1403/10/16
بسم الله الرحمن الرحیم
/کلام فقها در مورد شراکت در آبراه و مسیرهای مشترک بعد از تقسیم مِلک /بانکداری اسلامی (شرکت)
محتويات
1- بحث اخلاقی(پیوند عقل و دینداری)1.1- نسبت بین عقل و دین
1.2- عقل، ابزار عبودیت خداوند و ابزار ورود به بهشت
1.3- کیفیت قدردانی از نعمت عقل
1.4- سوء عاقبت، نتیجه عدم استفاده از عقل
1.5- حجت ظاهری و درونی انسان
1.6- حفظ بازدارندگی در گرو عقل
2- کلام فقها در مورد شراکت در آبراه و مسیرهای مشترک بعد از تقسیم مِلک
2.1- دیدگاه امام خمینی (رحمهالله)
2.2- دیدگاه مرحوم صاحب کتاب جواهرالکلام (رضواناللهتعالیعلیه)
2.2.1- اشکال استاد بر دیدگاه مرحوم صاحب جواهر
2.3- دیدگاه مختار
3- پرسش و پاسخ دربارهی گذرگاها و راهها
موضوع: بانکداری اسلامی (شرکت)/کلام فقها در مورد شراکت در آبراه و مسیرهای مشترک بعد از تقسیم مِلک /
1- بحث اخلاقی(پیوند عقل و دینداری)
1.1- نسبت بین عقل و دین
حدیث اخلاقی و معرفتی امروز را در محضر حضرت رسول مکرم اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم)، این نعمت عظمای هستی هستیم. حضرت فرمودند: «قوام المرء عقله و لا دین لمن لا عقل له»؛[1] قوام و ستون انسان، عقل اوست و کسی که عقل ندارد دین هم ندارد. فرمایش مهمی است. عقل را عرب عقل میگوید، چون از عقال است. عقال، لجام و افساری است که شتر را با آن میبندند.[2] خداوند به ما عقل داده است که خود را از بدیها و زشتیها نگهداریم و به نیکیها نفس را فرمان بدهیم. عقل، نعمت عظمای هستی است؛ چنان که رسول مکرم اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) هم نعمت عظمای هستیاند.
1.2- عقل، ابزار عبودیت خداوند و ابزار ورود به بهشت
امام کاظم (علیهالسلام) خطاب به هشام _ ازشاگردان متخصص حضرت _ فرمودند: «يا هشام ما قسم بين العباد أفضل من العقل، نوم العاقل أفضل من سهر الجاهل»؛[3] چیزی برتر از عقل بین انسانها تقسیم نشده است؛ انسان عاقل شب را بخوابد بهتر است از بیداری جاهل. امام صادق (علیهالسلام) فرمودند: «قُلْتُ لَهُ مَا الْعَقْلُ قَالَ مَا عُبِدَ بِهِ الرَّحْمَنُ وَ اكْتُسِبَ بِهِ الْجِنَانُ»؛[4] به امام صادق (علیهالسلام) عرض کردم: عقل چیست؟ فرمود: آن چیزی است که با آن خداوند رحمان عبادت شود و به وسیلهی آن بهشت به دست آید. «جَنان»، دل است و «جِنان»، جمع جنة و به معنای دلها است.[5]
1.3- کیفیت قدردانی از نعمت عقل
حال که این نعمت بزرگ را خدا به ما داده است، قدردانی نعمت این است که مراقبت بر اعمالمان داشته و باید شکرگزار این نعمت باشیم؛ ﴿وَأَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ﴾.[6] توان انسان، به عقل اوست و این عقل، صمیمیترین دوست انسان است که او را به کمال میرساند. عقل، وسیلهی کارامد انسان برای سیر درجات و رسیدن به اعلی علیین و مانع از سقوط انسان است.
1.4- سوء عاقبت، نتیجه عدم استفاده از عقل
عقل هم بستر دین است، به خاطر همین کسانی که عقل ندارند دین هم ندارند. عقل برنامهریزی میکند و دین برنامهی الهی انسان است. یکی از سؤالهای اصحاب السعیر (کسانی که دوزخی هستند) این است که: ﴿لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ مَا كُنَّا فِي أَصْحَابِ السَّعِيرِ﴾؛[7] اگر از فرمانهای الهی شنوایی داشتیم و عقل را به کار میگرفتیم، اهل دوزخ نبودیم.
1.5- حجت ظاهری و درونی انسان
خطاب به هشام می فرمایند: «يا هشام إنَّ للّه عَلَى النّاسِ حُجَّتَينِ: حُجَّةً ظاهِرَةً، و حُجَّةً باطِنَةً، فأمّا الظّاهِرَةُ فَالرُّسُلُ و الأنبِياءُ و الأئمَّةُ عليهم السلام، و أمّا الباطِنَةُ فَالعُقولُ»[8] رسولان و انبیاء و ائمّة (علیهمالسلام)، حجت ظاهری انسان و عقل، حجت درونی انسان است. این دو کمال، انسان را به کمال میرساند.
1.6- حفظ بازدارندگی در گرو عقل
امام صادق (عليهالسلام) فرمودند: «لَا يُلْسَعُ الْعَاقِلُ مِنْ جُحْرٍ مَرَّتَيْنِ»؛[9] انسان عاقل از یک سوراخ دو بار گزیده نمیشود. بازدارندگی خود را حفظ میکند.
ضرورت تعقل برای بهرهوری از ماه رجب و توصیههای استاد برای این ماه
حلول ماه مبارک رجب بر همهی شما اعزه مبارک باشد. انشاءالله تعالی همهی ما جزو رجبیون باشیم. در این ماه ادب عقل را رعایت کنیم و برای رسیدن به کمال برنامهریزی کنیم. درجات بهشت بر اساس کارهای دنیوی ما است. کار ما و اعتقاد ما و عقیدهی ما و نیت ما، بهشتساز یا خدای نکرده درکات دوزخ را میسازد؛ ﴿إِنَّ الْمُنَافِقِينَ فِي الدَّرْكِ الأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ﴾؛[10] درجات و درکات مقابل همند، و راه تشخیص آن با تعقل صورت میگیرد. اگر میخواهیم که در ماه مبارک رجب _ که اولین از ماههای حرام است _ آداب و مراقبات آن رعایت کنیم، نباید غیبت و دروغ و ناسزا بگوییم؛ این مراقبات باعث میشود مقامات بهشت را هم طی کنیم. اولین مراقبت، مراقبت با همنوع است. مرحوم صدوق در کتاب امالی روایتی را از حضرت رسول اکرم (صلىاللهعليهوآله) آوردهاند که حضرت فرمودند: «أَعْقَلُ النَّاسِ أَشَدُّهُمْ مُدَارَاةً لِلنَّاسِ»؛[11] هرچه انسان مدارایش با مردم بیشتر باشد، عاقلتر است. مراودههایی که داریم باعث این میشود که به کمالاتمان برسیم. آداب این ماه را رعایت کنیم. روزه و صدقه و استغفار فراموش نشود. انسان، بیسحر به نتیجه نمیرسد. «رزقنا الله ایانا و ایاکم».
2- کلام فقها در مورد شراکت در آبراه و مسیرهای مشترک بعد از تقسیم مِلک
2.1- دیدگاه امام خمینی (رحمهالله)
در مباحث شرکت به مسأله بیستم در کتاب تحریرالوسیلة رسیدیم که میفرمایند: «لو قسم الشريكان فصار في كل حصة بيت وقد كان يجري ماء أحدهما على الآخر لم يكن للثاني منعه إلا إذا اشترطا حين القسمة رده عنه، ومثله ما لو كان مسلك البيت الواقع لأحدهما في نصيب الآخر من الدار».[12]
«لو قسم الشريكان فصار في كل حصة بیت و قد کان یجری ماء احدهما علی الآخر»؛ اگر دو شریک مالی دارند و خانهای را تقسیم میکنند و این خانه، ناودان یا محل گذر آب دارد؛ چه آبهای ورودی چه خروجی و فاضلاب؛ «لم یکن للثانی منع»؛ شریک دوم نمیتواند بعد تقسیم حق ورودی آب را ببندد، مگر در حین قسمت، شرط ضمن عقد کنند که از جریان آب استفاده نشود، آن وقت عیبی ندارد که ورودی آب را ببندد. «و مثله ما لو کان مسلک البیت الواقع لاحدهما في نصيب الآخر من الدار»؛ مثل وقتی که ملک را تقسیم کردند، ولی راه عبور و ورود یکی از اینها از ملک دیگری است، در اینجا نمی تواند جلوی ورود آب را بگیرد. مثلا در مزرعهها و خانهها این رخ میدهد که مانند شهر ماسوله در گیلان، سقف خانهی هر یکی، سطح خانهی دیگری است. در بین کشاورزان رسم است که به عنوان آب رو زمین، برای دیگران قابل تصرف نیست، حتی دیگر کشاورزها هم میتوانند مسیر آب رو داشته باشند.
دیدگاه مرحوم علامه حلی (رضواناللهتعالیعلیه)
مرحوم علامه حلی (رضواناللهتعالیعلیه) در کتاب تحریر الاحکام میفرمایند: «لو كان في دار سطحان يجرى ماء أحدهما على الاخر، فاقتسما، فمنع الشريك الاخر من جريان ماء سطحه على سطح الاخر الحاصل له بالقسمة، فإن كان بينهما شرط أنّه يردّ الماء، فله المنع، و إن لم يشترط فالأقرب أنّه ليس له ذلك لأنّهما اقتسما الدار و أطلقا، فاقتضى ذلك أن يملك كلّ واحد حصّته بحقوقها، كما لو اشتراها بحقوقها، و من حقّها جريان مائها فيما كان يجري إليه معتادا له»؛[13] برای اینکه منازل محفوظ باشد، در کنار تپهها میساختند مانند ماسوله، و در نتیجه دو سطح داشتند. فرمودند: اگر در هنگام تقسیم شرط کنند که جلوی آب را بگیرد، این شرط معتبر است، ولی اگر شرط نکردند، حق منع ندارند. اگر شرط کردند جلوی آب رو را بگیرند، این شرط معتبر است و گرنه خیر. این مسأله از قدیم الایام مطرح بوده است.
2.2- دیدگاه مرحوم صاحب کتاب جواهرالکلام (رضواناللهتعالیعلیه)
مرحوم صاحب کتاب جواهرالکلام (رضواناللهتعالیعلیه) وقتی بحث را مطرح میکنند، میفرمایند: «ولو وقع الطريق لأحدهما وكان لحصة الآخر منفذ وطريق إلى الدرب صحت القسمة وإلا بطلت، لانتفاء التعديل إلا أن يجعل عليه مجازا في حصته أو يشترط سقوط المجاز، خلافا لما عن القاضي من بطلان اشتراط سقوط المجاز»؛[14] صاحب جواهر میفرمایند که اگر اجازه گذر به یکی ندهند، قسمت درست نیست، چون تعدیل صورت نگرفته است، مگر اینکه هر یک راهی در حصه خود ایجاد کنند یا بگوید زمین بی راه به تو میدهم که مبلغش کمتر است. زمینهای جلوی راه گرانتر است. اگر شریکینی در راه شریک بودند، با شرط تعدیل، دیگری نمیتواند او را منع کند. خیلی از اختلافات برای این است که قطعههای جلو راه دارد و عقبیها ندارد و باید نسبت به راه صحبت کنند. میتوانند عدهای راه را بخرند و شریک شوند. قاضی ابن براج قائل به بطلان هستند حتی بر فرض اشتراط.
2.2.1- اشکال استاد بر دیدگاه مرحوم صاحب جواهر
زمین بیگذر که نمیشود اگر گذرگاهی نیست باید عبور کند. ما قوانین شهری را به خاطر حفظ نظام مسلمین معتبر میدانیم مگر اینکه اجحاف و ظلم به دیگران باشد. نامش اشتراک برق و آب و تلفن است. به نظر ما معمولا خانه و ملک بیگذر نمیشود؛ مگر بر اثر حوادثی در گوشهای زمین مسدود شود. گذر داشتن از کمالات ملک و زمین است. اگر گذری داشته باشد، کسی نمیتواند مانع شود. باید سعی کند گذر را تهیه کند که نوعی خسارت است. امروز زمینهای بزرگ را تقسیم میکنند قبلا یک راه داشته و اکنون نیاز به گذرهای بیشتری دارد.
2.3- دیدگاه مختار
مبنای ما این است که عرف حاکم است. در برخی موارد، اگر شرط هم نکند شاید نتواند جریان آب را داشته باشد، ولی اگر در بعضی جاها شرط کند که جلوی جریان آب را بگیرد، این شرط معتبر است؛ مگر طوری که به لحاظ حقوق شهری و عمومی و عرف آنجا، ممرّ و گذرگاه آن، آب باشد. شرط ضمن عقد، یک شرط معتبری است، همانند در هبه و اجاره و صلح، شروط مختلفی هست و معتبر است. اگر شرط نکرد، سراغ انصرافات و اطلاقات عرفی میرویم. در عرف باید دید که این ملک و این تقسیم چگونه اعتبار دارد.
3- پرسش و پاسخ دربارهی گذرگاها و راهها
دوستان شهرداری از ما سؤال کردند در مجمتع سازی. مجمتعهای بعدی باید مسیرشان مشخص شود. در خانهسازیهای جدید حتی المقدور رعایت میشود. اگر عقلایی و متعارف راه داشتن است، نمیتوانند ممانعت داشته باشند. اگر اختلاف افتاد مراجعه به عرف کنند و ببینند که آیا عرف راهی قرار داده است یا خیر؟ معمولا در مسیر قنات در کشاورزی، مسیر آبرو و راهرو میگذاشتند. راهرو مسیر کشاورز و آبرو هم معلوم است. در مسیر قنات میتوانستند حرکت کنند. شهرداریهای مسیر، راهها را گذرگاه قرار میدهند. شهرداری باید جدی باشد و ممانعت کند. شریک نمیتواند ممانعت کند از راهرو. منزل تحتانی نمیتواند منزل فوقانی را از استفادهی حیات مانند ماسوله منع کند.