« فهرست دروس

درس تفسیر استاد هادی عباسی‌خراسانی

1403/03/08

بسم الله الرحمن الرحیم

پاداش مؤمنین و عذاب مستنکفین و مستکبرین - اوصاف قرآن /تفسیر آیات 172 - 175 /تفسیر ترتیبی (تفسیر سوره نساء)

 

 

موضوع: تفسیر ترتیبی (تفسیر سوره نساء)/تفسیر آیات 172 - 175 /پاداش مؤمنین و عذاب مستنکفین و مستکبرین - اوصاف قرآن

 

﴿لَّن يَسْتَنكِفَ الْمَسِيحُ أَن يَكُونَ عَبْدًا لِّلّهِ وَلاَ الْمَلآئِكَةُ الْمُقَرَّبُونَ وَمَن يَسْتَنكِفْ عَنْ عِبَادَتِهِ وَيَسْتَكْبِرْ فَسَيَحْشُرُهُمْ إِلَيهِ جَمِيعًا﴾.[1]
﴿فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ فَيُوَفِّيهِمْ أُجُورَهُمْ وَيَزيدُهُم مِّن فَضْلِهِ وَأَمَّا الَّذِينَ اسْتَنكَفُواْ وَاسْتَكْبَرُواْ فَيُعَذِّبُهُمْ عَذَابًا أَلُيمًا وَلاَ يَجِدُونَ لَهُم مِّن دُونِ اللّهِ وَلِيًّا وَلاَ نَصِيرًا﴾.[2]
﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءكُم بُرْهَانٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَأَنزَلْنَا إِلَيْكُمْ نُورًا مُّبِينًا﴾.[3]
﴿فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُواْ بِاللّهِ وَاعْتَصَمُواْ بِهِ فَسَيُدْخِلُهُمْ فِي رَحْمَةٍ مِّنْهُ وَفَضْلٍ وَيَهْدِيهِمْ إِلَيْهِ صِرَاطًا مُّسْتَقِيمًا﴾.[4]

1- تفسیر آیه‌ی 172

1.1- ارتباط این آیه با آیات گذشته

در آیه‌ی گذشته که بحث غلو اهل کتاب مطرح شد، حضرت حق فرمود: ﴿يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لاَ تَغْلُواْ فِي دِينِكُمْ ...﴾.[5] گفتیم غلو هم در جانب افراط است و هم تفریط. حضرت مسیح (علیه‌السلام) را ابن الله ندانید. قبلا یهودی‌ها نسبت به ایشان تفریط داشتند و حضرت مریم (سلام‌الله‌علیها) را متهم می‌کردند. اینجا افراطی است که ایشان را ابن الله می‌دانند. آیه‌ی قبل، اَب و ابن و روح القدس را نفی کرده است.

1.2- اِباء نداشتن حضرت عیسی (علیه‌السلام) و فرشتگان مقرب خداوند از بندگی خداوند

در این آیه می‌فرماید: «لن یستنکف المسیح»؛ یعنی حضرت مسیح (علیه‌السلام)، اِبا و منعی ندارد و مشکلی ندارد که عبد الهی باشد؛ یعنی ایشان عبد الله است، نه ابن الله. و فرشته‌های الهی مقرب، منعی ندارند که عبد باشند؛ یعنی اینان نیز عبد هستند. کسی که از عبادت خدا اِبا کند و استکبار داشته باشد و کبر بورزد، همه‌ی این‌ها به سوی حضرت حق حشر دارند.

استکبار در قرآن در مقابل عبادت است؛[6] همان‌طور که واژه‌ی شکر، مقابل کفر است.[7]

استنکاف این است که نظراً مخالفت می‌کند و استکبار، یعنی عملاً و نظراً مخالفت می‌کند.

2- تفسیر آیه‌ی 173

2.1- تلازم ایمان و عمل صالح

«فأما الذین آمنوا و عملوا الصالحات»؛

کسانی که ایمان و عمل صالح انجام دادند. ایمان و عمل صالح، هر دو متلازم هستند و ایمان، جنبه‌ی باوری است و عمل صالح، جنبه‌ی اجرایی اعتقادات است و تا عمل نباشد، باور فایده‌ ندارد.

2.2- لزوم حسن فاعلی در کنار حسن فعلی

عمل صالح آن است که هم حسن فاعلی دارد و هم حسن فعلی دارد. اگر کار خوب باشد، ولی از شخص خوبی انجام نشود، فایده ندارد. حسن فاعلی و حسن فعلی با هم است. کار خوب باید از شخص خوب باشد. اگر شخص بدی کار خوبی انجام دهد، پذیرفته نیست.

2.3- پاداش اهل ایمان و عمل صالح

«فیوفیهم أجورهم»؛

ما اجر این‌ها را تمام می‌کنیم. اتمام اجر به عمل صالح و ایمان است. باید اهل باور و عمل صالح باشند تا به اجر کامل برسند.

«و یزیدهم من فضله»؛

این‌ها را از فضل باری‌تعالی اضافه می‌کنیم. علاوه بر اینکه پاداش آنها به نحو اکمال داده می‌شود، در حال افزایش نیز هستند. هم جانب سقوط در حال افزایش است و هم در جانب صعود. درکات و درجات، هر دو هست. در درجات فرمود: «و یزیدهم من فضله». کسانی که در ضلالت و گمراهی می‌رسند، به مرحله‌ای می‌رسند که ﴿خَتَمَ اللّهُ عَلَى قُلُوبِهمْ﴾.[8] ذات باری‌تعالی ضلالت ابتدایی ندارد؛ بلکه پاداشی است که همان «ختم الله علی قلوبهم» است.

2.4- عذاب جهنم و عدم نصرت الهی در انتظار مستکبرین و مستنکفین

«و اما الذین استنکفوا واستکبروا»؛

کسانی که در فکر و اندیشه سرپیچی کردند و در باور و نظریه‌های‌شان مخالفت کردند و کسانی که در عبادات خود مخالفت کردند، «فیعذبهم عذابا الیما و لا یجدون لهم من دون الله ولیا و لا نصیرا»؛ عذاب الیم می‌شوند و غیر از حضرت حق، ولیّ و نصیری دارند. نه سرپرست دارند و نه یار و یاور. مفهوم مخالفش این است که اگر نصرت و ولایت است، از آنِ کسانی است که در حال عبادت و اهل اطاعت و اعتراف به حق هستند.

3- تفسیر آیه‌ی 174

3.1- معنای لغوی و اصطلاحی برهان

«یا أیها الناس قد جائکم برهان من ربکم و أنزلنا إلیکم نورا مبینا».

این آیه، خطاب به همه‌ی مردم است. خطاب اهل کتاب هم تغلیبی و موردی بود، نه تخصیصی. و این خطاب هم به همه است. ای مردم، برهانی از جانب پروردگار شما آمده است. برهان از «بَرِهَ» است؛ یعنی چیزی که ظاهر است و قابل انکار نیست.[9] برهان را برهان می‌گویند، چون با مقدمات یقینی، نتیجه یقینی است.[10] صغری و کبری و حد اوسط در نظام عِلّی و معلولی با نتیجه حاکم است.

3.2- اوصاف قرآن در این آیه

تعبیر برهان برای قرآن به کار برده شده است؛ یعنی نوعی وضعیت ظاهری‌ دارد که هیچ قابل انکار نیست. «و أنزلنا إلیکم نورا مبینا». ما بر شما نور مبین نازل کردیم. سه وصف برای قرآن آمده است: برهان، نور و مبین.

«مُبین» از «بَیِّن» است. «بَیِّن» است؛[11] یعنی آن‌چنان جدایی می‌اندازد که هر چیزی روشن است و مخلوط نمی‌شوند. قرآن، هم نور است و هم بیان‌گر و روشنگر. برهان است، یعنی ظاهر است و نور است که ظاهر و مُظهِر غیر است و هم مبین و جداکننده است. مُبین، جنبه‌ی فرقانی را دارد. مبین، همان فُرقان است و حق و باطل را جدا می‌کند.

4- تفسیر آیه‌ی 175

4.1- ایمان و اعتصام به حبل الهی

«فأما الذین آمنوا بالله و اعتصموا به»؛

کسانی که ایمان و اعتصام به حضرت حق دارند. «إِعتصام» از «عَصَمَ» به معنی دستاویز است؛ یعنی نقطه‌ی اِتِّکا داشتن.[12] ﴿وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللّهِ﴾.[13] این حبل، هم قرآن است و هم اهل بیت (علیهم‌السلام). این دو طرفش، وابسته به علو و سُفل است. عرب به هر ریسمانی حبل نمی‌گویند. در گذشته مناطق سکونت بالا بود و ریسمان محکمی بود که طرفی بالا و طرفی پایین بود و وسایل خود را از پایین به بالا می‌رساندند؛ این را حبل می‌گفتند. قرآن، حبل است. آویخته‌شده است و طرفی، سمت خدا و طرفی دست انسان است. اعتصام به شیء باید محکم باشد.

4.2- منظور از رحمت و فضل خداوند در این آیه

اینان به زودی در رحمت و فضل الهی وارد می‌شوند. رحمت و فضل، مفهوماً غیر هم هستند، ولی مصداقاً اتحاد دارند. رحمت، جنت عام است و فضل، جنت خاص است. رحمت، نتیجه‌ی رحمت رحمانیه است و فضل، نتیجه‌ی رحمت رحیمیه است.

 


logo