« فهرست دروس
درس حدیث‌خوانی استاد هادی عباسی‌خراسانی

1400/10/22

بسم الله الرحمن الرحیم

تفکر، سکوت و تواضع، از خصوصیات عاقلان/خصوصیات عاقلان /احادیث اخلاقی اصول کافی (کتاب عقل و جهل)

 

 

موضوع: احادیث اخلاقی اصول کافی (کتاب عقل و جهل)/خصوصیات عاقلان /تفکر، سکوت و تواضع، از خصوصیات عاقلان

 

1- حدیث اخلاقی (توصیه‌های امام کاظم (علیه‌السلام) به هشام در مورد عقل)

بحمدالله‌ رب العالمین خدا را شاکریم که در محضر آیات و روایات هستیم. در روزهای چهارشنبه، احادیث کافی شریف را محضرتان بودیم. تا کنون قسمت‌هایی از حدیث 12 کتاب عقل و جهل را بیان کردیم. حدیث، طولانی است. حضرت امام موسی‌بن‌جعفر (علیه‌السلام) به هشام‌بن‌حکم که از یاران والامقام‌شان بود و در علوم مختلف، به خصوص عقلی و سیروسلوکی و حدیثی صاحب نظر بود، سفارش‌های مغتنمی دارند. این قسمت از فرمایش ایشان، یک رساله‌ی سیروسلوک است. اگر ما بر وفاق همین جمله حرکت کنیم، از سیروسلوک چیزی کم نداریم. اعمال و رفتار و زندگی فردی و اجتماعی را بر اساس همین فرمایش تنظیم کنیم. ان‌شاءالله این‌گونه باشیم. حضرت، فرمان و سیره و سلوک‌شان را بر اساس کلمه‌ی «کل» که مفید یک قانون همگانی است، بیان می‌کنند. فرامنطقه‌ای و فراجناحی حرف می‌زنند. برای شهر خاص یا زمان خاص حرف نمی‌زنند. حضرت در این فراز از روایت می‌فرمایند:

1.1- تفکر، نشانه‌ی عقل

«يَا هِشَامُ إِنَّ لِكُلِّ شَيْ‌ءٍ دَلِيلًا وَ دَلِيلُ الْعَقْلِ التَّفَكُّرُ وَ دَلِيلُ التَّفَكُّرِ الصَّمْتُ وَ لِكُلِّ شَيْ‌ءٍ مَطِيَّةً وَ مَطِيَّةُ الْعَقْلِ التَّوَاضُعُ‌ وَ كَفَى بِكَ جَهْلًا أَنْ تَرْكَبَ مَا نُهِيتَ عَنْهُ».[1]

هر چیزی راهنما و رهبر و دلالت و اماره و نشانه‌ای دارد. اولین فرمایش حضرت این است. اخلاق و اعتقادات نشانه دارد، خداگرایی نشانه دارد. برای هر چیزی نشانه و راهنما و دلیل و جلوداری است. در نظام وجود، بحث رهبر، قانون همگانی است. همه‌جا دلیل و راهنما است. «و دلیل العقل التفکر». اولین معیار سنجش افراد، عقل است. عقل به تعبیر روایات، این خصوصیت را دارد: «مَا عُبِدَ بِهِ الرَّحْمَنُ وَ اكْتُسِبَ بِهِ الْجِنَانُ».[2] در روایت هشام، حضرت موسی‌بن‌جعفر (علیه‌السلام)، دلیل عقل را خواندن و فهم و به حوزه و دانشگاه رفتن ندانستند؛ بلکه فرمودند تفکر و اندیشه است. فکر، چیز مهمی است. خدا درجات اساتید ما را متعالی کند. هر وقت بین‌الطلوعین محضر آیت‌الله‌العظمی بهاءالدینی (رحمه‌الله) می‌رفتم، در حالت تفکر بودند. انسان، دانسته‌ها را برای تعقل می‌خواهد؛ یعنی تعلیم و تعلم اگر بستر و پیش‌نیاز تفکر بود، خوب است. دلیل تعقل، تفکر و اندیشه کردن است. جالب اینجا است که تفکر، متعلق می‌خواهد. موضوعش در روایات دیگر است.

1.1.1- تفکر در امرالله، یکی از مصادیق برتر تفکر

«... عَنْ مُعَمَّرِ بْنِ خَلَّادٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا الْحَسَنِ الرِّضَا ع يَقُولُ‌ لَيْسَ الْعِبَادَةُ كَثْرَةَ الصَّلَاةِ وَ الصَّوْمِ إِنَّمَا الْعِبَادَةُ التَّفَكُّرُ فِي أَمْرِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ».[3] عبادت، تفکر در امر الهی است. امر الله، یک چیز بیشتر نیست؛ امرالله، هم امر تکوینی است و هم امر تشریعی. دلیل عقل، تفکر است. متعلق تفکر، امر الله است. انسان در امر الهی است. ﴿لَهُ الْخَلْقُ وَالأَمْرُ﴾.[4] مقام امر بالاتر از مقام خلق است. همه‌ی ما به نظام امراللهی زنده‌ایم. اولین نتیجه‌ی این تفکر این است که بریده و گسسته نیست. خود را جدا از نظام ملکوت نمی‌داند. متصل به نظام ملکوت است. موحد است. ﴿وَعَلَّمَكَ مَا لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ﴾.[5] اولین دلیل تفکر این است که ما را وابسته به حضرت حق می‌کند. این تفکر، مطلب اول در روایت بود.

1.2- سکوت، نشانه‌ی تفکر

مطلب دوم: «و دلیل التفکر الصمت»؛ دلیل تفکر این است که به انسان سکوت می‌دهد. «صمت» با صاد، یعنی سکوت. صاحب تفکر، پرحرف نیست، هر حرفی نمی‌زند، حرفش لگام و لجام دارد، گسسته حرف نمی‌زند. - عذر می‌خواهم. تعبیر روایی است - اسب‌هایی که چموش هستند، به آن افسار می‌زنند. سوارکار، افسار را که می‌ کشد، اسب چموش را مهار می‌کند. می‌توانیم این حرف را بزنیم که صمت، وسیله‌ی آرامش انسان و تحقق عقل انسانی است. اسب چموش ما نیاز به افسار دارد. سکوت، سکوت، سکوت.

1.2.1- روش یکی از اولیای الهی برای تمرین سکوت

در تاریخ سیروسلوک برخی بزرگان نوشـته‌اند که برای تمرین سکوت، دانه‌ی ریگ و سنگی یا دانه‌ی خرمایی در دهان می‌گذاشتند، تا زبان حرکت کرد، به آن سنگ بخورد و زبان را نگه دارند. دلیل عقل، تفکر و دلیل تفکر، صمت است.

1.3- تواضع، مَرکَب عقل

«و لکل شیء مطیة»؛ برای هر چیزی مرکب راهوار و هموار است. وسیله‌ای که آدم را به نتیجه می‌رساند، عرب به آن «مطیه» می‌گوید.[6] «و مطیة العقل التواضع»؛ مرکب عقل، تواضع است. دلیل عقل، تفکر است. دلیل تفکر، سکوت است و مرکب عقل، تواضع و فروتنی است. اگر کسی فروتن نبود، وسیله‌ی تفکر را ندارد. پس سکوت و تواضع، دو بال نشردهنده‌ی تفکر است. تفکر، نشانه‌ی عقل است. عقل در تفکر و تفکر در سکوت و همه‌ی این‌ها نتیجه‌اش در تواضع است. پس خلاصه‌ی این حدیث، سه مطلب اخلاقی است:

تفکر، سکوت و تواضع.

«مَنْ تَوَاضَعَ لِلَّهِ رَفَعَهُ اللَّهُ»؛[7] هر کس برای خدا تواضع کند، خدا او را بالا می‌برد. اگر کسی تواضعش برای خدا نباشد و تکبر کند، خدا او را زمین می‌زند.

1.4- ارتکاب نواهی، نشانه‌ی جهل

جالب اینجا است که در این فراز فرمودند: «و کفی بک جهلا أن ترکب ما نُهِیتَ عنه»؛ در جهل تو همین بس که راه نَواهی را بروی. نهی، خلاف امر است.

1.4.1- دو مسیر در سیروسلوک: اوامر و نواهی خداوند

در این قسمت از روایت، یک قضیه‌ی منفصله‌ی حقیقیه داریم که یا راه جهل را می‌روی، یا راه عقل. جهل راه ندارد، اما راه‌سازی می‌کند. عقل، راه دارد و بزرگ‌راه هم هست که متأسفانه برای خیلی‌ها پوشیده است. ما در سیروسلوک‌مان، دو مسیر بیشتر نداریم؛ یکی بازِ باز است که مسیر امرالله و اوامر الهی است. مسیر دوم که مسیر بن‌بست است، مسیر نبایدها و نواهی خدا است. باید مراقب بایدها و نبایدها باشیم. ان‌شاءالله در مسیر حضرت حق حرکت کنیم. برای این فرمایش حضرت امام موسی‌بن‌جعفر (علیه‌السلام) به جناب هشام (رحمه‌الله) برنامه‌ریزی کنیم. ساعاتی را به تفکر بگذرانیم. از کجا آمده‌ایم، کجا هستیم و کجا می‌خواهیم برویم؟ اگر برای این سه سؤال جواب داشتیم، می‌توانیم به نتیجه برسیم.

 


logo