1404/07/15
بسم الله الرحمن الرحیم
نظر فقها در شک و ظن رسیدن به مسافت شرعی/صلاة المسافر /كتاب الصلاة
محتويات
1- بحث اخلاقی (سیره پیامبر صلیاللهعلیهوآله)1.1- مدیریت زمان پیامبر (صلیاللهعلیهوآله)
1.2- مقدم کردن اهل فضل بر دیگران در مراجعات مردمی با آن حضرت
1.3- لزوم شناسایی حوائج اهل فضل توسط مسئولین و تمسک به این سیره نبوی (صلیاللهعلیهوآله)
2- گزیده مباحث گذشته
3- نظر فقها در شک در رسیدن به مسافت شرعی
3.1- کلام سید یزدی (رحمهالله)
3.2- قول اول: جمع بین قصر و اتمام (أصالة الإحتیاط)
3.3- قول دوم: نظر استاد: تمام خواندن (بنابر اصل استصحاب)
3.4- نظر صاحبجواهر (رحمهالله): تخییر، یا احتیاط، یا بنابر نظر اقوی، رجوع به اصل تمام
3.5- نظر شیخ انصاری (رحمهالله): تمام خواندن
4- نظر فقها در مورد ظن در رسیدن به مسافت شرعی
4.1- نظر سید یزدی (رحمهالله)
4.2- نظر شیخ انصاری (رحمهالله)
4.3- نظر استاد: اکتفا به ظن و لزوم عمل بر طبق ظن و حتی اطمینان

موضوع: كتاب الصلاة/صلاة المسافر /نظر فقها در شک و ظن رسیدن به مسافت شرعی
1- بحث اخلاقی (سیره پیامبر صلیاللهعلیهوآله)
در سیره علمی و عملی حضرت رسول مکرم اسلام (صلیاللهعلیهوآله) بودیم. ناقل این حدیث، دو آقازاده بزرگوارشان امام حسن و امام حسین (علیهماالسلام) هستند؛ به خصوص امام حسین (علیهالسلام) به نقل از امیرالمؤمنین (علیهالسلام). حدیثی از این بهتر نمیشود؛ سیره سیروسلوکی اولین شخص عالم هستی از زبان جانشین ایشان و به نقل جانشینان حضرت.
1.1- مدیریت زمان پیامبر (صلیاللهعلیهوآله)
حضرت رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآله)، هر جا فرصتی پیدا میکردند و منزل میگرفتند، وقتشان را به سه قسمت تقسیم میکردند: قسمی برای حضرت حق و قسمی برای خانواده و مأنوسین و قسمتی برای خود. وقت خود را بین خود و دیگران تقسیم میکردند. این قسمت را نیز بین خواص و عوام تقسیم میکردند. هیچ چیزی را از اینها پنهان و پوشیده نداشتند. هیچ وقتی را ذخیره نمیکردند و بلا استفاده نمیگذاشتند.
1.2- مقدم کردن اهل فضل بر دیگران در مراجعات مردمی با آن حضرت
كَانَ مِنْ سِيرَتِهِ فِي جُزْءِ الْأُمَّةِ إِيثَارُ أَهْلِ الْفَضْلِ بِإِذْنِهِ وَ قَسَّمَهُ عَلَى قَدْرِ فَضْلِهِمْ فِي الدِّينِ فَمِنْهُمْ ذُو الْحَاجَةِ وَ مِنْهُمْ ذُو الْحَاجَتَيْنِ وَ مِنْهُمْ ذُو الْحَوَائِجِ فَيَتَشَاغَلُ وَ يَشْغَلُهُمْ فِيمَا أَصْلَحَهُمْ وَ أَصْلَحَ الْأُمَّةَ مِنْ مَسْأَلَتِهِ عَنْهُمْ وَ إِخْبَارِهِمْ[1]
مردم را که تقسیم میکردند، برخی بی هدف و «هَمَجٌ رَعاعٌ»[2] هستند. و برخی امّت هستند. امّت هدفمند است. اینها تحلیلهای فقه الحدیث است. امت، هدف واحد دارند. ایشان اهل فضل را بر دیگران مقدم میکردند و به اهل فضل در دین، جداگانه بها و امتیاز میدادند. اهل دانش در میان مردم ارزش خاصی دارد.
حافظ میگوید:
فلک به مردم نادان دهد زمام امورتو اهل فضلی و دانش، همین گناهت بس[3]
1.3- لزوم شناسایی حوائج اهل فضل توسط مسئولین و تمسک به این سیره نبوی (صلیاللهعلیهوآله)
عدهای از اینها یک حاجت دارند و برخی دو حاجت و برخی حوایج مختلف. این حدیث به گوش مدیران نظام و بالاخص مدیران حوزه علمیه برسد و همین فرمایش از سیره رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) را عمل کنند. باید طلاب و دانشجویان و اهل فضل را شناسایی کنیم و حاجت اینها را برطرف کنیم. حاجة کلّ شخص بحسبه.
استعدادها را شناسایی کنید. ما استعدادهای عجیب و غریبی داریم. گاهی استادی آنچنان شاگرد را اداره میکرد [که به دیگری نیاز نداشت.] اساتیدی داشتیم که شاگردانشان را در خانه خود میبردند؛ چرا که باید آیندهای اینگونه داشته باشد. این همان عنوان خانهزادی است. گاهی خانهزاد بودن به ولادت است و گاهی غیر آن.
باید وقتمان را سه قسم کنیم و قسم سوم را هم تقسیم کنیم. اسماء الهی هم هرچه ریزتر شود، نمودش بیشتر میشود.
2- گزیده مباحث گذشته
بحث ما در این مطلب بود که اگر کسی مقصدش مسافت شرعیه بود، نمازش قصر است و اگر کمتر بود، تمام است. اگر کسی شک کرد، آیا نمازش تمام است، یا خیر؟ اگر گمان کرد که مسافت است، چطور؟
3- نظر فقها در شک در رسیدن به مسافت شرعی
3.1- کلام سید یزدی (رحمهالله)
مسألة 3: «لو شك في كون مقصده مسافة شرعية أو لا بقي على التمام على الأقوى، بل وكذا لو ظن كونها مسافة».[4]
اگر انسان شک کند که جایی که رسیده مسافت شرعی است، یا خیر، بنابر نظر اقوی باید نمازش را تمام بخواند. همچنین اگر ظن به رسیدن به مسافت داشته باشد، باز هم باید تمام بخواند.
3.2- قول اول: جمع بین قصر و اتمام (أصالة الإحتیاط)
مرحوم سید یزدی (رحمهالله)، عنوان بقاء بر تمام دارند. یک قول احتیاط است؛ از باب دایره علم اجمالی؛ با این بیان که تکلیف یقینی، برائت یقینی دارد. از طرفی نمیداند مسافر است و از طرفی نسبت به سفر شک دارد؛ لذا قول به احتیاط را گفتهاند.
3.3- قول دوم: نظر استاد: تمام خواندن (بنابر اصل استصحاب)
به نظر ما نوبت به دایرهی علم اجمالی نمیرسد و استصحاب حالت سابقه میرسد. کونه مسافراً، وصف جدید است. نیاز به دلیل دارد و تا یقین نیافتیم که مسافریم، باید تمام بخوانیم. البته ما قائل به احتیاط عملی هستیم، ولی احتیاط علمی را خیر. اینجا استصحاب، چون اصل سببی است، بر احتیاط مقدم است. بر خلاف مشهور، ما اصل مُثبِت[5] را هم در خیلی از موارد حجت میدانیم. تلازم را اعم از تلازم عقلی و عرفی و شرعی میدانیم. برخی تا صحبت تلازم آمد، تلازم عقلی به ذهنشان میآید؛ در حالی که این چنین نیست.
3.4- نظر صاحبجواهر (رحمهالله): تخییر، یا احتیاط، یا بنابر نظر اقوی، رجوع به اصل تمام
«ولو تعارض البينتان ففي الذكرى وعن المصنف تقديم بينة الإثبات، لأن شهادة النفي غير مسموعة، وفيه أن كلا منهما مثبت لو فرض استنادهما إلى الاعتبار مثلا، كما لو قال أحدهما اعتبرتها فوجدتها ثمانية، والآخر سبعة، فلا يبعد مع فقد الترجيح التخيير أو الاحتياط أو الرجوع إلى أصل التمام، ولعله الأقوى، إذ هو حينئذ كالشاك الذي فرضه التمام بلا خلاف أجده فيه كما اعترف به في الرياض لا التخيير وإن أوهمه كلام المقدس البغدادي للأصل».[6]
صاحب جواهر و سید و شیخ انصاری (رحمهمالله)، قائل به تمام شدهاند.
3.5- نظر شیخ انصاری (رحمهالله): تمام خواندن
شیخ انصاری (رحمهالله) میفرماید: « و لو جهل البلوغ و لا شيء يرجع إليه من بيّنة و نحوها أتمّ؛ لأصالة عدم تحقّق الموجب للقصر. و لو صلّى قصراً أعاد و لو بعد كشف كونه مسافة».[7]
4- نظر فقها در مورد ظن در رسیدن به مسافت شرعی
4.1- نظر سید یزدی (رحمهالله)
حتی اگر ظن به مسافت هم داشت، اصل اتمام است. مرحوم سید (رحمهالله) در اینجا نیز چنین نظری دارند.
4.2- نظر شیخ انصاری (رحمهالله)
مرحوم شیخ میفرمایند: در ظنّ باید ببینیم ظن ملحق به علم است، یا شک. ایشان در این زمینه میفرمایند: «و اعلم أنّه يشترط في المسافة العلم بها، و الظاهر أنّ الظنّ لا يكفي؛ للأصل. و يحتمل كفايته؛ لتعذّر العلم و تعسّر قيام البيّنة».[8]
4.3- نظر استاد: اکتفا به ظن و لزوم عمل بر طبق ظن و حتی اطمینان
در فقه هرچه عرفیتر شویم، کارمان روانتر است. هرچه عقلیتر بشویم، کار سخت میشود. البته از ادله عقلی استفاده میکنیم. در گمان باید دید که مردم جانب راجح را ترجیح میدهند، یا خیر؟ در زمان ما با ابزارها رسیدن به مسافت راحت است. اینها أماره بر مسائل شرعی است و حجیتش عرفی است. در باب ظنون و امارات نه تنها ظنّ را کافی میدانیم، بلکه اطمینان را هم کافی میدانیم. ما اینجا را از باب رجوع به متخصص عرفی میدانیم. هرچه احتیاطات علمی کم شود، دلیل بر قدرت فقاهت است؛ البته منافاتی با احتیاط عملی ندارد.
علم به مسافت لازم نیست. ظن کفایت میکند، یا خیر؟ ما آن را ملحق به علم میدانیم. منشأ ظنّ باید معتبر باشد؛ مانند شیاع و مشهور بودن.