« فهرست دروس
درس تفسیر استاد هادی عباسی‌خراسانی

1403/11/29

بسم الله الرحمن الرحیم

تقوا، ملاک قبولی اعمال /تقوا /تفسیر سوره مائده (تفسیر آیه 27)

 

 

موضوع: تفسیر سوره مائده (تفسیر آیه 27)/تقوا /تقوا، ملاک قبولی اعمال

 

﴿وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ ابْنَيْ آدَمَ بِالْحَقِّ إِذْ قَرَّبَا قُرْبَانًا فَتُقُبِّلَ مِن أَحَدِهِمَا وَلَمْ يُتَقَبَّلْ مِنَ الآخَرِ قَالَ لَأَقْتُلَنَّكَ قَالَ إِنَّمَا يَتَقَبَّلُ اللّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ﴾.[1]

1- تفسیر آیه 27

1.1- عصاره جلسه گذشته

عرض شد در این آیه‌ی کریمه، ذات باری‌تعالی به رسول مکرم اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله) امر می‌فرماید که خبر فرزندان آدم را تلاوت کند که این‌ها قربانی‌ انجام دادند.

1.2- معنای «قُربان»

قربان، وسیله‌ی تقرب است.[2] اینجا تقرب الی الله تعالی مدّ نظر است. از قدیم الأیام برای کعبه قربانی می‌کردند و همین عنوان قربانی داشت. همه‌ی علوم به یک موضوع برمی‌گردد که واجب تقرّبی است. به نظر ما موضوعات تمام علوم، یکی است.

1.3- حرکت عالم و آدم بر اساس تقرب

در اینجا صحبت تقرب است. می‌شود این حرف را زد که خبر مهم بنی‌آدم که رسول خاتم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) مأمور به تلاوت و پیگیری آن است، این است که این دو فرزند آدم قربانی انجام دادند. عالم و آدم بر اساس تقرّب حرکت می‌کنند و قربانی، یکی از مسیرهای راه است.

1.4- معنای «فَتُقُبِّلَ»

«فَتُقُبِّلَ»؛

هر قبولی را «تَقَبُّل» نمی‌گویند؛ بلکه آن قبولی که با خوشحالی و شادمانی و وجه حسن باشد، تقبّل می‌گویند. خدای متعال، قربانی با بشاشت و روی باز می‌پذیرد. این را عرب تقبل می‌گویند.[3] آنچه تقرب‌آور است. «قُربان» بر وزن «سُبحان»، ابزار تقرب است و چیزی که تقرب‌آور است.[4]

این قربانی از هابیل پذیرفته شد و از قابیل پذیرفته نشد.

1.5- تذکر مهم

یکی از غلط‌های مشهور که در جریان فرزندان بنی‌آدم صورت گرفته است و وظیفه‌ی ماست که از تحریف جلوگیری کنیم، این است که می‌گویند هرچه نابسامانی است، به طایفه‌ی زنان برمی‌گردد. با تحلیل روان‌شناسی و الهی و معرفتی آنچه به آسیب بنی‌آدم برمی‌گردد، حسد است. در آیات شریفه‌ی قرآن حوا باعث سقوط آدم نشد؛ بلکه حسادت بچه‌های آدم بود. خبر مهم حضرت آدم (علیه‌السلام) این است که انسان از خود مراقبت داشته باشد که به حسادت کشیده نشود. حسادت بین علماء رشد می‌یابد. بین طبقاتی که امتیازی دارند.

1.6- نام فرزندان حضرت آدم (علیه‌السلام) و نوع قربانی آن‌ها

هر دو قربانی آوردند. در تاریخ و روایات آمده که هابیل، گوسفندی آورد و قابیل از مزرعه‌اش محصول آورد. هابیل وقتی قربانی کرد و دامدار بود، از بهترین‌ گوسفند‌هایش قربانی کرد. ولی قابیل از گندم‌هایی که کاستی داشت و آن چیزی که مرغوب نبود، فرستاد.[5]

«قال» به «الآخر» برمی‌گردد. اسم هابیل و قابیل در قرآن نیامده، ولی در روایات آمده است.[6] قابیل گفت که تو را می‌کشم. و همین کار را کرد. نعوذ بالله.

1.7- عدم سیادت و رهبری برای حسود

«قال إنّما یتقبل الله من المتقین»؛

شیطان شیطنت کرد و برادری، برادر را کشت. اینکه اختلاف‌شان بر سر زن بود، روایاتش قوی نیست. حسادت باعث قتل شد. «الحَسودُ لا یَسودُ»،[7] یعنی حسود سیادت و رهبری نمی‌کند. جلودار نمی‌تواند باشد؛ چون همیشه در مقام مقایسه است. «لا یسود» به معنی سود کردن نیست. رقابت آری، اما حسادت هرگز. حسود می‌گوید فقط من امتیاز داشته باشم.

1.8- تقوا، شرط صحت و قبولی اعمال

ما یک شرط صحت داریم و یک شرط قبول. شرط صحت از آنِ فعل است. فقه برای شرط صحت است. شرط قبول از آنِ فاعل است. تقوا، هم بستر صحت است و هم بستر قبول. خداوند، تقبّلش از متقین است. تقوا، بستر همه‌ی کارها است. بستر اجرایی‌ اندیشه‌های انسان و انگیزه‌های انسان تقوا است. تقوا هم مقول به تشکیک است؛ یعنی نسبت به هر شخصی و هر زمان و هر مکان اختصاصی است. دائرمدار فعل انسان نسبت به فاعل است. باید هم حسن فعلی داشته باشد و هم حسن فاعلی.

 


logo