة أنبيائه».[17] ما وسیله هستیم. محور این ولایت، حضرت عصمت کبری (سلاماللهعلیها) است؛ لذا در کتاب صلات و در مبانی فقهی، ادله عام و ادله خاص داریم که شهات سوم و چهارم هم وارد است و در اذان و اقامه میتوان گفت: «أشهد أنّ علیا و أولاده المعصومین و العصمة الکبری حجج الله»؛ و بهترین دلیلش، حدیث کساء است که سندش معتبر است. همهی سلسلهی نبوت و امامت گذشتهها و ولایت آیندهها و ولی مطلق ما که حاکم بر همه اولیای نسبی است، اینها تحت اشراف هدایت و ولایت، آیت الله العظمی و عصمت الله الکبری حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) هستند؛ لذا وقتی که شما شهادت میدهید، در واقع حضورتان در محضر این شخصیت مطرح میکنید.
2.11- اطلاق زمانی و فردی «الوسیلة»
«الْوَسِيلَةَ»، در تمام زمانها موجود است و از زمان خلقت حضرت آدم شروع شده است؛ چون آدم، شخص متشخص موجود در زمان خاص نبود؛ اگرچه در آن زمان آدم، حضرت آدم (علیهالسلام) بود؛ ولی این آدم، نوعی است که در هر زمان، تشخص خاص و مصداق کاملی دارد که در آن زمان، حضرت آدم (علیهالسلام) بود و تاکنون که حضرت خاتم الاولیاء (صلیاللهعلیهوآله) و ائمه (علیهمالسلام) هستند؛ لذا هر کسی در هر زمانی نیاز به وسیله دارد. «الْوَسِيلَةَ»، هم اِشراف به گذشته و هم آینده را دارد و هم وضعیت کنونی دارد. عنوان شریفهی «بقیت الله» نیز حقیقتش این است که برای همهی زمانهای آینده و حال، ایشان وسیله هستند.