« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد هادی عباسی‌خراسانی

1404/02/27

بسم الله الرحمن الرحیم

ادله‌ی قرعه/قرعه /بانکداری اسلامی(شرکت)

 

موضوع: بانکداری اسلامی(شرکت)/قرعه /ادله‌ی قرعه

1- بحث اخلاقی(محبت)

1.1- آثار محبت معصومین (علیهم‌السلام) بعد از مرگ

به حسب تقاضای بزرگواران، روایت پیامبر اکرم در باب محبت و آثار آن نسبت به محمد‌ و‌آل‌محمد را به صورت کامل عرض نمائیم.

پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمودند:‌ «حُبِّي وَ حُبُّ أَهْلِ بَيْتِي نَافِعٌ فِي سَبْعَةِ مَوَاطِنَ أَهْوَالُهُنَّ عَظِيمَةٌ عِنْدَ الْوَفَاةِ وَ فِي الْقَبْرِ وَ عِنْدَ النُّشُورِ وَ عِنْدَ الْكِتَابِ وَ عِنْدَ الْحِسَابِ وَ عِنْدَ الْمِيزَانِ وَ عِنْدَ الصِّرَاطِ»؛[1] حضرت فرمودند که محبت من و خانواده‌ی من، برای هفت مکانی که ترس و اضطراب آن زیاد است، شما را از اضطراب و ترس نجات می دهد. آن هفت موضع، عبارتند از:

1.1.1- عند الوفاة

انسان در نقل و انتقالاتی که دارد، هر چه که آینده برایش نامشخص و نامعلوم باشد، اضطرابش زیادتر است. کلمه‌ی «وفات»، صحیح است، نه «فوت». وفات، یعنی اکمال و تکامل؛ چون انسان از عالم محدود به عالم نامحدود می‌رود. در جلسات شرح اسماء ‌الهی عرض کردیم که جناب عزرائیل (علیه‌السلام)، کار قابله را انجام می‌دهد؛ همانند ماما که بدن جنین را از عالمی به عالم دیگر می‌برند. حضرت عزرائیل (علیه‌السلام) و اَعوان و خدمه‌ی ایشان هم این کار را می‌کند. اینکه حضرت عزرائیل (علیه‌السلام) در یک لحظه در همه جا می‌تواند باشد، مصداق «یا من حضوره دائم» است. تمام ما در حال نقاشی و تصویر صورت بدن اخروی‌مان هستیم. کردار‌ما، رفتار‌ما و اخلاق‌ما این ترسیم را می‌کند.

1.1.2- و فی القبر

قبر را قبر گویند، چرا که حالات و جسم انسان را می‌پوشاند.[2] این قبر، گرچه قبر اصطلاحی است، ولی منحصر در آن نیست. انسان که از دنیا می‌رود، بدن او در این دنیا منتقل به قبر اصطلاحی می‌شود که به غلط مشهور، آرام‌گاه می‌گویند؛ چرا که آرامش در جایی است که جسم و روح آرام باشد. این قبر اصطلاحی، یکی از مصادیق قبر انسان است که در روایات به آن اشاره شده است. اگر جسد انسان در دریا، آسمان و صحرا باشد، یا بدن پودر هم شود، قبر به آن‌ها اطلاق می‌شود.

1.1.3- و عند النشور

نشور، وقتی است که اموات دوباره زنده می‌شوند و در صحرای محشر حاضر می‌شوند. انسان باید یک روزی با تمام حالاتی که دارد، برگردد؛ لذا در ادعیه می‌خوانیم: «وَأَنَّ النُشُورَ حَقُّ»؛[3] و همچنین خداوند در قرآن کریم می فرماید: ﴿جَزَاء وِفَاقًا﴾.[4] به تعبیر دقیق‌تر، ما دو عالم پس از مرگ داریم؛ عالم حشر[5] و عالم نشر[6] . نشر را نشر می‌گویند؛ چرا که اجمال نفسانی تبدیل به تفصیل می‌شود؛ مانند اینکه اجمال فیلمی پخش شود و بعدا مفصل پخش شود. فیلم زندگی ما بعد از عالم آخرت، به طور مفصل نشان داده می‌شود. ما باید برای نشورمان برنامه داشته باشیم. بهترین برنامه این است که اعمال‌مان را طوری مراقبت کنیم که اگر به ما نشان‌ دادند، شرمنده‌ی رفتارمان نشویم.

2- گزیده‌ای از جلسات گذشته

درباره‌ی بحث بسیار مهم و کاربردی قرعه صحبت می‌کردیم؛ اینکه قرعه یک قاعده است، یا خیر. قرعه، مانند خیلی از قواعد فقهیه مسائل مختلفی دارد: به نظر ما، قرعه از قواعد مهم فقهی است. تاریخچه‌ی قرعه را به لحاظ ورود و تشکیل، از اولین نیاز بشر می‌دانیم. اینکه قرعه، قاعده‌ی شرعی است، یا عقلایی، از عناوینی است که باید عرض کنیم. به نظر ما قاعده‌ی قرعه، عرفی و رایج و همه‌جایی است؛ ولی مصادیق و اجرائیات آن متعدد است.

3- قلمرو قرعه

بحث خیلی مهم این است که آیا قاعده‌ی قرعه، فقط در موضوعات جاری است و یا در احکام نیز جریان دارد؟ مانند قاعده‌ی طهارت. اگر مجتهدی در موارد حکمی اگر به هیچ دلیلی نرسید، می‌تواند از قاعده‌ی قرعه استفاده کند، یا خیر؟ برخی مسائل قرعه در زمان قدیم مطرح نبوده و باید جواب بدهیم.

مطلب دیگر در گستره‌ی قلمرو این قاعده‌ی «القرعة لکل أمر مشکل»[7] این است که آیا قاعده‌ی قرعه به صورت مطلق در همه جا جاری است، یا خصوصیت موردی دارد که ما به لحاظ موارد بگوییم که در آن موارد است که قرعه ساری و جاری است؟

4- ادله‌ی قرعه

ادله‌ی مشروعیت قرعه چیست؟ ما اجماع را دلیل مستقل نمی‌دانیم؛ ولی از کلمات علما می‌توان استفاده نمود که قرعه برای موضوعات است. آیات، روایات و دلیل عقلی و سیره‌ی عقلا دلیل بر این است که قرعه، ساری و جاری است.

4.1- آیات

4.1.1- آیه‌ی اول

﴿ذَلِكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيكَ وَمَا كُنتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يُلْقُون أَقْلاَمَهُمْ أَيُّهُمْ يَكْفُلُ مَرْيَمَ وَمَا كُنتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يَخْتَصِمُونَ﴾[8]

برای کفالت حضرت مریم (علیها‌السلام)، قلم‌ها را داخل آب انداختند و قلم حضرت زکریا (علیه‌السلام) زیر آب نرفت و لذا حضرت زکریا (علیه‌السلام)، کفالت حضرت مریم (علیهاالسلام) را بر عهده گرفتند.

4.2- دلیل عقلی

اصل عدم اختلال به زندگی معیشتی مردم، اصل عقلایی است. برای این عدم اختلال در جامعه باید قرعه اجرا شود. گاهی اگر قرعه نشود، ظلم می‌شود و عقل به دفع و رفع ظلم حکم می‌کند. آنچه که قرعه را به عقلانیت ثابت می‌کند، دفع ضرر محتمل است. گاهی به ضرورت باید قرعه بزنیم. همچنین اگر راهی برای دفع ظلم نباشد، اقتضا می‌کند به قرعه تکیه نمائیم.

5- کاشفیت یا رفع تحیر در قرعه؟

بحثی است که قرعه کاشفیت دارد، یا رفع تحیر می‌کند؟ اگر نزاعی بود، جز با قرعه حل نمی‌شود. فیصله‌ی خصومت، مطلوب عقل است و با وجود قرعه، محقق می‌شود. ما قرعه را در ابواب مختلف، ساری و جاری می‌دانیم. نزاع‌های اساسی مهم با قرعه حل می‌شود.

6- نسبت بین قرعه و استخاره

قرعه بین ملل و دول هم هست، نه فقط افراد. استخاره‌ی ذات الرقاع از مصادیق قرعه است. دلیل قرعه، گاهی شرعیت استخاره را هم ثابت می‌کند.

 


logo