« فهرست دروس
درس حدیث‌خوانی استاد هادی عباسی‌خراسانی

1403/11/03

بسم الله الرحمن الرحیم

شرح کافی (حدیث خوانی) باب صفة العلماء

موضوع: شرح کافی (حدیث خوانی) باب صفة العلماء

بَابُ صِفَةِ الْعُلَمَاءِ

1- مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى الْعَطَّارُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ وَهْبٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ‌ اطْلُبُوا الْعِلْمَ وَ تَزَيَّنُوا مَعَهُ بِالْحِلْمِ وَ الْوَقَارِ وَ تَوَاضَعُوا لِمَنْ تُعَلِّمُونَهُ الْعِلْمَ وَ تَوَاضَعُوا لِمَنْ طَلَبْتُمْ مِنْهُ الْعِلْمَ وَ لَا تَكُونُوا عُلَمَاءَ جَبَّارِينَ فَيَذْهَبَ بَاطِلُكُمْ بِحَقِّكُمْ.[1]

حدیث صحیح اعلایی است. روایاتی که به معاویة بن وهب برسد معمولا مطلوب است. امام صادق ع.. می‌فرمودند: علم را مطالبه کنید و بخواهید. با حلم و وقار علم را همراه کنید. حلم از طمأنینه نفسانی است. وقار از آرامش جسمانی حاصل می‌شود. آرامش روح که بیاید آرامش جسم می‌آید. ظاهر و باطن در هم تأثیر و تأثر دارد.

خصلت علم، حلم است. شاید آنهایی که در مرحله آموزش هستند اگر به مرحله پرورش نرسند به حلم نمی‌رسند. آموزش و پروش اصطلاح قدیمی است. وزرات آموزش و پرورش به عنوان خود توجه داشته باشند. در مراکز علمی ما نباید فقط آموزش داشته باشد از دانشگاه و حوزه و آموزش و پرورش. اگر پرورش بود حلم می‌پروراند. حلم یعنی با همه سلایق کنار می‌آید. این به معنای عقب‌نشینی از ارزش‌ها نیست بلکه آماده شدن برای ایجاد ارزش‌ها است. تا تحمل سلایق نداشته باشیم جامع نمی‌شویم. حلم عالم را به جامعیت می‌رساند. ما شیعه امیر المؤمنین ع.. هستیم که هم مَظهر العجایب است و هم مُظهر آن. علامه حسن زاده رحمه الله می‌فرمودند اگر کسی خودش را نتواند تحمل کند دیگران را هم نمی‌تواند تحمل کند. روحیات مختلف در یک روان و شخصیت و نفس تحقق می‌یابد. این فرد هم آرامش روحی دارد و هم جسمی.

علم نیاز به دو تواضع دارد. تواضع نسبت به فراگیری و هم تعلیم و تعلم. من تواضع لله رفعه.

تواضع برای کسانی داشته باشید که از آنها طلب می‌کنید. علامه حسن زاده جانم به قربانشان می‌فرمودند علم خوش‌نشین است و هرجا نمی‌نشیند. هم تواضع نسبت به استاد و هم تواضع نسبت به شاگرد. علمای جبّارین نباشید که اندیشه‌های خود را تحمیل کنید. جبر را از جبران می‌دانیم. شکسته‌بند را عرب جابر می‌گوید که شکستگی‌ها را جبران می‌کند. خشن نباشید. اگر علمای جبّار بودید باطل با حق مخلوط می‌شود. نفی تکبر شده است. بزرگ‌نمایی زیبنده حضرت حق است که جبار متکبر است. او تنها کبریاء دارد. الکبریاء ردائی و العظمة ازاری. در روایت است. هو الخالق البارئ المصور. او تنها شایسته کبرایی است. از این روایت استفاده می‌کنیم که باید حلیم باشیم و در صفات جسمی هم با وقار باشیم. نسبت به اساتید و نسبت به دیگران.

حضرت مسیح ع.. حتی کفش‌های شاگردان خود را جفت می‌کردند. در برخی روایات هست پاهای شاگردان خود را می‌شستند. ابا داشتند ایشان می‌گفتند اگر مرا دوست دارید اجازه دهید. حضرت علامه حسن زاده قدس الله نفسه الزکیة فرمودند من کف پای استاد را می‌بوسیدم. می‌فرمودند شما خیر می‌بینید به خاطر این تواضع.

تواضع به شاگرد مقدم شد چون تواضع بستر علم است. تشنه علم دنبال آن است. ما باید جاذبه‌مان بچربد. جذب حد اکثری لازم است که تواضع نسبت به دیگران است.

2- عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ يُونُسَ (بن عبد الرحمن است) عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنِ الْحَارِثِ بْنِ الْمُغِيرَةِ النَّصْرِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع‌ فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- إِنَّما يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ[فاطر، 28] قَالَ يَعْنِي بِالْعُلَمَاءِ مَنْ صَدَّقَ فِعْلُهُ قَوْلَهُ وَ مَنْ لَمْ يُصَدِّقْ فِعْلُهُ قَوْلَهُ فَلَيْسَ بِعَالِمٍ.

کسی که از خدا می‌ترسد عالم است و خشیت حصر شده با عالم. خشیت آن خوف قلبی است. خشیت ترس نیست بلکه ابهت و عظمت است. وقتی عظمتی تجلی کند نتیجه‌اش خشیت است. عالم واقعی کسی است که فعلش گفتارش را تأیید کند. این عالم در مرحله اول وجود مقدس ائمه اطهار ع.. است که هرچه می‌گفتند صادقانه می‌گفتند. ما به این نتیجه رسیدیم که خشیت جز از عالم صادر نمی‌شود. کسی که دارای خشیت است قطعا دارای اطاعت است. تصدیق قولی و فعلی تنها در عالم ربانی است. باید اهل رفتار باشیم نه فقط گفتار.

سند این روایت هم صحیح است.

3 عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ الْبَرْقِيِّ ، عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ مِهْرَانَ ، عَنْ أَبِي سَعِيدٍ الْقَمَّاطِ ، عَنِ الْحَلَبِيِّ :

عَنْ أَبِي عَبْدِ اللهِ عليه‌السلام ، قَالَ : « قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عليه‌السلام : أَلَا أُخْبِرُكُمْ بِالْفَقِيهِ حَقِّ الْفَقِيهِ ؟ مَنْ لَمْ يُقَنِّطِ النَّاسَ مِنْ رَحْمَةِ اللهِ ، وَ لَمْ يُؤْمِنْهُمْ مِنْ عَذَابِ اللهِ ، وَ لَمْ يُرَخِّصْ لَهُمْ فِي مَعَاصِي اللهِ ، وَلَمْ يَتْرُكِ الْقُرْآنَ رَغْبَةً عَنْهُ إِلى غَيْرِهِ ؛ أَلَا لَاخَيْرَ فِي عِلْمٍ لَيْسَ فِيهِ تَفَهُّمٌ ، أَلَا لَاخَيْرَ فِي قِرَاءَةٍ لَيْسَ فِيهَا تَدَبُّرٌ ، أَلَا لَاخَيْرَ فِي عِبَادَةٍ لَيْسَ فِيهَا تَفَكُّرٌ ». ‌[2]

ابی سعید همان خالد بن سعید است و اهل کوفه و ثقه است. حدیث صحیح است.

حق الفقیه یا بدل است یا صفت است. وقتی ألا می‌آید همان توجه توجه در اطلاعیه‌ها است.

کسی که مأیوس نکند مردم را از رحمت الهی فقیه حقیقی است. اینجا رحمت را باید تای مبسوط باشد نه مدوّر. رسم الخط رحمت هم دلیل بر استمرار است. مردم را از مهربانی و رحمت خداوند نا امید نکند خدا رحمتش بر غضبش مقدم است. آنها را ایمن از عذاب الهی قرار ندهند. هرچه هست ثواب نیست و هرچه هست عذاب نیست. خوف و رجاء. بشیر و نذیر است. هم مژده و هم بیم. نتیجه‌ اینها مواظبت است.

اجازه ندهد برای مردم معصیت خدا کنند و نافرمانی کنند.

چند صفت بیان شد:

    1. یادآوری رحمت

    2. یادآوری عذاب

    3. بی‌تفاوت در گناه مردم نباشد.

    4. از قرآن فاصله نگیرد.

از قرآن روگردان نشود. این فقیه هم اصطلاحی نیست بلکه اسلام‌شناس است. علمی که در آن فهم نباشد بی‌فایده است. الهی شکر که دانستم و فهمیدم و رسیدم. در فرازهای الهی‌نامه گفتم. قرائتی که تدبر نداشته باشد خیری در آن نیست.

در میان اعراب فرهنگ بدوی ارزشی بود بر عکس ما که شهرنشینی ارزش است. برای بچه‌ها دایه می‌گرفتند آن هم از میان اعراب بدوی. حلیمه سعدیه دایه رسول الله ص.. شد. بستن سر مشک را می‌گفتند قرء. هنر قاری در تدبر اوست یعنی چینش مصالح که به نتیجه برسد. عبادت با تفکر و قرائت با تدبر نتیجه می‌دهد. یعنی سراغ علوم ظنی نروید. سراغ تقلید نروید بکوشید اهل فهم باشید. تفکر یعنی به اسرار عبادت برسید. در روایت قبلی نفی علمای زور داشت و در اینجا اثبات می کند باید مسیر حق را پیش ببرسم.

٧٠ / ٤. مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيى ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسى ؛ وَمُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِيلَ ، عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ النَّيْسَابُورِيِّ جَمِيعاً ، عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيى : عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا عليه‌السلام ، قَالَ : « إِنَّ مِنْ عَلَامَاتِ الْفَقِيهِ الْحِلْمَ وَالصَّمْتَ ».[3]

جمیعا یعنی همه از صفوان بن یحیی نقل کردند.

از علامت دانش‌آموزی و اسلام ‌شناسی این است که اصل حلم و صمت باشد. صمت یعنی سکوت. حلم و وقار سکوت‌آور است.

٧١ / ٥. أَحْمَدُ بْنُ عَبْدِ اللهِ ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ الْبَرْقِيِّ ، عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ رَفَعَهُ ، قَالَ : قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عليه‌السلام : « لَا يَكُونُ السَّفَهُ وَالْغِرَّةُ فِي قَلْبِ الْعَالِمِ ».

این روایت مرفوعه است. سفه در مقابل حلم است. غرّه یعنی غفلت. عالم همیشه در حال توجه است. اگر عزت باشد طبق برخی نسخه‌ها یعنی تکبر ندارد.

٧٢ / ٦. وَبِهذَا الْإِسْنَادِ ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ رَفَعَهُ ، قَالَ : قَالَ عِيسَى بْنُ مَرْيَمَ عليه‌السلام : « يَا مَعْشَرَ الْحَوَارِيِّينَ ، لِي إِلَيْكُمْ حَاجَةٌ اقْضُوهَا لِي ، قَالُوا : قُضِيَتْ حَاجَتُكَ يَا رُوحَ اللهِ ، فَقَامَ ، فَغَسَلَ أَقْدَامَهُمْ ، فَقَالُوا : كُنَّا نَحْنُ أَحَقَّ بِهذَا يَا رُوحَ اللهِ ، فَقَالَ : إِنَّ أَحَقَّ النَّاسِ بِالْخِدْمَةِ الْعَالِمُ ، إِنَّمَا تَوَاضَعْتُ هكَذَا لِكَيْمَا تَتَوَاضَعُوا بَعْدِي فِي النَّاسِ كَتَوَاضُعِي لَكُمْ ».ثُمَّ قَالَ عِيسى عليه‌السلام : « بِالتَّوَاضُعِ تُعْمَرُ الْحِكْمَةُ ، لَابِالتَّكَبُّرِ ؛ وَكَذلِكَ فِي السَّهْلِ يَنْبُتُ الزَّرْعُ ، لَافِي الْجَبَلِ ».

 

این روایت هم مرفوعه و سند قوی نیست. و قابل تأمل است. در مباحث اخلاقی روایات ضعیف را بی‌توجهی نمی‌کنیم. حواریون حضرت عیسی ع.. گل اینها بودند و اناجیل اربعه به اینها منتسب می‌شود. حضرت عیسی ع.. به حواریون گفت نیازی دارم. پای ایشان را شست یا بوسید در برخی نسخه‌ها قبّل. گفتند ما انجام بدید بهتر و سزاوارتر است. ایشان فرمود عالم انجام دهد. من این کار را کردم که همه افراد بعد از من این کار را انجام دهند. حکیم آن است که هم کارش محکم است و هم با انگیزه است. همیشه در بیابان نرم گیاه رشد می‌کند نه در کوه‌ها. نرم دل باشیم و خدوم. یک وقتی با مسئولان جلسه داشتم گفتم از توفیقات الهی است که نشسته‌اید خدمت کنید و مغتنم بدانید و هر کاری بر می‌آید انجام دهید. عالم مانند چوپانی است برای گوسفندها که هر کاری بر می‌آید باید کمال مهربانی داشته باشد.

٧٣ / ٧. عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ ، عَنْ أَبِيهِ ، عَنْ عَلِيِّ بْنِ مَعْبَدٍ ، عَمَّنْ ذَكَرَهُ ، عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ وَهْبٍ : عَنْ أَبِي عَبْدِ اللهِ عليه‌السلام ، قَالَ : « كَانَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عليه‌السلام يَقُولُ : يَا طَالِبَ الْعِلْمِ ، إِنَّ لِلْعَالِمِ ثَلَاثَ عَلَامَاتٍ : الْعِلْمَ ، وَالْحِلْمَ ، وَالصَّمْتَ ، ولِلْمُتَكَلِّفِ [٦] ثَلَاثَ عَلَامَاتٍ : يُنَازِعُ مَنْ فَوْقَهُ بِالْمَعْصِيَةِ ، وَيَظْلِمُ [٧] مَنْ دُونَهُ بِالْغَلَبَةِ ، وَيُظَاهِرُ [٨] الظَّلَمَةَ ».

اگر نظرتان این باشد که روایات رسیده به بزرگان مانند معاویه قابل استناد است این روایت درست است ما به این روایت اعتنا می‌کنیم ما مرسلات معاویة بن وهب را مانند مسندات دیگران می‌دانیم. هرچند مرسل است.

عالم سه علامت دارد: علم و حلم و صمت دارد. دانش دارد و بردبار است و سکوت دارد. این خودش یک مرحله است. گاهی آدم باید کنترل حرف‌ها را داشته باشد. متکلف یه نشانه دارد: نسبت به ما فوقش نافرمانی دارد. ما نسبت به امام زمان ع.. نباید منازع باشیم. به ما دون خود ظلم می‌کند و به ظالمان کمک می‌کند و پشتیبانی آنها.

باید متعبد باشیم و معصیت نکنیم و ان شاءالله جزو علمای مطیع باشیم. ان شاء‌الله صدق اطاعت خدا و رسول ص.. و اطاعت از ولی برای ما صدق کند.

 


[1] الكافي- ط الاسلامية نویسنده : الشيخ الكليني جلد : 1 صفحه : 36.
[2] الکافی- ط دار الحدیث نویسنده : الشيخ الكليني جلد : 1 صفحه : 87.
[3] الکافی- ط دار الحدیث نویسنده : الشيخ الكليني جلد : 1 صفحه : 88.
logo