« فهرست دروس
درس حدیث‌خوانی استاد هادی عباسی‌خراسانی

1404/03/07

بسم الله الرحمن الرحیم

کاربرد و ارزش علم_ کاربردی نمودن علوم_ طالب دنیا و طالب علم_ منفعت دنیا و آخرت در حدیث_ دوری از عالمان دنیا زده_ فقیهان، امنای رسل_ تبعات طالب علم به جهت مباهات و افتخار/ادامه‌ی روایات بَابُ اسْتِعْمَالِ الْعِلْمِ_ روایات بَابُ الْمُسْتَأْكِلِ بِعِلْمِهِ وَ الْمُبَاهِي بِهِ‌ /شرح کافی

 

موضوع: شرح کافی/ادامه‌ی روایات بَابُ اسْتِعْمَالِ الْعِلْمِ_ روایات بَابُ الْمُسْتَأْكِلِ بِعِلْمِهِ وَ الْمُبَاهِي بِهِ‌ /کاربرد و ارزش علم_ کاربردی نمودن علوم_ طالب دنیا و طالب علم_ منفعت دنیا و آخرت در حدیث_ دوری از عالمان دنیا زده_ فقیهان، امنای رسل_ تبعات طالب علم به جهت مباهات و افتخار

1- ادامه‌ی روایات بَابُ اسْتِعْمَالِ الْعِلْمِ‌

1.1- کاربرد و ارزش علم

عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِيهِ رَفَعَهُ قَالَ قَالَ أَمِيرُالْمُؤْمِنِينَ (علیه‌السلام) فِي كَلَامٍ لَهُ خَطَبَ بِهِ عَلَى الْمِنْبَرِ: «أَيُّهَا النَّاسُ إِذَا عَلِمْتُمْ فَاعْمَلُوا بِمَا عَلِمْتُمْ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ إِنَّ الْعَالِمَ الْعَامِلَ بِغَيْرِهِ كَالْجَاهِلِ الْحَائِرِ الَّذِي لَا يَسْتَفِيقُ‌ عَنْ جَهْلِهِ بَلْ قَدْ رَأَيْتُ أَنَّ الْحُجَّةَ عَلَيْهِ أَعْظَمُ وَ الْحَسْرَةَ أَدْوَمُ عَلَى هَذَا الْعَالِمِ الْمُنْسَلِخِ مِنْ عِلْمِهِ مِنْهَا عَلَى هَذَا الْجَاهِلِ الْمُتَحَيِّرِ فِي جَهْلِهِ وَ كِلَاهُمَا حَائِرٌ بَائِرٌ لَا تَرْتَابُوا فَتَشُكُّوا وَ لَا تَشُكُّوا فَتَكْفُرُوا وَ لَا تُرَخِّصُوا لِأَنْفُسِكُمْ فَتُدْهِنُوا وَ لَا تُدْهِنُوا فِي الْحَقِّ فَتَخْسَرُوا وَ إِنَّ مِنَ الْحَقِّ أَنْ تَفَقَّهُوا وَ مِنَ الْفِقْهِ أَنْ لَا تَغْتَرُّوا وَ إِنَّ أَنْصَحَكُمْ لِنَفْسِهِ أَطْوَعُكُمْ لِرَبِّهِ وَ أَغَشَّكُمْ لِنَفْسِهِ أَعْصَاكُمْ لِرَبِّهِ وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ يَأْمَنْ وَ يَسْتَبْشِرْ وَ مَنْ يَعْصِ اللَّهَ يَخِبْ وَ يَنْدَمْ».[1]

1.1.1- علم و عمل، مقدمه‌ی هدایت

«أَيُّهَا النَّاسُ إِذَا عَلِمْتُمْ فَاعْمَلُوا بِمَا عَلِمْتُمْ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ»؛ ای مردم! به آنچه آگاهی یافتید و دانستید، عمل کنید. شاید هدایت شوید. کلمه‌ی «ناس» از «نوس»؛ یعنی کسی که نوس و حرکت دارد.[2] علم هم دارای مراتب است. می‌دانیم که نماز شب خوب است، لذا باید به آن عمل کنیم. علم، مقدمه‌ی عمل و هر دوی آن‌ها، مقدمه‌ی هدایت هستند. «إِنَّ الْعَالِمَ الْعَامِلَ بِغَيْرِهِ كَالْجَاهِلِ الْحَائِرِ الَّذِي لَا يَسْتَفِيقُ‌ عَنْ جَهْلِهِ»؛ عالمی که به علمش عمل نمی‌ کند و به غیر علمش عمل می‌کند، مانند «جاهل حائر» است. «جاهل حائر»؛ یعنی نادان متحیر، یعنی کسی که به هوش نمی‌آید و افاقه نمی‌یابد. عالم به غیر عمل را به جاهلی تشبیه کردند که در جهلش حیرت زده شده و به هوش نیامده است. چنین شخص جاهلی، در جهل مرکب است. انسان خواب شده را می‌توان بیدار کرد، ولی انسان به خواب زده را نمی‌توان بیدار کرد. گاهی بچه‌ها صبح خودشان را به خواب می‌زنند.

1.1.2- حسرت طولانی‌تر عالم جدا شده از علمش نسبت به جاهل متحیر

«بَلْ قَدْ رَأَيْتُ أَنَّ الْحُجَّةَ عَلَيْهِ أَعْظَمُ وَ الْحَسْرَةَ أَدْوَمُ عَلَى هَذَا الْعَالِمِ الْمُنْسَلِخِ مِنْ عِلْمِهِ مِنْهَا عَلَى هَذَا الْجَاهِلِ الْمُتَحَيِّرِ فِي جَهْلِهِ وَ كِلَاهُمَا حَائِرٌ بَائِرٌ»؛ می‌بینم که حجت بر عالمی که از علمش منسلخ و جدا شده است، اعظم و حسرتش ادوم است نسبت به جاهلی که متحیر در جهل خود است. هر دو حیران هستند مانند زمین بایر و بی فایده.

1.1.3- تردید نداشتن و سست نبودن در راه حق

«لَا تَرْتَابُوا فَتَشُكُّوا وَ لَا تَشُكُّوا فَتَكْفُرُوا وَ لَا تُرَخِّصُوا لِأَنْفُسِكُمْ فَتُدْهِنُوا وَ لَا تُدْهِنُوا فِي الْحَقِّ فَتَخْسَرُوا»؛ شک نکنید و ریب، یعنی شک قلبی به خود راه ندهید تا شک ظاهری هم بیابید. ﴿كَلَّا بَلْ رَانَ عَلَىٰ قُلُوبِهِمْ﴾؛[3] چنین نیست که آنها می‌پندارند، بلکه اعمالشان چون زنگاری بر دلهایشان نشسته است!. شک نکنید که کفران پیدا کنید. فرصتی برای نفس‌های شیطانی‌تان ندهید که سست شوید و اهمیت ندهید. در حق سست نشوید که به خسران و ضرر برسید.

1.1.4- خصوصیات حق و فقه

«وَ إِنَّ مِنَ الْحَقِّ أَنْ تَفَقَّهُوا وَ مِنَ الْفِقْهِ أَنْ لَا تَغْتَرُّوا وَ إِنَّ أَنْصَحَكُمْ لِنَفْسِهِ أَطْوَعُكُمْ لِرَبِّهِ»؛ از خصوصیات حق این است که تفقه داشته باشید. این تفقه شامل کلیه‌ی علوم و معارف است. فهم عمیق در دین. حق فقه این است که خود را گول نزنید و فریب ندهید و از آن فاصله نگیرید. کسی که بیشتر ناصح خودش است مطیع‌تر از رب است. ما نیاز به نصیحت خود داریم. دیروز، سالروز شهادت امام جواد (علیه‌السلام) بود. حضرت می‌فرمایند: «اَلْمُؤْمِنُ يَحْتاجُ اِلى ثَلاثِ خِصالٍ: تَوْفيقٍ مِنَ اللّهِ، وَ واعِظٍ مِنْ نَفْسِهِ، وَ قَبولٍ مِمَّنْ يَنْصَحُهُ»؛[4] مؤمن، نیاز به توفیق الهی و واعظ درونی و قبول از ناصح دارد.

1.1.5- مراد از غشّ نفسانی

«وَ أَغَشَّكُمْ لِنَفْسِهِ أَعْصَاكُمْ لِرَبِّهِ وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ يَأْمَنْ وَ يَسْتَبْشِرْ وَ مَنْ يَعْصِ اللَّهَ يَخِبْ وَ يَنْدَمْ»؛ کسی که غش برای خود داشته باشد و خود را گول بزند، عاصی‌ترین افراد برای خداست. کسی که خود را غش بزند، به دیگران هم غش می‌زند. غش نفسانی؛ یعنی می‌داند چیست، ولی خلاف علم و آگاهی خود عمل می‌کند. کسی که مطیع خدا باشد، در امنیت و بشارت و مژده قرار می‌گیرد. کسی که معصیت کند، ضرر می‌کند و نا‌ امید و پشیمان می‌شود.

1.1.6- اسلامی بودن تمام علوم

استفاده اجرایی از علوم دیگر، مطلوب حضرت حق است. فیزیک و شیمی و امثال آن، از این باب است. آن هم اگر عمل نکند، فراموشی است که خود خسران است. تمام علوم، اسلامی است. کاربرد علوم، در ارزش علوم است. ارزش علوم، در نگهداری نفوس و قلوب است.

1.1.7- بررسی سند حدیث

حدیث مرفوعه است ولی بارها در مبانی رجالی‌مان گفتیم که احادثی مرفوعه اگر مضمونش در احادیث دیگر باشد قابل اتخاذ است و این از آن قبیل است. بخشی از سخنرانی حضر در منبر را نقل می‌کند.

1.2- کاربردی نمودن علوم

عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِيهِ عَمَّنْ ذَكَرَهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِي لَيْلَى عَنْ أَبِيهِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ (علیه‌السلام) يَقُولُ:‌ «إِذَا سَمِعْتُمُ الْعِلْمَ فَاسْتَعْمِلُوهُ وَ لْتَتَّسِعْ قُلُوبُكُمْ فَإِنَّ الْعِلْمَ إِذَا كَثُرَ فِي قَلْبِ رَجُلٍ لَا يَحْتَمِلُهُ قَدَرَ الشَّيْطَانُ عَلَيْهِ فَإِذَا خَاصَمَكُمُ الشَّيْطَانُ فَأَقْبِلُوا عَلَيْهِ بِمَا تَعْرِفُونَ فَإِنَّ كَيْدَ الشَّيْطانِ كانَ ضَعِيفاً فَقُلْتُ وَ مَا الَّذِي نَعْرِفُهُ قَالَ خَاصِمُوهُ بِمَا ظَهَرَ لَكُمْ مِنْ قُدْرَةِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ».[5]

1.2.1- بررسی سند حدیث

این روایت هم آن صحت کذایی را ندارد، ولی قابل قبول است.

1.2.2- از استعمال تا کاربرد علم

«إِذَا سَمِعْتُمُ الْعِلْمَ فَاسْتَعْمِلُوهُ»؛ وقتی مطلبی را شنیدید، آن را به کار ببرید. استعمال برای علم به کار رفته است. استعمال در امور معرفتی، شهود است و در علوم دیگر، تجربه است. تجربه، بالاتر از علم است. اگر عرفان را بخوانیم، ولی خودمان نبینیم، چه فایده‌ای دارد؟؛ اگر آدرس دوست را بگیریم و نرویم چه فایده دارد؟. علوم اگر به تجربه نرسد، بی اثر است. خیلی از اوقات این گونه است. این قدر مدرسه و دانشگاه و حوزه گاهی در مقدمات مشغولند، ولی در کاربرد نیستند. یک وقتی علامه حسن زاده (رحمه‌الله) می‌فرمودند: «خیلی‌ها منطق می‌خوانند و زمانی که به صناعات خمس می‌رسند، تعطیل می‌کنند، ولی کاربرد منطق آنجاست». تدریس کتاب جوهر النضید، منطق منظومه و شرح تجرید را به امر ایشان گفتم. ایشان در ادامه فرمودند: «قدر جوهر النضید را بدانید». این کتاب خواجه نصیر و علامه حلی در صناعات خمس خوب وارد شده است. باید اهل برهان باشیم تا به عرفان برسیم.

1.2.3- اُنس علمی و عملی با اساتید خود

به یاد خاطرات استادم حضرت علامه حسن زاده (رحمه‌الله) و همینطور آموزش جدول اوفاق توسط ایشان، چند روز پیش که کاغذی از ایشان را دیدم، گریه کردم. با اساتید، انس علمی و عملی داشته باشید. استاد، معدّ است. کتاب و نوار نه اینکه فایده ندارد، بلکه فایده‌ی تام ندارد. ارتباط روح با روح، عمل‌پرور و روح‌پرور است. علم، جان‌پرور است. عمل، تن‌پرور است. تن پروری، منفی به معنای تنبلی نیست؛ اینجا به معنای ورزیدگی است.

1.2.4- وسعت دل، در سایه‌ی کاربردی کردن علم

«وَ لْتَتَّسِعْ قُلُوبُكُمْ»؛ علم را به کار ببرید تا دل‌های شما وسعت یابد. امام علی (علیه‌السلام) فرمودند: «كُلُّ وِعَاء يَضِيقُ بِمَا جُعِلَ فِيهِ إِلاَّ وِعَاءَ الْعِلْمِ، فَإِنَّهُ يَتَّسِعُ بِهِ»؛[6] هر ظرفی پر شود، جایش کم شود، جز علم که جایگاهش گسترده شود.

1.2.5- شرط قوی بودن انسان در برابر شیطان

«فَإِنَّ الْعِلْمَ إِذَا كَثُرَ فِي قَلْبِ رَجُلٍ لَا يَحْتَمِلُهُ قَدَرَ الشَّيْطَانُ عَلَيْهِ فَإِذَا خَاصَمَكُمُ الشَّيْطَانُ فَأَقْبِلُوا عَلَيْهِ بِمَا تَعْرِفُونَ فَإِنَّ كَيْدَ الشَّيْطانِ كانَ ضَعِيفاً فَقُلْتُ وَ مَا الَّذِي نَعْرِفُهُ قَالَ خَاصِمُوهُ بِمَا ظَهَرَ لَكُمْ مِنْ قُدْرَةِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ»؛ وقتی در دل یک انسان علوم ریخته شد، شیطان نمی‌تواند بر او قدرت یابد. اگر علم تبدیل به عمل نشود، انسان مقابل شیطان ضعیف است. وقتی شیطان با شما به جنگ برخیزد، شما با معرفت خود به مقابله با او برخیزید، نه با علم. علم، تصور و تصدیق کلیات است، ولی معرفت، جزئیات است. حیوانات در جزئیات با ما شریک هستند. حیوان نمی تواند از این گرگ جزئی به گرگ کلی برسد و بگوید که باید از همه‌ی گرگ ها پرهیز کرد، ولی او گرگ شناس مصداقی است. هر حیوانی هدایت غریزی همراهش هست. ﴿إِنَّ كَيْدَ الشَّيْطَانِ كَانَ ضَعِيفًا﴾؛[7] کید و مکر شیطان ضعیف است، یعنی بی معرفت است. با معرفت بیایید، او ضعیف می‌شود. تمام این ادعیه و قرآن، توان ماست. اسماء و معارف هرچه جزئی تر شوند، کامل‌تر می‌شوند. کلیات، رهزن است. آفرین به راوی جزئی‌نگر که گفت چه چیزی را معرفت یابیم؟ فرمودند: شما معرفت پیدا کنید که به نبرد شیطان می‌خواهید بروید. خدا با شماست. هب لی کمال الانقاع. آن فرد به نبرد شیطان رفت و با اخلاص او را به زمین زد، ولی مرتبه‌ی دوم نتوانست. شیطان گفت که آن زمان برای خدا بود، ولی الان اخلاص نداشت.

2- روایات بَابُ الْمُسْتَأْكِلِ بِعِلْمِهِ وَ الْمُبَاهِي بِهِ‌

2.1- طالب دنیا و طالب علم

مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى وَ عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ جَمِيعاً عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَيْنَةَ عَنْ أَبَانِ بْنِ أَبِي عَيَّاشٍ عَنْ سُلَيْمِ بْنِ قَيْسٍ قَالَ سَمِعْتُ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ (علیه‌السلام) يَقُولُ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله)‌: «مَنْهُومَانِ لَا يَشْبَعَانِ‌ طَالِبُ دُنْيَا وَ طَالِبُ عِلْمٍ فَمَنِ اقْتَصَرَ مِنَ الدُّنْيَا عَلَى مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَهُ سَلِمَ وَ مَنْ تَنَاوَلَهَا مِنْ غَيْرِ حِلِّهَا هَلَكَ إِلَّا أَنْ يَتُوبَ أَوْ يُرَاجِعَ وَ مَنْ أَخَذَ الْعِلْمَ مِنْ أَهْلِهِ وَ عَمِلَ بِعِلْمِهِ نَجَا وَ مَنْ أَرَادَ بِهِ الدُّنْيَا فَهِيَ حَظُّهُ».[8]

دو گرسنه هستند که هیچ گاه سیر نمی‌شوند؛ طالب دنیا و طالب علم. کسی که اکتفا کند از نعمت‌های دنیا به حلالش و دنبال ربا و امثال آن نیست، سالم می‌ماند، ولی کسی که از غیر حلال بخورد و بدست آورد، هلاک می‌شود، مگر این‌که توبه کند. امام علی (علیه‌السلام) فرمودند: «إحذَرُوا الدنيا، فإنَّ في حلالِها حِساب، وفي حَرامِها عقاب»؛[9] از دنيا بپرهيزيد، كه حلال آن حساب دارد و حرام آن كيفر طالب دنیا باید ترمز داشته باشد.

2.1.1- اهل ذکر

کسی که علم را از اهلش بگیرد و عمل کند نجات می‌یابد. علوم به اهل بیت (علیهم‌السلام) می‌رسد. اهل ذکر، همان اهل بیت (علیهم السلام) هستند؛ در این باره امام صادق (علیه‌السلام) در تفسیر آیه‌ی ﴿فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ‌﴾،[10] از پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) روایتی را نقل نموده‌اند که پیامبر فرمودند: «الذِّكْرُ أَنَا وَ الْأَئِمَّةُ أَهْلُ الذِّكْرِ».[11] کسی که به اخذ علم، دنیا را اراده کند، حظش همان است.

2.1.2- بررسی سند حدیث

نسبت به شخص سلیم بن قیس حرف و ان قلت زیاد است، ولی قابل اعتنا است. حدیث، علوی و نبوی است.

2.2- 2ومنفعت دنیا و آخرت در حدیث

2.2.1- روایت دوم

الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَامِرٍ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ الْوَشَّاءِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ عَائِذٍ عَنْ أَبِي خَدِيجَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه‌السلام) قَالَ: «مَنْ أَرَادَ الْحَدِيثَ لِمَنْفَعَةِ الدُّنْيَا لَمْ يَكُنْ لَهُ فِي الْآخِرَةِ نَصِيبٌ وَ مَنْ أَرَادَ بِهِ خَيْرَ الْآخِرَةِ أَعْطَاهُ اللَّهُ خَيْرَ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ».[12]

حدیث، گفتمان است. امام صادق (علیه‌السلام) می‌فرمایند: کسی که حدیث را برای منفعت دنیا اراده کند، در آخرت نصیبی ندارد، ولی اگر دنبال آخرت برود، هم دنیا و هم آخرت به او می‌دهند.

2.2.2- روایت سوم

عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْأَصْبَهَانِيِّ عَنِ الْمِنْقَرِيِّ عَنْ حَفْصِ بْنِ غِيَاثٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه‌السلام) قَالَ: «مَنْ أَرَادَ الْحَدِيثَ لِمَنْفَعَةِ الدُّنْيَا لَمْ يَكُنْ لَهُ فِي الْآخِرَةِ نَصِيبٌ».[13]

امام صادق (علیه‌السلام) می‌فرمایند: کسی که حدیث را برای منفعت دنیا اراده کند، در آخرت نصیبی ندارد. این عبارت، مشابه حدیث قبلی است. گاهی در محفل‌های مختلف، یک مطلب به کلمات مختلف بیان شده و گاهی یک راوی آن را تقطیع کرده است و بخشی از آن را حفظ کرده است.

2.3- دوری از عالمان دنیا زده

عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ الْقَاسِمِ عَنِ الْمِنْقَرِيِّ عَنْ حَفْصِ بْنِ غِيَاثٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه‌السلام) قَالَ: «إِذَا رَأَيْتُمُ الْعَالِمَ مُحِبّاً لِدُنْيَاهُ فَاتَّهِمُوهُ عَلَى دِينِكُمْ فَإِنَّ كُلَّ مُحِبٍّ لِشَيْ‌ءٍ يَحُوطُ مَا أَحَبَ‌ وَ قَالَ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله): أَوْحَى اللَّهُ إِلَى دَاوُدَ (علیه‌السلام) لَا تَجْعَلْ بَيْنِي وَ بَيْنَكَ عَالِماً مَفْتُوناً بِالدُّنْيَا فَيَصُدَّكَ عَنْ طَرِيقِ مَحَبَّتِي فَإِنَّ أُولَئِكَ قُطَّاعُ طَرِيقِ عِبَادِيَ الْمُرِيدِينَ إِنَّ أَدْنَى مَا أَنَا صَانِعٌ بِهِمْ أَنْ أَنْزِعَ حَلَاوَةَ مُنَاجَاتِي عَنْ قُلُوبِهِمْ».[14]

اگر عالمی را دیدید که محب دنیا است، از او فاصله بگیرید. نسبت به دینتان او را متهم کنید. عالمان دنیا زده، دین مردم را نمی‌توانند حفظ کنند. هر کسی که دوستی چیزی را داشته باشد، آن چیز بر او احاطه می‌کند. حب الشیء یعمی و یصم. پیامبر ص. فرمودند خداوند به داود _ که صنعت‌گرتر و خوش‌صدا‌تر نسبت به بقیه بود _ فرمود: بین من و خودت، عالم فریفته‌ی دنیا را قرار نده که تو را از طریق محبتم دور می‌کند. خدا با خرما قابل جمع نیست، مگر این‌که خدا بطلبد که خرما را داشته باشد. این علما، راهزن‌های راه بندگان جویای من هستند. همانا كمتر كارى كه با ايشان كنم اين است كه شيرينى مناجاتم را از آن‌ها می‌گیرم. حضرت علامه حسن زاده (رضوان‌الله‌علیه) فرمودند: «تا در مدرسه‌ایم، هم بحث و رفیق هستیم. تا بیرون نرویم، می‌یابیم که به گونه‌ی دیگریم. حجاب معاصرت، حجاب عجیبی است.

2.4- فقیهان، امنای رسل

عَلِيٌّ عَنْ أَبِيهِ عَنِ النَّوْفَلِيِّ عَنِ السَّكُونِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه‌السلام) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله): «الْفُقَهَاءُ أُمَنَاءُ الرُّسُلِ مَا لَمْ يَدْخُلُوا فِي الدُّنْيَا قِيلَ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَا دُخُولُهُمْ فِي الدُّنْيَا قَالَ اتِّبَاعُ السُّلْطَانِ فَإِذَا فَعَلُوا ذَلِكَ فَاحْذَرُوهُمْ عَلَى دِينِكُمْ».[15]

مراد از عبارت «عَلِيٌّ عَنْ أَبِيهِ» در سند روایت، شخص علی بن ابراهیم مراد است. فقیهان؛ یعنی کسی که به لطائف معارف پی ببرد. فقه اصطلاحی، یکی از آن است. این‌ها امنای رسل هستند تا زمانی که وارد دنیا نشوند؛ یعنی حکومت‌زده نشوند؛ پیرو سلاطین و ملوک نشوند. وقتی دیدید که حاکم‌زده شد، از او پرهیز کنید.

2.5- تبعات طالب علم به جهت مباهات و افتخار

مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِيلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ رِبْعِيِّ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَمَّنْ حَدَّثَهُ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (علیه‌السلام) قَالَ: «مَنْ طَلَبَ الْعِلْمَ لِيُبَاهِيَ بِهِ الْعُلَمَاءَ أَوْ يُمَارِيَ بِهِ السُّفَهَاءَ أَوْ يَصْرِفَ بِهِ وُجُوهَ النَّاسِ إِلَيْهِ فَلْيَتَبَوَّأْ مَقْعَدَهُ مِنَ النَّارِ إِنَّ الرِّئَاسَةَ لَا تَصْلُحُ إِلَّا لِأَهْلِهَا».[16]

کسی که علم را طلب کند تا با علما مباهات کند و مناظره کند؛ مانند مناظره‌ی مأمون با امام رضا (علیه‌السلام) که او همه را جمع کرد؛ یا به وسیله‌ی آن افتخار و جدال کنیم با سفاء؛ یا علم را فراگیرد که اشراف مردم به او رو بیاورند و مریدبازی کند، خدا نشیمن او را آتش می‌کند. ریاست صلاحیت ندارد، مگر برای اهلش. دنیا را به دنیاداران واگذار کنید.

3- ضمانت دنیا و رزق طالب علم

عالم باید خداخدایش بلند باشد. دنیا هم پشت سرش می‌آید. پيامبر (صلی‌الله‌عليه‌و‌آله) فرمودند: «اِنَّ اللّه َتَعالى قَدْ تَكَفَّلَ لِطالِبِ الْعِلْمِ بِرِزْقِهِ خاصَّةً عَمّا ضَمِنَهُ لِغَيْرِهِ»؛[17] بى گمان خداوند متعال روزى جوياى دانش را به طور ويژه، افزون بر آنچه بر ديگران تضمين كرده، به عهده گرفته است.

3.1- مصداق بارز این تضمین

در محضر بزرگانی بودیم که حتی یک کبریت برای سماور روشن‌کردن هم نداشتند. خدا درجات حضرت حاجاقای بهاء الدینی (رحمه‌الله) را متعالی کند. در هنگام بین الطلوعین خدمت ایشان می‌رسیدیم. خادم ایشان گفت که نه قند داریم و نه چای. آن زمان خرید کالا به صورت کپنی بود. روز شهادت بود. ایشان فرمودند: «اگر کبریتی هم نداری، با این فندک من سماور را روشن کن». ایشان را دیدم سرش را به دیوار گذاشته و گریه می‌کند. ایشان گفتند: «پیرزنی آمد که می‌گفت که من اول صبح برای شما کپن‌هایم را جمع کرده‌ام و گرفته‌ام و قند و چای را آورده‌ام.

 


logo