1403/11/16
بسم الله الرحمن الرحیم
تفسیر ترتیبی/سوره مائده/آیه 23 توصیه دو نقیب حضرت موسی علیه السلام
محتويات
1- عصاره جلسه گذشته2- ارتباط آیه به آیه
3- تفسیر آیه 23
3.1- واژگان آیه
3.1.1- “یخافون»
3.2- منظور از «رَجُلان» در این آیه و خصوصیات آن دو
3.3- عام بودن «نُقَباء»
3.4- تعداد ائمه (علیهمالسلام) به تعداد نقبای بنیاسرائیل
3.5- خصوصیات امام سجاد (علیهالسلام) و کتاب صحیفهی سجادیه
3.6- سنگینی مشرب موسوی (علیهالسلام) برای سالکین
3.7- اهلبیت (علیهمالسلام)، باب الله
3.8- معنای توکل
3.9- نظر استاد در مورد «خُلِقَ الإنسانُ ضَعیفاً»
3.10- توکل، یعنی تفویض امر به قوی
3.11- دستورالعمل قرآنی برای ترس از توطئهی دیگران
3.12- توکل عجیب امام خمینی (رحمهالله)
موضوع: تفسیر سوره مائدة/تفسیر آیه 23 /مخالفت بنیاسرائیل با دستور حضرت موسی (علیهالسلام) و تشویق دو نفر از مؤمنان به اطاعت از حضرت موسی (علیهالسلام)
﴿قَالُوا يَا مُوسَى إِنَّ فِيهَا قَوْمًا جَبَّارِينَ وَإِنَّا لَن نَّدْخُلَهَا حَتَّىَ يَخْرُجُواْ مِنْهَا فَإِن يَخْرُجُواْ مِنْهَا فَإِنَّا دَاخِلُونَ﴾.[1]
﴿قَالَ رَجُلاَنِ مِنَ الَّذِينَ يَخَافُونَ أَنْعَمَ اللّهُ عَلَيْهِمَا ادْخُلُواْ عَلَيْهِمُ الْبَابَ فَإِذَا دَخَلْتُمُوهُ فَإِنَّكُمْ غَالِبُونَ وَعَلَى اللّهِ فَتَوَكَّلُواْ إِن كُنتُم مُؤْمِنِينَ﴾.[2]
فله الحمد عدد کلماته که در محضر کلمات الهی هستیم.
1- عصاره جلسه گذشته
در آیهی قبل، یعنی آیهی 22 گذشت که قوم حضرت موسی (علیهالسلام) بهانهگیری کردند که ما در آن سرزمینی که در آن قومی جبار هستند، وارد نمیشویم. این «لَن» برای تأکید نفی است، نه نفی ابد. ما تا آنها خارج نشوند، وارد نمیشویم. اگر آنها خارج شوند، ما به این سرزمین وارد میشویم. سنت الهی بر این است که تغییر باید از سوی خود قوم باشد که سنت الهی تغییر ندارد.
بستر مشیت الهی، مشیت انسان است. انسان باید اراده کند و حرکت کند، تا توفیقات الهی نصیبش شود. این قوم از این مشیت الهی سرپیچی کردند. بهانهگیری کردند. ﴿إِنَّ اللّهَ لاَ يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ﴾.[3] این را رعایت نکردند.
2- ارتباط آیه به آیه
پس از اینکه بهانهگیری کردند، در آیهی بعدی خداوند فرمود که دو مرد از مردان الهی که اهل خوف بودند، نکاتی گفتند.
3- تفسیر آیه 23
3.1- واژگان آیه
3.1.1- “یخافون»
خوف و خشیت، گاهی بر هم اطلاق میشود.[4] این خوف پس از صدق خشیت است. انسان موحد، کسی است که از خدا بترسد و از دیگران نترسد. اگر هم از خلق خدا و هم از خدا ترسید، خشیت نیست. خشیت، یعنی از خدا میترسد و از دیگران واهمه ندارد؛ هرچند نگرانی دارد. فرق است بین اینکه هراس دارد و این هراس، او را از مسیر منحرف کند و یا اینکه چنین نباشد.
3.2- منظور از «رَجُلان» در این آیه و خصوصیات آن دو
«رَجُل»، اعم از زن و مرد است. مردانگی غیر از مرد بودن است. رجل در قرآن، اعم از زن و مرد است؛ مگر موارد تخصیص داشته باشد. «رجال»، یعنی کسانی که مردانگی و عزت دارند.
12 گروه بودند و 12 نقیب پیدا کردند. دو نفر از این 12 نفر، این حرف را زدند.
اینها مورد نعمت الهی بودند. در آیه هست که انبیا و صدیقین و صالحین و شهدا، جزو «منعمٌ علیهم» هستند و خوب رفقایی هستند؛ ﴿وَمَن يُطِعِ اللّهَ وَالرَّسُولَ فَأُوْلَئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللّهُ عَلَيْهِم مِّنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاء وَالصَّالِحِينَ وَحَسُنَ أُولَئِكَ رَفِيقًا﴾.[5]
اینها اهل خشیت بودند. خوف و خشیت وقتی جدا باشند، یکی بر دیگری اطلاق میشود. ﴿إِنَّمَا يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءء﴾.[6]
﴿وَلاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ﴾.[7]
«إذا اجتمعا إفترقا و إذا افترقا إجتمعا»، بر این دو صدق میکند.
این دو مرد، دو وصف داشتند. یکی اهل خشیت و دیگری نعمت داشتند.
اینها به قوم بنیاسرائیل گفتند که از این دروازه وارد شوید. اگر از اینجا وارد شوید، پیروز خواهید بود.
3.3- عام بودن «نُقَباء»
ما نظرمان این است که شاید شأن نزول آیات الهی خاص باشد، ولی مفاد آیه خاص نیست. قوانینی که به عنوان قضایای شخصیه در قرآن مطرح شده است، قابل استخراج قاعدهی کلی است. ما نقبای بنیاسرائیل را خاص نمیدانیم.
3.4- تعداد ائمه (علیهمالسلام) به تعداد نقبای بنیاسرائیل
دلیلمان جملهی رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) است که فرمودند: «الائمة بعدي بعدد نقباء بني إسرائيل وحواري عيسى».[8] خلفای امت من به عدد نقبای بنی اسرائیل است. بنیاسرائیل، 12 چشمه داشتند که بعد از زدن عصای حضرت موسی (علیهالسلام) به سنگ، آن چشمهها برای آنان جوشید. این گروهها در خداپرستی، همه دارای مراتب مختلف هستند. در حالات مساوی نبودند. این نُقَبا، مقول به تشکیک بودند؛ [یعنی در درجات متفاوتی بودند]. در بحث امامت هم ائمه (علیهمالسلام) را نور واحد میدانیم؛ ولی هر یک اوصاف خاص خود را دارند.
3.5- خصوصیات امام سجاد (علیهالسلام) و کتاب صحیفهی سجادیه
امروز، روز ولادت امام سجاد (علیهالسلام) است. این دوران، یکی از دورههای خاص امامت شیعه است. امت را از یک بحران خاص عبور دادند. «لا یَوم َکَیَومِکَ یا أباعبدِاللهِ».[9] راهکار امام سجاد (علیهالسلام) در عبور از این بحران، تنها معبر عبادت و دعا بود. این در مسائل مشابه تنها راه است. علامه حسنزاده (رحمهالله) میفرمودند: «بالاترین متن عرفانی برای بالاترین عرفای عالم، صحیفهی مبارکهی سجادیه است». این صحیفه مدام کنار دستتان باشد. نه اینکه یک دور و دو دور بخوانید؛ بلکه بخوانید و بخوانید، تا با کلمات ایشان انس بگیرید.
3.6- سنگینی مشرب موسوی (علیهالسلام) برای سالکین
حضرت موسی (علیهالسلام) هم خاص به زمان خودش نیست. موسوی مشرب شدن در میان خصائص انبیای الهی از تمام مشربها سنگینتر است. حضرت موسی (علیهالسلام)، خیلی مشکلات عجیبی را دید. موسی به زبان عبری، یعنی انسانی که از آب گرفته شده است و از آب گذشته است.
3.7- اهلبیت (علیهمالسلام)، باب الله
این دو نفر گفتند از این باب وارد شوید. اگر از این وارد شوید، پیروز هستید. اهل بیت (علیهمالسلام) فرمودند: «نَحنُ بابُ اللهِ و بُیوتُهُ الذی مِنهُ یُؤتَی».[10] منظور از «الباب»، باب الولایة است. بهترین تفسیر، تفسیر قرآن به عترت است. اینکه امام حسین (علیهالسلام)، باب نجات امت است، از همین جهت است. اگر انسان از دروازهی ولایت وارد شود، غالب خواهد بود. «إنّ» تحقیق است. قطعا پیروزی است. سلام امام هادی (علیهالسلام) در زیارت غدیریه با عبارت: «الخاتِمِ لِما سَبَقَ وَ الفاتِحِ لِما استُقبِل»[11] آمده است؛ یعنی رسالت پایان یافت، ولی ولایت باز شد.
3.8- معنای توکل
«و علی الله فتوکلوا ان کنتم مؤمنین».
«توکل»، یعنی انسان ضعف خود را دیده و توانایی دیگری را سنجیده، حال کار را به غیر واگذار میکند.[12]
«گفت پیغامبر به آواز بلند با توکل زانوی اشتر ببند».[13]
3.9- نظر استاد در مورد «خُلِقَ الإنسانُ ضَعیفاً»
به نظر ما - بر خلاف نظر برخی از مفسران - آیهی: ﴿وَخُلِقَ الإِنسَانُ ضَعِيفًا﴾،[14] ذم انسان نیست. این مدح انسان است. چون معمولا انسانهایی که خود را توانمند بدانند، به جایی نمیرسند. اگر خود را ضعیف دانستند، به قوت میرسند. «مَوْلاَيَ يَا مَوْلاَيَ أَنْتَ اَلْقَوِيُّ وَ أَنَا اَلضَّعِيفُ وَ هَلْ يَرْحَمُ اَلضَّعِيفَ إِلاَّ اَلْقَوِيُّ».[15]
3.10- توکل، یعنی تفویض امر به قوی
کسی که توکل میکند، تفویض امر به قوی دارد. ﴿وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ﴾.[16]
3.11- دستورالعمل قرآنی برای ترس از توطئهی دیگران
امام صادق (علیهالسلام) فرمودند: «... عَجِبْتُ لِمَنْ مُکِرَ بِهِ کَیْفَ لَا یَفْزَعُ إِلَی قَوْلِهِ تَعَالَی وَ أُفَوِّضُ أَمْرِی إِلَی اللهِ إِنَّ اللهَ بَصِیرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّی سَمِعْتُ اللَّهَ عزّوجلّ یَقُولُ بِعَقِبِهَا فَوَقاهُ اللهُ سَیِّئاتِ ما مَکَرُوا»؛[17] تعجب میکنم از کسی که نسبت به او توطئه شده، چگونه به این کلام خداوند که میفرماید: «و أفوض أمری إلی الله إن الله بصیر بالعباد» پناه نمیبرد؛ چرا که من شنیدم که خدای متعال در ادامهی این جمله میفرماید: «فوقاه الله سیئات ما مکروا». طبق فرمایش آن حضرت، این آیه را موقع نگرانی بخوانید.
3.12- توکل عجیب امام خمینی (رحمهالله)
دههی فجر است. در هواپیما از امام سوال کردند: «چه احساسی دارید»؟ فرمودند «هیچ! نگران نیستم».
توکل به عنوان یک منزل سیروسلوک است. انشاءالله برسیم.