درس خارج فقه استاد هادی عباسی خراسانی
1400/10/04
بسم الله الرحمن الرحیم
محتويات
1- حدیث اخلاقی (خصوصیات اولیاءالله)1.1- سجده طولانی سبب همنشینی با پیامبر (ص) در بهشت
1.2- نگاه به باطن دنیا به جای نگاه به ظاهر آن
1.3- آثار توجه به باطن دنیا
1.4- یادی از علامه حسنزاده آملی رحمهالله و رسالهی «أنه الحق» ایشان
2- خلاصه جلسه گذشته
3- تأمین منابع بانکی از طریق سپردهگذاری
4- لزوم وامهای کوتاهمدت، بلندمدت و حتی بلاعوض در بانکداری اسلامی
5- اقتصاد اسلامی فقیرپرور نیست
6- استفاده از معامله عینه در بانکداری اسلامی
7- متغیر بودن درصد سود وامها بر اساس محرومیت و عدم محرومیت استانها
8- عقود بانکداری اسلامی
8.1- عقد شرکت
9- تأسیسینبودن احکام اسلامی مگر مواردی که شارع خارج کرده است
10- منظور از مسائل مستحدثه
11- نظر استاد در مورد ماهیت پول
موضوع: مسائل مستحدثه (بانکداری اسلامی)/راه های تأمین منابع بانکداری اسلامی /سپرده گذاری - معاملات عینه
1- حدیث اخلاقی (خصوصیات اولیاءالله)
1.1- سجده طولانی سبب همنشینی با پیامبر (ص) در بهشت
حدیث امروز به نقل از اَنَسبنمالک است. انس، کسی است که ظاهرا 8 سال در محضر حضرت بود و همگام ایشان بود؛ به طوری که میگفتند: انس، صاحب رسولالله. روزی آقا رسولالله (صلیاللهعلیهوآله) به ایشان فرمودند: «خواستهای از خواستههای تو را میخواهم بر آورده کنم». گفت: «شبی مهلت دهید». روز بعد که مشرف شد، گفت: «هرچه فکر کردم از خدا چه بخواهم، دیدم مال و ثروت را باید بگذارم». از شما، شما را میخواهم. مصاحبت با شما را در آخرت میخواهم. حضرت سکوت کردند. فرمودند: «فقط از دست من بر نمیآید؛ خودت هم خودت را کمک بکن. فأعنی علی نفسک بکثرة السجود».[1] هر دو نسخه هست.
1.2- نگاه به باطن دنیا به جای نگاه به ظاهر آن
عن أنس بن مالک، قال: قالوا: یا رسولالله مَن أولیاءُ الله الذین لا خوف علیهم و لا هم یحزنون»؟ عدهای از صحابه سؤال کردند: یا رسولالله! اولیای الهی که نه از گذشته ناراحت و نه از آینده نگران هستند، چه کسانی هستند؟ تعبیر حضرت این است که فرمودند: «الذین نظروا إلی باطن الدنیا حین نظر الناس إلی ظاهرها». اولیای الهی کسانی هستند که وقتی دیگران به ظاهر دنیا نگاه میکنند، باطنگرا هستند. «فاهتمّوا بآجِلِها حین اهتمّ الناس بِعاجِلِها».[2] مردم چیزهای زودگذر را نگاه میکنند، ولی آنها امور مدتدار و آخرت را. اینها کسانی هستند که نگاهشان به باطن دنیا است، نه ظاهر آن. باطن دنیا دست اولیای الهی است. ﴿هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ﴾.[3] امام صادق (علیهالسلام) فرمودند: «در عالم و آدم جز این چهار اسم، چیز دیگری نیست». طبق نظر ما حتی در کلمات ترکیبیه قرآن، همین ترکیب که آمده، ترتیب منطقی است. اول، پیشنیاز آخر است و هر دو، پیشنیاز ظاهر و همه، پیشنیاز باطن است. قرآن بطنی دارد که «للبَطن بطنا»؛[4] برای همین هرچه انسان واردش شود، غواصی میکند و در مییابد. مردم به امور مدتدار نگاه میکنند و آنها به امور بیمدت. اجل، یعنی مدت. اجل رسید؛ یعنی تازه مدتش شروع شد. اَجَل، در مقابل عَجَل است. اگر برای دیدار ولیّ باشد، باید عجله داشت، ولی برای درک ولیّ، باید اجل داشت. برخی ابوالوقت هستند و برخی ابنالوقت. اولی، ممدوح و دومی، مذموم است.
توجه اولیای الهی به امور واقعی است. ﴿وَيَبْقَى وَجْهُ رَبِّكَ ذُو الْجَلَالِ وَالْإِكْرَامِ﴾.[5] بقیتالله است. «اجل» با الف دارد، نه با عین. دیگران، «العجل» میخوانند، ولی اجل، دست اوست. به هر کس اراده کند، اجل را میدهد و از هر کس بخواهد، میگیرد. اجل مسمی برای برخی زمانهای خاص، در نظر گرفته شده است. اجل معلق، قابل تعلیق است؛ یعنی پس و پیش دارد؛ ولی اجل حتمی، قابل تقدیم نیست. امرالله است. ﴿فَإِذَا جَاء أَجَلُهُمْ لاَ يَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَلاَ يَسْتَقْدِمُونَ﴾.[6]
1.3- آثار توجه به باطن دنیا
توجه ما باید به باطن باشد. از آثار توجه به باطن این است که هیچ گاه اهل شکوی نیست؛ چرا که در محضر خدا است. همه چیز را مدح میکند، ولو نقمت باشد. در الهینامه گفتیم: «الهی گمان میکردم نقمت بود؛ صد هزار مرتبه شکرت فهمیدم نعمت است». در نظام وجود هرچه پیش آید، خوب است. در قسمت دیگر الهینامه گفتیم: «الهی در قسمتآباد وجود، بیشتر از این قسمت ما نبود؛ یا ابا القاسم مددی». «بِقِسْمِكَ رَاضِياً»[7] هستند. از حروف مشبهة بالفعل، «لیت» و «لعل» ندارند؛ بلکه «إنّ» و «أنّ» دارند. با «کان» حرف میزنند. اولیا، بطون و واقعیت را میبینند. سحر واقعیت دارد، ولی حقیقت ندارد. حقیقت با واقعیت فرق دارد. ﴿هُوَ الْحَقُّ﴾.[8] ﴿وَقُلْ جَاء الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقًا﴾.[9] ﴿أَنَّهُ الْحَقُّ﴾.[10]
1.4- یادی از علامه حسنزاده آملی رحمهالله و رسالهی «أنه الحق» ایشان
در محضر استاد حضرت علامه حسنزاده بودیم. فرمودند: «رسالهای نوشتم. دیدم هیچ اسمی نمیتوانم بگذارم، جز أنه الحق. آقاجان! به ما نشان دادند که همه جا حق است». ارائه طریق آنها، ایصال الی المطلوب است. عالَم، بدون دستگیری نیست. اگر مچگیر نبودیم، دست گیر هستیم. دست گیر و مچ گیر هر دو عیب میبینند؛ ولی دستگیر عیب را میبیند که آن را برطرف کند، ولی مچگیر میخواهد درجا بزند. اولیای الهی ایستایی ندارند و چون ایستایی ندارند، ایستایی را به دیگران هم نمیپسندند. لذا قیامت هم که قیامت میگویند؛ چون پویا است. همه اش در حال قیام است. اگر مؤمن قعودی هم دارد، قعودش برای قیام است.
2- خلاصه جلسه گذشته
گفتیم بانکداری اسلامی، نیاز به ساختار دارد. در ساختار بانکداری اسلامی گفتیم اقتصاد اسلامی، اقتصادی است که با عقود مختلفی سر و کار دارد. این عقود را مسئولین اسلامی باید طوری نهادینه کنند که این سه خصلت را نداشته باشد: ربوی، غرری و ضرری نباشد. این سه، خط قرمز نظام اقتصادی اسلامی است و عرض کردیم اگر اسلام ﴿وَأَحَلَّ اللّهُ الْبَيْعَ وَحَرَّمَ الرِّبَا﴾[11] را دارد، ما 18 راه برونرفت از ربا را گفتیم. دین اسلام بنبست ندارد و نظام اقتصادی اسلام، پویا است.
3- تأمین منابع بانکی از طریق سپردهگذاری
در منابع بانکی گفتیم روشهای مختلفی دارد؛ یکی از این شیوههای رایج سپرهگذاری است. باید طوری باشد که کارگزار و سرمایهگذار هم سهمش را ببرد، ولی به عنوان ربا نباید باشد؛ به عنوان کارمز باشد؛؛ ولی نباید کارمزد را آن قدر بگیرند که با اصل برابری کند. ولی اگر بانک و کسانی که به عقود دیگر مانند مضاربه و مزارعه و مساقات و جعاله و شرکت کار میکنند، پول که به عنوان سپرده میگذارند، باید یکی از این چند راه باشد: یا به ودیعه است، یا امانت، یا به مشارکت که در بانکهای جهانی رایج است؛ یعنی سرمایه را از سپرده گذار میگیرند، بعد این را سرمایهگذاری میکنند و طبق آن سودی که در نظر دارند، به آنها میدهند؛ ولی ما عرضمان این بود که نباید سرمایهگذار و سپردهگذار که به بانک، یا غیر بانک پولی میدهد، درصد را مشخص کند؛ چون ربا میشود، ولی اگر خودش چیزی اضافه بدهد، اشکالی ندارد؛ اتفاقا جزء محسنات قرض است و استحباب هم دارد؛ ولی نباید مشخص کنند. در مضاربه و جعاله هم طبق قرارداد، سوددهی و بدهبستان دارند.
اولین راه تأمین منابع مالی بانکها بر اساس سپردهگذاری است. برخی صندوقهای قرضالحسنه هم سود نمیگیرند و از طریق خیّرین تأمین میشوند. این هم پیشنهاد دیگر ما بود.
4- لزوم وامهای کوتاهمدت، بلندمدت و حتی بلاعوض در بانکداری اسلامی
در بانکداری اسلامی، طرح ما این بود که وامهای لحظهای و روزانه داشته باشیم، وامهای کوتاه مدت و طولانیمدت داشته باشیم؛ حتی بانکها وامهای بلاعوض داشته باشند، ولی باید نیازمندان را شناسایی کنند.
5- اقتصاد اسلامی فقیرپرور نیست
اقتصاد اسلامی، فقیر پرور نیست؛ بلکه فقر را از بین میبرد. اینکه حضرت رسولالله (صلیاللهعلیهوآله) میفرمایند: «الفقر فخری»،[12] منظور، فقر وجودی است. ﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَنتُمُ الْفُقَرَاء إِلَى اللَّهِ﴾.[13] فقر وجودی مطلوب است، اما فقر اقتصادی، اسلام این را نفی کرده است.
6- استفاده از معامله عینه در بانکداری اسلامی
ما یکی از معاملات مشروع را معامله عینه گفتیم. کسی وارد بازار مسلمین میشود و نسیه و مدتدار میخرد، بعد همین جنسی را که مدتدار خریده، بیمدت آن را میفروشد؛ مالک پول شد ،گرچه وامی هم گرفت؛ این، معامله عینه است.
این معامله می کند و سودش را به دست می آورد و حتی گاهی همین جنس را به خود فروشنده، میفروشد. نتیجه در معامله عینه، به دست آوردن پول بود.
انشاءالله صاحبان نظریهی اقتصاد اسلامی در شورای تصمیمگیری خود، صاحب نظر اقتصاد اسلامی و فقیهی داشته باشند. در این صورت، مسائل اقتصادی با درایت انجام میشود.
7- متغیر بودن درصد سود وامها بر اساس محرومیت و عدم محرومیت استانها
نکته دیگر این است که این سپردهها باید موضوعشناسی شود؛ یعنی بانک در تهران و در سیستان و بلوچستان و بانک در خراسان، باید متفاوت باشد. یعنی درصد سود وام در جایی که منطقه محروم است، با شهرهای بزرگ باید متفاوت باشد. درصدی در جایی که درآمدها بالا است، با درصد در مناطق محروم باید فرق کند. یعنی نمی شود ما برای بانکداری اسلامی قرض الحسنه دستورالعمل ثابت داشته باشیم؛ بلکه عقود بانکداری اسلامی باید به صورت شناور باشد؛ یعنی سوددهی و سپردهگذاری و هر چه که می خواهد تأمین ثروت کند، باید نیازمندان را شناسایی کند. نیازمند، یعنی کسی که پول نیاز دارد؛ ولو فقیر نباشد و تاجر باشد. یعنی کسی که به این پول نیاز دارد.
8- عقود بانکداری اسلامی
8.1- عقد شرکت
اولین عقد از عقود بانکداری اسلامی را که به بررسی آن میپردازیم، عقد شرکت و مشارکت، میدانیم. همانطور که بانکها هم در اموال مردم شریک می شوند، ولی این شرکت باید در سود و زیان باشد که خصوصیاتش را میخوانیم.
بحث شرکت صاحب جواهر را نگاه میکردم؛ دیدم اصلا گمان می کنی یک اقتصاددان دارد حرف میزند.
مرحوم سید رحمهالله، صاحب عروه در بخش شرکت، خیلی بهروز است که انسان تعجب میکند.
9- تأسیسینبودن احکام اسلامی مگر مواردی که شارع خارج کرده است
مبنایی که ما در فقه داریم، این است که مسائل و احکام اسلامی، تأسیسی نیستند؛ الا ما خرج بالدلیل. شارع دیده چیزهایی بین مردم رایج بوده است، همان را تأیید کرده است. علامه حلی و سید یزدی رحمهالله معقدند معاملات محصوره نیست؛ بلکه غیر محصوره است؛[14] یعنی الآن در زمان ما معاملات جدیدی آمده است که در زمان پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) و ائمه (علیهمالسلام)، نبوده است. باید موضوعشناسی کنیم. مسائل مستحدثه این نیست که فقط یک قسمتش جدید باشد.
10- منظور از مسائل مستحدثه
مسائل مستحدثه را ما مسائلی می دانیم که موضوعا جدید هستند، ولی حکما باید استخراج شوند؛ منتها از اصول متلقّات [القاءشده] از معصومین (علیهمالسلام)، استخراج کرد. ما اصول متلقّات داریم که در روایات آمده است. ما تأسیسی بودن را قبول نداریم. حصر معاملات را قبول نداریم. شاید در زمانهایی چیزهایی کم یا اضافه شود؛ ولی هنر فقیه این است که باید زمانشناس و مکان شناس و موضوع شناس باشد. در تطبیق احکام، باید ملاکهای القا شده از سوی اهل بیت (علیهمالسلام) را استخراج کند. در شیوه بانکداری اسلامی دست اقتصاد اسلامی باز است، ولی باید موضوعشناسی شود.
به امید روزی که بانکداری اسلامی ما آنقدر نهادینه شود که هر روز هر کس پول، یا کالا نیاز داشت، در اختیارش باشد.
11- نظر استاد در مورد ماهیت پول
نظر ما در مورد پول این است که پول مثلی قیمی است؛ مثلیِ قیمی، یعنی یک مثلیت دارد و یک قیمیت دارد، ولی قیمی بودن آن نسبت به زمانهای مختلف، متغیر است. مثلا اگر کسی وامی با یک مبلغی گرفته اگر الآن تورم بالا آمده است، باید با قیمت روز جبران کند.
قبلا نقدین، مالیت ذاتی داشت، ولی الان مالیت ذاتی ندارد. پول، ماهیت اعتباری دارد. لذا سکهزدن به دست زرگرها بود. ولی الآن مرغوبترین سکهها به دست دولت است. آیا ضرب نقود برای دیگران هم راه باز است یا خیر؟ باید برسیم.