« فهرست دروس
درس تفسیر استاد هادی عباسی‌خراسانی

1403/09/24

بسم الله الرحمن الرحیم

 طعام اهل کتاب و حکم ازدواج با آنها/آیه5 /تفسیر ترتیبی (سوره مائده)

 

 

موضوع: تفسیر ترتیبی (سوره مائده)/آیه5 / طعام اهل کتاب و حکم ازدواج با آنها

 

﴿الْيَوْمَ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّبَاتُ وَطَعَامُ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ حِلٌّ لَّكُمْ وَطَعَامُكُمْ حِلُّ لَّهُمْ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الْمُؤْمِنَاتِ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ مِن قَبْلِكُمْ إِذَا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ مُحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ وَلاَ مُتَّخِذِي أَخْدَانٍ وَمَن يَكْفُرْ بِالإِيمَانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَهُوَ فِي الآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ﴾.[1]

1- خلاصه جلسه گذشته

پس از بیان حرمت یازده مورد از گوشت‌های مختلف و موارد اضطراری که عناوین ثانویه و اضطراری بر بعضی از عناوین اولیه حاکم شده است و بعد از اینکه در‌ آیه چهارم ذات‌ باری‌تعالی، مسئله‌ی شکار سگ‌های تعلیم‌دیده را بیان کردند؛ به شرطی که ذکر اسم الهی در آن واقع شود و سگ برای خودش شکار نکند؛ بلکه برای صیاد شکار کند، در آیه‌ی پنجم خداوند، احکام حلیت خوراک اهل کتاب برای مسلمانان را بیان می‌فرمایند.

2- تفسیر آیه 5

2.1- جواز تعامل با اهل کتاب در اسلام

اسلام دین تعامل و دین ارتباطات است و برای انسانیت ارزش قائل است. اگر کسی این را نگوید، شناختی از اسلام ندارد. فقط تعامل و ارتباط با مشرکین محدودیت دارد؛ لذا خداوند برای افراد دیگر، یعنی اهل کتاب و کسانی که مسیحیان یا یهودیان یا افراد دیگری از اهل کتاب هستند، احکامی برای تعامل و ارتباط قرار داده است؛ از جمله غذاهای آن‌ها برای مسلمانان و غذاهای ما برای آن‌ها حلیت دارد و خداوند در این آیات و آیات دیگر، بحث حلیت خوراک‌ها اهل کتاب را مطرح می‌کند.

2.2- معنای طعام در آیه

طعام چند معنا می‌تواند داشته باشد: گندم و جو، تمام حبوبات، خوراکی‌هایی که انسان‌ها از آن استفاده می‌کنند.

2.3- نظر استاد و شواهد قرآنی بر آن

به نظر ما معنای سوم بهتر است و از آیات و روایات، تأییداتی هم آورده می‌شود؛ از جمله آیه‌ی: ﴿وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا﴾.[2] در روایات آمده است که این طعام در این آیه، خوراکی‌های خانه حضرت علی (علیه‌السلام) و حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیه)بود.[3] و اگر طعام به معنای خوراکی نباشد؛ بلکه به معنای حبوبات باشد، در این صورت اشکال می‌شود که حبوبات اکثر ملت‌ها در صورتی که نجس نشود و آلوده به شراب و محرمات الهی نشود، مصرف‌شان اشکالی ندارد. و آیات دیگری که مؤید این مطلب است، آیه‌ی: ﴿أُحِلَّ لَكُمْ صَيْدُ الْبَحْرِ وَطَعَامُهُ مَتَاعًا لَّكُمْ﴾ است.[4] ماهی و خوراک دریایی به عنوان طعام تعبیر شده است. و در آیه‌ی: ﴿وَقَالُواْ هَذِهِ أَنْعَامٌ وَحَرْثٌ حِجْرٌ لاَّ يَطْعَمُهَا إِلاَّ مَن نّشَاء بِزَعْمِهِمْ﴾،[5] از کشتزار تعبیر به طعام شده است و در آیه‌ی: ﴿قُل لاَّ أَجِدُ فِي مَا أُوْحِيَ إِلَيَّ مُحَرَّمًا عَلَى طَاعِمٍ يَطْعَمُهُ إِلاَّ أَن يَكُونَ مَيْتَةً أَوْ دَمًا مَّسْفُوحًا أَوْ لَحْمَ خِنزِيرٍ﴾،[6] طعام بر گوشت و مذبوح اطلاق شده است و در جریان حضرت یوسف (علیه‌السلام)، آیه‌ی: ﴿قَالَ لاَ يَأْتِيكُمَا طَعَامٌ تُرْزَقَانِهِ إِلاَّ نَبَّأْتُكُمَا بِتَأْوِيلِهِ قَبْلَ أَن يَأْتِيكُمَا﴾،[7] طعام بر نان و غذای مطبوخ دو زندانی تعبیر شده است. و آیه‌ی ﴿فَكُلُوا مِنْهَا وَأَطْعِمُوا الْبَائِسَ الْفَقِيرَ﴾،[8] بر گوشت قربانی حجاج تعبیر طعام شده است. و در آیه‌ی ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبِيِّ إِلَّا أَن يُؤْذَنَ لَكُمْ إِلَى طَعَامٍ غَيْرَ نَاظِرِينَ إِنَاهُ وَلَكِنْ إِذَا دُعِيتُمْ فَادْخُلُوا فَإِذَا طَعِمْتُمْ فَانتَشِرُوا﴾؛[9] وقتی غذا خوردید، بروید و در خانه پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) نایستید. طعام در اینجا هم کلیت دارد و فقط حبوبات نیست.

2.4- لزوم احتیاط در قربانی اهل کتاب

هرچه که به عنوان خوراکی استفاده می‌کنند، چه گوشت و چه غیر گوشت باشد را شامل می‌شود؛ البته نسبت به ذبیحه‌ی اهل کتاب باید تأمل شود.

2.5- حلیت خوراکی‌های اهل کتاب برای مسلمین و عکس آن

«الْيَوْمَ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّبَاتُ»؛ امروز که دین و اخلاق و عقاید شما کامل شده، امروز چیزهای پاکیزه بر شما حلال است. «الطَّيِّبَاتُ»، تمام پاکی‌ها برای شما حلال شده است. و آنچه که بر شما حرام شده است، برخی از آن موارد، عبارت است از: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَيْسِرُ وَالأَنصَابُ وَالأَزْلاَمُ رِجْسٌ مِّنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ﴾.[10] و «وَطَعَامُ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ حِلٌّ لَّكُمْ»؛ خوراک کسانی که اهل کتاب هستند، برای شما حلال است. «وَطَعَامُكُمْ حِلُّ لَّهُمْ»؛ خوراکی‌های شما هم برای آن‌ها حلال است. و این یک حکم طرفینی است.

2.6- معنای کلمه‌ی «المُحصَنات»

«وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الْمُؤْمِنَاتِ»؛ کلمه‌ی «مُحصِن» از «حِصن» است؛ یعنی قلعه‌ای که امنیت می‌آورد.[11]

2.7- اسلام و ولایت، دو حِصن و قلعه‌ی محکم

اسلام خودش حصن است و ولایت، حصنِ حَصین است. در جریان حدیث سلسلةالذهب، امام رضا (علیه‌السلام) حدیث قدسی را فرمودند: «لا إله إلا الله حصني فمن دخل أمن من عذابي».[12]

2.8- منظور از «المُحصنات» در این آیه

در آیه‌ی شریفه منظور از محصنات، زنان پاک‌دامن و عفیفه است که در روایت امام صادق (علیه‌السلام) می‌فرماید: «قَالَ هُنَّ الْعَفَائِفُ مِنْ نِسَائِهِم».[13]

2.9- دلیل تعدد مشتقات واژه‌ی «حِصن» در این آیه‌

جالب این است که در آیه‌ی شریفه سه مرتبه «مُحصِنین» و «مُحصَنات» و واژه‌ی «حِصن» و پاکدامنی سه بار مطرح شده است که تأکید این مطلب است.

2.10- نظر اسلام در مورد انتخاب همسر

انسان دو نیاز عمومی و همیشگی و همگانی دارد؛ یکی خوراک و دیگری ازدواج و همسرگزینی است. و این‌ها نیاز اولیه‌ی هر انسانی است که خدا پاسخ هر دو نیاز را در این آیه بیان کرده است؛ در اولی طعام اهل کتاب را بر انسان حلال کرده است و نسبت به نیاز دومی، اسلام مخالف هرگونه حد و حدود خاص که مورد اهانت انسان باشد، در همسرگزینی است و اسلام همسرگزینی را در یک محدوده‌ی بسیار سلامتی که برای انسان مصونیت بیاورد - نه محدودیت - بیان کرده است. و ازدواج برای انسان‌ مانند تقوا است که مصونیت است؛ نه محدودیت.

2.11- شرایط ازدواج با زنان اهل کتاب

لذا حضرت حق می‌فرمایند: «وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الْمُؤْمِنَاتِ»؛ زن‌های پاکدامنی که مؤمن هستند، اعتقاد دارند و مسلمان هستند و «وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ مِن قَبْلِكُمْ»؛ و مُحصَنات و زن‌های پاکدامنی که اهل کتاب هستند و قبل از شما به آن‌ها کتاب داده شده را اختیار کنید؛ به شرطی که «إِذَا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ»؛ اگر مهریه‌ی این‌ها را بدهید و این‌ها «مُحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ»؛ مُحصِنین باشند؛ یعنی پاک‌دامن باشند و اهل خلاف و اهل سِفاح و خدای‌نخواسته اهل گناه نباشند. «سِفاح»، مقابل نِکاح است.[14] و نکاح، محدودیت‌هایی است که در بین ادیان است.

2.12- ناراحتی امام صادق (علیه‌السلام) از تهمت یکی از یاران ایشان به یک مجوسی

«قال: قذف رجل رجلا مجوسيا عند أبي عبدالله عليه‌السلام فقال: مه، فقال الرجل: إنه ينكح أمه وأخته، فقال: ذلك عندهم نكاح في دينهم»؛[15] امام صادق (علیه‌السلام) با یکی از یاران‌شان در مدینه حرکت کردند. با یک مجوسی برخورد کردند. اصحاب امام به مجوسی حرف‌های ناشایستی زد و حضرت فرمودند: هر دینی نکاحی دارد. این‌طور صحبت نکن. پس بحث نکاح، بحثی است که در همه‌ی ادیان الهی رواج دارد.

2.13- نظر فقها در مورد حکم ازدواج با زنان اهل کتاب

در این آیه‌ی شریفه حلیت ازدواج با زنان اهل کتاب برای مؤمنین است؛ وقتی که «إِذَا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ»؛ مهریه‌ی آن‌ها را بدهید. برخی از فقهاء از کلمه «أُجُورَهُنَّ» این استفاده را کرده‌اند که عقد موقت برای اهل کتاب جایز است؛ نه عقد دائم.

2.14- نظر استاد در این مسئله و دلیل استاد

ولی عرض ما این است که «أُجُورَهُنَّ»، مطلق است؛ چه عقد دائم و چه موقت هر دو را شامل می‌شود و «أُجُورَهُنَّ» در اینجا مهریه است؛ چه مهریه‌هایی که در عقد موقت و چه مهریه‌هایی که در عقد دائم مشخص می‌شود. در عقد دائم در آیات دیگر صداق مطرح شده است؛ لذا بعضی از علماء این را تأیید گرفته‌اند که «أُجُورَهُنَّ» در اینجا عقد موقت است؛ درحالی‌که قدر متقین عقد موقت را شامل می‌شود و می‌تواند عقد‌های دائم را هم شامل بشود. در جریان حضرت موسی و شعیب (علیهما‌السلام) قرآن بیان می‌کند: ﴿قَالَ إِنِّي أُرِيدُ أَنْ أُنكِحَكَ إِحْدَى ابْنَتَيَّ هَاتَيْنِ عَلَى أَن تَأْجُرَنِي ثَمَانِيَ حِجَجٍ﴾.[16] حضرت موسی (علیه‌السلام) اجیر شدند. و در این آیه، کلمه‌ی اجرت بر مهریه اطلاق شده است؛ لذا جواز ازدواج با اهل کتاب، هم در مورد ازدواج دائم است و هم در مورد ازدواج موقت است.

2.15- معیارهای ازدواج با اهل‌کتاب

«غَيْرَ مُسَافِحِينَ»؛ «سِفاح»، یعنی زن‌هایی که بدکاره و هرزه‌ هستند. وقتی که این‌گونه نباشند، شما می‌توانید با آن‌ها ازدواج کنید.

«وَلاَ مُتَّخِذِي أَخْدَانٍ»؛ «أخدان»، جمع «خِدن» به معنای دوستی پنهانی است؛ یعنی کسانی که دوستی پنهانی دارند، به سراغ آن‌ها نروید. قرآن کتاب جاوید است و برای همه‌ی زمان‌ها زنده است و اسلام با دوستی‌های پنهانی که بین جنس‌های مخالف و زن و مرد است، حتی نسبت به اهل کتاب مخالف است.

2.16- تفاوت ازدواج با زنان مشرکه و زنان اهل کتاب

می‌توانیم بگوییم که در واقع یک قسم ازدواج از اساس جایز نیست و آن ازدواج با مشرک یا ملحدی است که معتقد به چیزی نیست؛ ﴿وَلاَ تَنكِحُواْ الْمُشْرِكَاتِ حَتَّى يُؤْمِنَّ وَلأَمَةٌ مُّؤْمِنَةٌ خَيْرٌ مِّن مُّشْرِكَةٍ وَلَوْ أَعْجَبَتْكُمْ﴾.[17] به سراغ زنان مشرک نروید و این قسم از زن‌ها بدون قیدی حرمت دارد؛ اما اهل کتاب با شروطی حرمت ندارد و در اینجا حکم تکلیفی و وضعی در هم دیگر اثر می‌گذارد و اگر رعایت شخص این شروط را رعایت نکند، ازدواجی صدق نمی‌کند و هم حرمت تکلیفی و هم حرمت وضعی دارد. ازدواج‌شان دچار اشکال می‌شود.

2.17- حلیت نکاح مرد مسلمان با زنان اهل کتاب و حرمت ازدواج زنان مسلمان با مردان اهل کتاب

نکاح با اهل کتاب یک طرفه است؛ یعنی ازدواج مرد مسلمان با آن‌ها جایز است؛ ولی ازدواج زن مسلمان با اهل کتاب جایز نیست؛ علتش این است: ﴿وَلَن يَجْعَلَ اللّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا﴾؛[18] کسانی که مسلمان نیستند، نمی‌توانند سلطه‌ای بر مسلمانان داشته باشند و چون زن باید تابع مرد باشد و از این جهت که دین او در خطر نباشد، اسلام حرمت ازدواج زن مسلمان بر اهل کتاب قرار داده است؛ اما ازدواج زنان اهل کتاب با مسلمانان اشکال ندارد.

2.18- نقش کفر در حبط اعمال

در ادامه‌ی آیه دارد که «وَمَن يَكْفُرْ بِالإِيمَانِ»؛ کسی که کافر به ایمان شود، عملش را از بین برده و «فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَهُوَ فِي الآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ»؛ از انسان‌های زیان‌کار آخرت است.

 


[11] التحقیق فی کلمات القرآن، المصطفوی الحسن، ج1، ص239.
logo