« فهرست دروس
درس تفسیر استاد هادی عباسی‌خراسانی

1403/11/13

بسم الله الرحمن الرحیم

مقردات آیه - پرهیز از بازگشت بنی‌اسرائیل به جایگاه قبل از بعثت حضرت موسی (علیه‌السلام)/تفسیر آیه 21 /تفسیر سوره مائده

 

 

موضوع: تفسیر سوره مائده/تفسیر آیه 21 /مقردات آیه - پرهیز از بازگشت بنی‌اسرائیل به جایگاه قبل از بعثت حضرت موسی (علیه‌السلام)

 

﴿يَا قَوْمِ ادْخُلُوا الأَرْضَ المُقَدَّسَةَ الَّتِي كَتَبَ اللّهُ لَكُمْ وَلاَ تَرْتَدُّوا عَلَى أَدْبَارِكُمْ فَتَنقَلِبُوا خَاسِرِينَ﴾[1]

﴿قَالُوا يَا مُوسَى إِنَّ فِيهَا قَوْمًا جَبَّارِينَ وَإِنَّا لَن نَّدْخُلَهَا حَتَّىَ يَخْرُجُواْ مِنْهَا فَإِن يَخْرُجُواْ مِنْهَا فَإِنَّا دَاخِلُونَ﴾[2]

خدا را سپاس‌گزاریم که در محضر آیات الهی هستیم. ربّ أنعمت فزد.

1- عصاره جلسه گذشته

در آیه گذشته عرض شد که حضرت موسی (علی نبینا و آله و علیه السلام) به قوم‌شان گفتند امر الهی را تبعیت کنید. هم تبعیت امر آمد و هم مصادیق آن. هم نعمت کلی بیان شده و هم مصادیق آن. ﴿اذ جعل فیکم﴾[3] اولین بیان نعمت الهی است. نعمتی که انبیاء گوناگون کثیر کمی و کیفی در میان آن‌ها بودند. نعمت دوم ﴿و جعلکم ملوکا﴾.[4] حاکمیت هم به شما دادیم. برخی نبی بودند، ولی مَلِک نبودند. در میان بنی‌اسرائیل مَلِک هم بود؛ مانند حضرت داود و سلیمان (علیهماالسلام) که حکومت هم داشتند. ما به شما استقلال دادیم و مستعمره نیستید. هم شما در زمین برتر هستید و هم به لحاظ اجتماعی برترید و هم به لحاظ سیاسی حاکم هستید.

2- تفسیر آیه 21

2.1- افضلیت نسبی بنی‌اسرائیل بر سایر امم، نه افضلیت مطلق

نعمت سومی که حضرت حق بیان می‌کنند: ﴿و آتاکم ما لم یؤت احدا من العالمین﴾[5] است. برخی عالمین را نسبی می‌دانستند و برخی مطلق. زیرا خصوصیت عالمین از جمله‌ی ﴿ما لم یؤت احدا﴾ استفاده می‌شود. «لم» در فعل مضارع، آن را ماضی می‌کند و می‌شود عالم در زمان حضرت موسی (علیه‌السلام). و تا آن زمان افرادی اینگونه نبودند.

2.2- ارتباط آیه به آیه

به این نتیجه رسیدیم که آیات هر یک مفسّر یکدیگر است. در اینجا هم ارتباط آیه 21 با آیه گذشته در این است که عالَم‌ها هم به لحاظ زمانی و هم به لحاظ مکانی متعدد است، حال که می‌خواهید ورود و خروج داشته باشید، به ارض مقدسه وارد شوید. انسان خوش‌نشین است و نباید هر کجا نشست و برخاست داشته باشد. این‌قدر که توصیه به دوستی و دوست‌یابی شده است، دلیل بر همین است که باید در انتخاب دوست دقت کنید. چقدر در قرآن در رابطه با دوستان اوصافی داریم؛ مانند آیه: ﴿التَّائِبُونَ الْعَابِدُونَ الْحَامِدُونَ السَّائِحُونَ الرَّاكِعُونَ..﴾.[6]

2.3- مفردات آیه

2.3.1- “یا قوم»

از قوم استفاده می‌شود که انسان‌هایی که ایستاده‌اند، تا نیاز دیگری را برآورده کنند.[7] هر کسی قوم نمی‌شود. ممکن است کسی فامیل باشد، ولی قوم نباشد، یا کسی از جهت نَسَبی به انسان منتسب نباشد، ولی قوم باشد.

2.3.2- “المقدّسة»

﴿ادخلوا الأرض المقدّسة﴾؛

به سرزمین مقدس وارد شوید. مقدّس از باب تفعیل است. تقدیس، یعنی جایی که طیب و طاهر است؛ هم طهارت ظاهری و هم باطنی که بیشتر به طهارت باطنی اشاره دارد. [8] ذکر «سبّوح» و «قُدّوس» در اسمای الهی به همین جهت است.

2.4- مصادیق ارض مقدسه

    1. کوه طور و اطراف آن: ﴿فاخلع نعلیک﴾،[9] برای آنجا نازل شده است. من به وادی طور رفتم؛ شما هم وارد شوید که من هر چه دارم از آن است.

    2. منطقه شامات: به این منطقه شامات، عروس خاور میانه می‌گویند. دشمنان اسلام هم به همین جهت دشمنی می‌کنند.

    3. فلسطین و بیت المقدِس: صحیح آن بیت المَقدِس است و مقدّس در اینجا غلط مشهور است.

    4. تمام منطقه شامات، شامل اردن امروز: در عرف سیاسی امروز خاورمیانه می‌گویند.

2.5- نظر استاد در مورد ارض مقدس

ما با کمال معذرت عرض‌مان این است که ارض مقدس گرچه عنوان خاصی برای ورود قوم جناب حضرت موسی (علیه‌السلام) در زمان خاصی است، ولی آغاز تقدیس دلیل بر پایان ارض مقدسه نیست. ارض مقدسه قابل تبدیل و تبدل است؛ یعنی زمانی مسجد الأقصی ارض مقدسه شد؛ ﴿سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَيْلًا مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الأَقْصَى﴾.[10] و ارض مقدسه با این مکان شروع شد، ولی شاید تا قیامت به سبب ورود و خروج انبیاء و اولیای الهی متغیر باشد. ارض مقدسه منحصر در این مناطق نیست؛ اگرچه شأن نزولش خاص است و در آن زمان موارد خاصی بود. حتی ما در آن زمان هم قائل به اینکه یک نقطه خاصی ارض مقدسه باشد، نیستیم. «شرف المکان بالمکین». در این آیه یک بیان از آیه‌ی: ﴿لم یؤت احدا من العالمین﴾، این است که به شما زمان و مکان مقدس دادیم.

2.6- ماده‌ی کتابت در قرآن

«الأرض المقدسة التی کتب الله لکم»؛

زمین مقدسی که خدا برای شما مقدر کرده است. کتبهُ، یعنی جمعَهُ.[11] کتاب، حروف را جمع کرده است. قرآن را «الکتاب» می‌گویند، چون جامع و جمع کننده آیات است. نبی و ولی را هم که کتاب می‌گویند، چون هم سلیقه‌ها و هم امت را جمع می‌کند. ﴿كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ﴾،[12] یا ﴿كَتَبَ عَلَى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ﴾.[13] این «کتب علی نفسه الرحمة»، دو جای قرآن است.[14] این واجب یعنی ضروری است. حضرت حق جدای از رحمت نیست. این حامل برهان توحید و رحمت و برهان صدیقین است.

هر قومی سرزمینی دارد و آن سرزمین، خاص به همان قوم است. ﴿إِنَّ اللّهَ لاَ يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ﴾.[15] همیشه باید در حال دعا باشیم. ماه مبارک شعبان است. عنایت کنید. روزی‌ها در این ماه شعبه شعبه می‌شود و تقسیم می‌شود.[16] انسان باید روزی خود را حفظ کند و بسط بدهد.

2.7- خسارت بنی‌اسرائیل در صورت برگشت به رویکرد قبل از بعثت حضرت موسی (علیه‌السلام)

«و لا ترتدّوا علی أدبارکم فتنقلبوا خاسرین»؛

به گذشته‌ها بر نگردید که زیان کنید. بنی‌اسرائیل، نبی نداشتند و طهارت انفسی و سرزمین نداشتند. انقلاب دگرگونی است. اگر به گذشته برگردید، به خسران برمی‌گردید. خسران هم خسران در سود نیست؛ بلکه خسران در سرمایه است. ﴿وَالْعَصْر﴾ِ؛[17] ﴿إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِي خُسْرٍ ﴾.[18] اگر تاجری سرمایه‌اش را از دست بدهد، واویلای اوست. خسران، سود نکردن نیست؛ بلکه ضرر در سرمایه است. نتیجه اینکه باید هر لحظه نسبت به ورود و خروج‌مان دقت کنیم.

2.8- تفسیر انفسی از این آیه

خطاب انفسیِ قرآن است. خطاب قرآن، موسای درونی است و ارض هم درونی است. قوم هم خدمه و سدنه و قوای نفسانی است. ارض مقدسه هم مقام روحانیت و معنویت نفس است. ارض در آیت الکرسی، گرچه ارض اصطلاحی است، ولی ارض انفسی هم می‌تواند باشد. ما مأمور به فطرت الهی هستیم و نباید بگذاریم حریم دل آشفته شود. امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند: «القلب حرم الله فلاتسکن حرم الله غیر الله».[19] در تفسیر انفسی قرآن، خطابات را به کشور دل می‌دانیم.

در بخشی از الهی‌نامه گفتیم: «الهی سر به سردار دادن سخت است؛ ولی دل به دلدار دادن سخت‌تر».

باید دلداری کنیم و دل را از دیگران نگه داریم.

 


logo