1403/11/27
بسم الله الرحمن الرحیم
قوال سایر فقها در مورد تقسیم وقف_ اختیار امام معصوم در تقسیم وقف_ ولایت حاکم شرع در تقسیم وقف و لزوم تبعیت از آن/تقسیم وقف /بانکداری اسلامی (شرکت)
محتويات
1- بحث اخلاقی (شیعهی واقعی یا ظاهری)1.1- غنیمت شمردن ماه شعبان
1.2- خصوصیات شیعیان واقعی در کلام امام حسین (علیهالسلام)
1.2.1- تفاوت شیعهی واقعی و شیعهی ظاهری
1.2.2- تعریف غِشّ
1.2.3- تعریف غلّ
1.2.4- تعریف دَغَل
1.3- نقش امام عصر (علیهالسلام) در هدایت بشر
1.3.1- حضور امام زمان (علیهالسلام) و غیبت ما
1.4- ماه شعبان، ماه رزق خاص الهی
1.5- تزکیه و ظرفیتسازی نفس در ماه شعبان برای دریافت فیوضات الهی
2- خلاصهای از جلسات گذشته
3- اقوال سایر فقها در مورد تقسیم وقف
3.1- دیدگاه صاحب حدائق و محقّق قمی
3.2- دیدگاه مختار
4- تزاحم حقوق در اموال مشاع: تقسیم و إفراز
5- اختیار امام معصوم در تقسیم اموال موقوفه
6- ولایت حاکم شرع و الزام تبعیّت از حکم وی در تقسیم اموال موقوفه

موضوع: بانکداری اسلامی (شرکت)/تقسیم وقف /قوال سایر فقها در مورد تقسیم وقف_ اختیار امام معصوم در تقسیم وقف_ ولایت حاکم شرع در تقسیم وقف و لزوم تبعیت از آن
1- بحث اخلاقی (شیعهی واقعی یا ظاهری)
1.1- غنیمت شمردن ماه شعبان
خدا را شاکریم که در محضر آیات الهی و کلمات نورانی حضرات معصومین (علیهمالسلام) هستیم. الحمدلله ربّ العالمین متنعّم به برکات نورا=نی ماه شعبان و نیمهی شعبان هستیم. این روزها را مغتنم بشمارید.
1.2- خصوصیات شیعیان واقعی در کلام امام حسین (علیهالسلام)
ولادتهای ماه شعبان با وجود نورانی حضرت امام حسین (علیهالسلام) آغاز میشود و وجود نازنین امام زمان (علیهالسلام) نیز خلف صالح ایشان هستند. امام حسین (علیهالسلام) در بیان خصوصیات شیعیان واقعی میفرمایند: «إنَّ شيعَتَنا مَنْ سَلِمَتْ قُلوبُهُمْ مِنْ كُلِّ غِشٍّ وَ غِلٍّ وَ دَغَلٍ».[1]
1.2.1- تفاوت شیعهی واقعی و شیعهی ظاهری
شیعهی واقعی و متابع واقعی ائمه (علیهمالسلام) اصلاً بدون اینها هست. شیعهی ظاهری هم داریم. برای همین، امام حسین (علیهالسلام) فرمودند: «شیعیان ما کسانی هستند که دلشان از غشّ و غلّ و دغل سالم است». لذا کسی که به مقام تشیّع و متابعت برسد، قطعاً بدون غشّ و غلّ و دغل است.
1.2.2- تعریف غِشّ
شیعیان ما کسانی هستند که دلشان از غِشّ، سالم است. غِشّ یعنی انسان چیزی را که نیست، جلوهی واقعیّت دهد.[2] به عبارت دیگر، نیرنگها و حیلههایی بزند که غیر واقع را واقع جلوه دهد. شیعه غشّ ندارد. غشّ در معامله نیز، همین است؛ یعنی انسان کاری کند که جنس نامرغوب را مرغوب جلوه دهد.[3] شیعیان ما،کسانی هستند که دل دارند و قلوبشان از غشّ، خالی است.
1.2.3- تعریف غلّ
غِلّ و غَلّ، نیرنگهایی است که دست و پا گیر است. غُل و زنجیر هم که میگویند، از همین ماده است که زنجیرهایی است که به دست و پای زندانی میبندند که دیگر حرکتی نداشته باشد[4] و أغلال نیز جمع آن است.[5] الآن هم، دستبندها و پابندهای دیجیتالی داریم که به دست و پای زندانیها میبندند که هر کجا بروند، تحت اختیار باشند. دل شیعه از چیزهایی که دستگیر و پاگیر باشد، رها است.
1.2.4- تعریف دَغَل
دَغَل هم، مکر و نیرنگ و بازی است که انسان، اموری را به واقعیت میرسد و با آن سرگرم میشود.[6]
1.3- نقش امام عصر (علیهالسلام) در هدایت بشر
وجود نازنین امام زمان (علیهالسلام) در الغیبة شیخ طوسی، جملهی عجیبی دارند: «وَ أَمَّا وَجْهُ الِانْتِفَاعِ فِي غَيْبَتِي فَكَالانْتِفَاعِ بِالشَّمْسِ إِذَا غَيَّبَتْهَا عَنِ الْأَبْصَارِ السَّحَابُ وَ إِنِّي لَأَمَانُ أَهْلِ الْأَرْضِ كَمَا أَنَّ النُّجُومَ أَمَانٌ لِأَهْلِ السَّمَاءِ».[7] خورشید، همهی زمین و زمان را نورانی میکند؛ ﴿وَالشَّمْسِ وَضُحَاهَا﴾.[8] اینکه مردم در غیبت من از من استفاده میکنند؛ مانند خورشید پس ابر است ولی ادارهی امور، دستش است.
1.3.1- حضور امام زمان (علیهالسلام) و غیبت ما
حضرت، خودش غیبت ندارد بلکه دیگران او را به غیبت کشاندند. این ما هستیم که غیبت داریم. ایشان حاضر هستند و ما غایبیم. بین غایبی که در مقابل ظاهر باشد یا در مقابل حاضر باشد، فرق است. «إِذَا غَيَّبَتْهَا عَنِ الْأَبْصَارِ السَّحَابُ وَ إِنِّي لَأَمَانُ أَهْلِ الْأَرْضِ كَمَا أَنَّ النُّجُومَ أَمَانٌ لِأَهْلِ السَّمَاءِ». انسانی که شیعهی واقعی شود، از این خورشید استفاده میکند.
1.4- ماه شعبان، ماه رزق خاص الهی
ما به دل برسیم، دلدار دلداری میکند. در فرازی از الهینامه گفتم: «الهی! سر به سردار دادن، سخت است و دل به دلدار دادن، سختتر». باید دل به دلدار بدهیم. باید برای افاضات خاصّهی ماه شعبان برنامهریزی کنیم. ماه شعبان، ماه رزّاقیّت باری تعالی است. اگرچه رزق عام، همه جا هست؛ چه انسان، رزق عام را بخواهد و چه نخواهد. امّا آن رزقی که میگوییم خدا، رزّاق هست و باید برای دریافت آن رزق تلاش کنیم، این است که باید استعداد رزق خاص را پیدا کنیم تا رزق خاص برای ما بیاید. ماه شعبان، ماه برنامهریزی برای این رزق خاص است.
1.5- تزکیه و ظرفیتسازی نفس در ماه شعبان برای دریافت فیوضات الهی
بارها برای شما این فراز را خواندیم که: «الهی! در قسمتآباد وجود، از این بیشتر، قسمت ما نبود؛ یا أباالقاسم مددی». حضرت أباالقاسم مدد میکند، ما در قسمتآباد وجود قرار بگیریم. عرض ما این است که این «قسمتآباد وجود»، قسمتآباد نفوس دارد. تا به قسمتآباد نفوس نرسیم، به قسمتآباد وجود نمیرسیم. برای نفوستان، عقولتان و قلوبتان برنامهریزی کنید. ربّ زدنی علماً و فهماً. «اللَّهُمَّ ارْزُقْنِي عَقْلًا كَامِلًا وَ عَزْماً ثَاقِباً وَ لُبّاً رَاجِحاً وَ قَلْباً ذَكِيّاً وَ عِلْماً [عَمَلًا] كَثِيراً وَ أَدَباً بَارِعاً وَ اجْعَلْ ذَلِكَ كُلَّهُ لِي وَ لَا تَجْعَلْهُ عَلَيَّ بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ».[9] اینها به شرطی که ظرفهای وجودمان را در محضر أباالقاسم عرضه کنیم، میآید. پدر که قاسم است، مهربان است. خدا انشاءالله این ظرفیت را به ما بدهد. وفّقنا الله إیّانا و إیّاکم لما تحبّ و ترضی.
2- خلاصهای از جلسات گذشته
در عنوان شرکت و قسمت از مباحث بانکداری بودیم. آخرین مسألهای که حضرت امام در این بخش از تحریر الوسیلة مطرح میکنند، جایی است که دو نفر، شریک در مال موقوفه بودند که قرار شد مال موقوفه را قسمت کنند. مرحوم امام فرمودند: «وهو فيما إذا كان ملك لأحد فوقف نصفه على زيد وذريته ونصفه على عمرو كذلك، أو كان ملك بين اثنين فوقف أحدهما حصته على ذريته مثلا والآخر حصته على ذريته، فيجوز إفراز أحدهما عن الآخر بالقسمة».[10]
«وهو فيما إذا كان ملك لأحد»؛ کسی مِلکی دارد. «فوقف نصفه على زيد وذريته ونصفه على عمرو كذلك»؛ نصف آن را به ذریّهاش میدهد و نصف دیگر را به فرد دیگری مثلاً عالم شهر یا بچههای دیگرش میدهد. این مصداق اول است که مرحوم امام طرح میکنند. مصداق دیگر این است که «أو كان ملك بين اثنين»؛ یک مِلکی بین دو نفر است، «فوقف أحدهما حصته على ذريته مثلا والآخر حصته على ذريته»؛ هر دو نفر این مِلک را وقف بر اولاد میکنند. «فيجوز إفراز أحدهما عن الآخر بالقسمة». در اینجا إفراز و تقسیم جایز است.
خاطر مبارکتان هست که در ابزار تقسیم گفتیم: «اصلاً یکی از ابزار إفراز و تقسیم، خود قسمت است و خود تقسیم کردن، مال را مشخّص میکند». سؤال این است که آیا إفراز و جدا کردن صحیح است یا خیر؟ حضرت امام، قائل به جواز تقسیم مال موقوفه شدند. اگرچه در صدر مسأله فرمودند: «لا يجوز قسمة الوقف بين الموقوف عليهم إلا إذا وقع تشاح بينهم مؤد إلى خرابه»؛[11] مال وقف، علی الإطلاق قابل قسمت نیست، مگر مصلحتی اقتضا کند.
3- اقوال سایر فقها در مورد تقسیم وقف
3.1- دیدگاه صاحب حدائق و محقّق قمی
مرحوم سیّد در عروة داشتند: «وذهب صاحب الحدائق إلى جوازها مع تعدّد الواقف والموقوف عليه كما إذا كانت دار مشتركة بين زيد وعمرو فوقف كل منهما حصته على أولاده، وكذا المحقّق القمي (قدّس سرّه) بل يظهر منه جوازها مع تعدّد الوقف والموقوف عليه، كما إذا كان نصف مشاع من ملك وقفا على مسجد والنصف الآخر على مشهد. والأقوى الجواز مطلقا ما لم تكن منافية لمقتضى الوقف بسبب اختلاف البطون قلة وكثرة».[12]
مرحوم سیّد فرمودند: «وذهب صاحب الحدائق إلى جوازها»؛ «جوازها» یعنی جواز قسمت. «مع تعدّد الواقف والموقوف عليه»؛ ایشان با جملهی «تعدّد واقف و موقوف علیه» بیان کردند. اگر موقوف علیهم یا واقف متعدّد باشند، قابل قسمت است. بعد ایشان فرمودند: «كما إذا كانت دار مشتركة بين زيد وعمرو فوقف كل منهما حصّته على أولاده، وكذا المحقّق القمي (قدّس سرّه) بل يظهر منه جوازها مع تعدّد الوقف والموقوف عليه، كما إذا كان نصف مشاع من ملك وقفا على مسجد والنصف الآخر على مشهد.»؛ این مشهد را گفتیم که مزارات اهلبیت و حسینیهها است. البته بعد ایشان فرمودند که «والأقوى الجواز مطلقا»؛ یعنی جایز است. مرحوم صاحب عروة فرمودند که این جواز، صحیح است، البته «ما لم تكن منافية لمقتضى الوقف بسبب اختلاف البطون قلة وكثرة»؛ این قسمت تا وقتی مخالف مقتضای وقف نباشد، جایز است.
3.2- دیدگاه مختار
ما در مال موقوفه، نظرمان این است که قابل تصرّف نیست، مگر در حال از بین رفتن باشد که با اجازهی متولّی میشود تقسیم کرد. برخی در اینجا اشکال کردند و گفتند: «نسل موجود است و حق آیندگان را به موجودین نمیشود داد». عرض ما این است که اگر مصلحتی اقتضا کند، باید این کار را کرد. در بحث تزاحم حقوق داشتیم و گفتیم که باید أقلّ الضررین را مرتکب شویم. اینجا نیز به همین شکل است.
4- تزاحم حقوق در اموال مشاع: تقسیم و إفراز
بزرگان ما در کتاب وقف و گاهی در کتاب قضا در بحث اشتراک دیه هم مطرح کردهاند؛ اگر صاحبان دیه، مشترک بودند، تزاحم حقوق مطرح میشود. گاهی یکی از شریکین در مال آزاد رضایت میدهد و گاهی خیر؛ اینجا باید چه کرد؟ تقسیم جایز است یا خیر؟ در اینجا باید دید کدام أقلّ الضررین است. قسمت، مال را جدا میکند و از مشاع بودن، مال را به خصوصی تبدیل میکند. امروزه با این تقسیمهای دیجیتالی، مباحث نشر عجیبی یافته است. در سؤالات و استفتائات از اموال مشارکتی سؤال میکنند. ما میگوییم قسمت هم، إفرازآور است. به عبارت بهتر گاهی مال را از مشاع بودن خارج میکند.
5- اختیار امام معصوم در تقسیم اموال موقوفه
در اینجا بحث دیگری است. خیلیها این مسأله را مطرح نکردند که کسی که میخواهد قسمت کند، باید حاکم شرع یا مأذون از او باشد؟ ما به این نتیجه رسیدیم که حق امام معصوم (علیهالسلام) است؛ چراکه کار امام معصوم (علیهالسلام) قضاوت است و حاکمیت از اوست. بعد از آن، از آن کسانی است که امام آنان را تأیید کرده است؛ مِن جمله: «فأمّا من كان من الفقهاء صائناً لنفسه، حافظاً لدينه، مخالفاً على هواه، مطيعاً لأمر مولاه، فللعوام أن يقلّدوه».[13]
6- ولایت حاکم شرع و الزام تبعیّت از حکم وی در تقسیم اموال موقوفه
در عین حال در این مسأله تفکّر کنید که آیا قسمت از حاکم است یا خیر؟ باید این مسأله را بررسی کنیم. یا مسألهی دیگر این است که اگر تقسیمی صورت گرفت، آیا باید تن به این تقسیم بدهند یا خیر؟ و یا قسمت واجب است یا خیر؟ باید بررسی کنیم.