1401/10/14
بسم الله الرحمن الرحیم
نسبت بین عقل وجهل/حدیث حباء /احادیث اخلاقی اصول کافی (کتاب عقل و جهل)
محتويات
1- حدیث اخلاقی (عقل)1.1- حدیث اول: نسبت بین عقل و ادب
1.1.1- عقل، هدیهای الهی
1.1.2- لزوم تحصیل ادب با تکلّف
1.1.3- سیرهی معصومین (علیهمالسلام) در تأدیب فرزندان
1.1.4- غیرقابل تکلف بودن عقل
1.2- حدیث دوم: عقل، ملاک بالارفتن اعمال
1.2.1- استفاده از محضر بزرگان، یکی از راههای پرورش عقل
موضوع: احادیث اخلاقی اصول کافی (کتاب عقل و جهل)/حدیث حباء /نسبت بین عقل وجهل
1- حدیث اخلاقی (عقل)
1.1- حدیث اول: نسبت بین عقل و ادب
کتاب عقل و جهل، حدیث هجدهم:
ابوهاشم جعفری که از همراهان امام رضا (علیهالسلام) است، نقل میکند: «عَلِيٌّ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَبِي هَاشِمٍ الْجَعْفَرِيِّ قَالَ: كُنَّا عِنْدَ الرِّضَا (علیهالسلام)، فَتَذَاكَرْنَا الْعَقْلَ وَ الْأَدَبَ، فَقَالَ: «يَا أَبَا هَاشِمٍ الْعَقْلُ حِبَاءٌ مِنَ اللَّهِ وَ الْأَدَبُ كُلْفَةٌ فَمَنْ تَكَلَّفَ الْأَدَبَ قَدَرَ عَلَيْهِ وَ مَنْ تَكَلَّفَ الْعَقْلَ لَمْ يَزْدَدْ بِذَلِكَ إِلَّا جَهْلًا».[1]
1.1.1- عقل، هدیهای الهی
عقل، حباء الهی است؛ یعنی عطیهی الهی است. خرد و عقل، امری ذاتی است. زمینهی عقل، خدادادی است. دادههای خدا هم بر اساس قابلیت است و شرط قابلیت، دادهی اوست. تقسیم عقول بر حسب حساب و کتاب است.
1.1.2- لزوم تحصیل ادب با تکلّف
اما ادب، کلفت و زحمت است. مکلف را مکلف میگویند؛ چون تکلیف، زحمت دارد. انجام واجبات و ترک محرمات، زحمت دارد. بهشت را به زحمت میدهند. ادب، زحمت دارد ، رنج کشیدن دارد. «فمن تکلف الادب قدر علیه»؛ کسی که به زحمت، ادب را به دست آورد، بر این کار، توان دارد. بی رنج، گنج میسر نمیشود.
1.1.3- سیرهی معصومین (علیهمالسلام) در تأدیب فرزندان
سیرهی اهلبیت (علیهمالسلام)، در مقام تأدیب این بود که بچهها را برای فراگیری مسائل اجتماعی و فرهنگی نزد دیگران میفرستادند. به لحاظ شخصیت حقوقی، علم لدنی داشتند، ولی به لحاظ شخصیت حقیقی، فرزندانشان را برای آموزش میفرستادند؛ از جمله رسول مکرم (صلیاللهعلیهوآله)، حلیمهی سعدیه، دایهی ایشان بود. بر عکس الآن که ادبستانها در مناطق اجتماعی، بهتر است، قدیم در بیابانها و امور بَدَوی بود. بهترین تأدیبها، فرهنگ بدوی بود. لغات خوب در آنجا بود. لغات اصیل عرب در بدویّات است.
ادب چیست؟ ادب، یعنی انسان به حد و حدود اشیا طوری برسد که بشناسد و رعایت کند. أدبُ کلّ شیء بِحَسَبِه.
1.1.4- غیرقابل تکلف بودن عقل
«و من تکلف العقل لم یزدد بذلک إلا جهلا»؛ اگر کسی بخواهد رنج عقل را زیاد بکشد، جهلش زیاد میشود. عقل جبلّی، قابل کم و زیاد نیست.
1.2- حدیث دوم: عقل، ملاک بالارفتن اعمال
عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیهالسلام) قَالَ: «قُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنَّ لِي جَاراً كَثِيرَ الصَّلَاةِ كَثِيرَ الصَّدَقَةِ كَثِيرَ الْحَجِّ لَا بَأْسَ بِهِ قَالَ: فَقَالَ يَا إِسْحَاقُ كَيْفَ عَقْلُهُ قَالَ: قُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ لَيْسَ لَهُ عَقْلٌ قَالَ: فَقَالَ لَا يَرْتَفِعُ بِذَلِكَ مِنْهُ»[2] .
حدیث دیگری از اسحاقبنعمار از امام صادق (علیهالسلام) است. حدیث نوزدهم این باب است. ایشان میگوید: به امام (علیهالسلام) عرض کردم:
«إن لی جارا کثیر الصلاة کثیر الصدقة کثیر الحج»؛ همسایهای دارم که زیاد نماز میخواند و به حج میرود و صدقه میدهد. حضرت فرمودند: «کیف عقله»؟ عقلش، چطور است؟ فقط امور عبادی مهم نیست. گفتم: جانم به قربان شما «لیس له عقل»؛ عقل ندارد. «فقال: لا یرتفع بذلک منه»؛ نماز و روزهاش هم بالا نمیرود.
1.2.1- استفاده از محضر بزرگان، یکی از راههای پرورش عقل
این عقل عملی، مهم است. عقل معرفتی را باید قدر دانست. خدا را شاکریم که در محضر حضرت معصومه (سلاماللهعلیها) در این فضا و حوزهی خوب با این کتب خوب و اساتید خوب هستیم. این دلیل بر این است که خدا ما را شکار کرده است. ﴿إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصَادِ﴾[3] ؛در شکارگاه الهی هستیم. بزرگان تعبیرهایی داشتند که تور الهی، تور سنگینی است.
حضرت علامه حسنزاده (قدساللهنفسهالزکیة) میفرمودند: «تور به لحاظ شکار، فرق میکند. نهنگ در دریا است. اگر انسان قوی شود، با افراد قوی سر و کار پیدا میکند».
انشاءالله به مقاماتی که خدا برایمان مقدر کرده است، برسیم.