« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد هادی عباسی‌خراسانی

1403/11/30

بسم الله الرحمن الرحیم

دلیل روایی بر استمرار قصد مسافت شرعی - فروعات تردید در ادامه یا رجوع از قصد مسافت شرعی/صلاة المسافر /كتاب الصلاة

 

 

موضوع: كتاب الصلاة/صلاة المسافر /دلیل روایی بر استمرار قصد مسافت شرعی - فروعات تردید در ادامه یا رجوع از قصد مسافت شرعی

 

1- بحث اخلاقی (برکات ماه شعبان)

1.1- ماه شعبان، ماه رسیدن به قسمت

ان‌شاء‌الله ایام ماه شعبان و ماه رسیدن به رزق خاص الهی بر همه‌ی من و شما، مبارک باشد. صحبت در این بود که ماه مبارک شعبان، ماه رسیدن به قسمت است. وجود را قسمت‌آباد می‌دانیم. «الهی در قسمت‌آباد وجود، بیشتر از این قسمت ما نبود. یا ابالقاسم مددی». ما نظام وجود را قسمت‌آباد می‌دانیم؛ قسمت‌آبادی که تجلی عشق‌آباد وجود است.

1.2- تبیین مبنای معرفتی فاعل بالحب

طبق مبانی معرفتی ما ذات باری‌تعالی، فاعل بِالحُبّ است. با عرض معذرت از همه‌ی کسانی که فاعل‌های متعددی را گفته‌اند، ولی ما در تعلیقه‌های فصوص و دیگر کتب گفتیم که خداوند، فاعل بِالحُبّ است. «وَ هَلِ الدِّينُ إِلَّا الْحُبُّ؟».[1] همه‌ی برنامه‌ها، حبی است. اینکه انسان به جایی برسد که بر مدار حبّ حرکت کند، در قسمتِ قسمت‌آبادِ عشق‌آبادِ وجود است.

1.3- جایگاه ماه شعبان در رحمت و رضوان الهی

اینجا است که شعبان، شهر رسول‌الله (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) است. «الَّذِي حَفَفْتَهُ مِنْكَ بِالرَّحْمَةِ وَالرِّضْوانِ».[2] حصن حصین شعبان، رحمت و رضوان است.

1.4- تفاوت رحمت و رضوان

تفاوت رحمت و رضوان در این است که رحمت، وسیله‌ی جذب است و رضوان، وسیله‌ی رسیدن است. جذب حداکثری و دفع حداقلی، همین است. کسانی که در مقام «رحمت» هستند، در مقام «جذب» هستند.

1.5- حکمت خوش‌رویی مؤمن

حضرت امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) در مورد یکی از خصوصیات مؤمن می‌فرمایند: «بِشْرُهُ فِي وَجْهِهِ»؛[3] چرا «بِشْرُهُ فِي وَجْهِهِ»؟ چون وجه انسان، نماد انسان است و می‌خواهد دیگران را جذب کند. اینکه خدای متعال می‌فرماید: ﴿وَيَبْقَى وَجْهُ رَبِّكَ ذُو الْجَلَالِ وَالْإِكْرَامِ﴾،[4] به همین جهت است. بسیط بودن، باعث بقاء می‌شود.

1.6- رحمت و رضوان الهی در ماه شعبان

الحمدلله در این قسمتی که ما هستیم، باید بگوییم: «راضیاً بقِسمک و قَسمک». «قِسم و قَسم»، مانند «غُسل و غَسل» و «ذِبح و ذَبح» است که یکی مصدر و دیگری، اسم مصدر است. هر کسی، به قسمت راضی نیست. کسانی که در مقام «تسلیم و رضا» هستند، به «قسمت» رضایت دارند. اینکه در دعای کمیل می‌خوانیم: «اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِرَحْمَتِكَ الَّتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْ‌ءٍ»،[5] به همین است. حصن و حصار قسمت شعبان، محفوف به رحمت و رضوان است.

1.7- تأثیر صلوات در ذوب گناهان

ورود در این ایستگاه، برای این است که دعای واسعه‌ی باری‌تعالی را داشته باشیم که صلوات بر محمد و آل محمد است. حضرت امام رضا (علیه‌السلام) فرمودند: «مَن لَم يَقدِر عَلَى ما يُكَفِّرُ بِهِ ذُنوبُه فَليُكثِر مِنَ الصَّلاةِ عَلَى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ، فَإنَّها تَهدِمُ الذُّنوبَ هَدماً»؛[6] این دعا وقتی می‌آید، کوه‌های گناه را ذوب می‌کند. امام رضا (علیه‌السلام) مظهر رأفت هستند. امام رئوف هستند. «رأفت» غیر از «رحمت» است. گناه را «ذنب» می‌گویند،‌ چون پیامد انسان است و آدم باید پاسخگو باشد.

1.8- تمثیل پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) برای محاسبه‌ی اعمال در قیامت

روزی رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) به یاران‌شان پولی دادند که مصرف کنند. بعد فرمودند که گزارش بدهید. وسط روز بود و هوا گرم بود. فرمودند: «کفش‌تان را در بیاورید و روی سنگ داغ بروید». فردی رفت تا گزارش بدهد که چه کرده، ولی پایش سوخت و نتوانست جواب بدهد و گزارش را تکمیل کند. سلمان رفت و گفت: «أنفَقتُه فی سبیل الله» و پایین آمد. حضرت تمثیل فرمودند: گزارشگری روز قیامت نیز، همین‌طور است. ﴿يَا أَيُّهَا الْإِنسَانُ إِنَّكَ كَادِحٌ إِلَى رَبِّكَ كَدْحًا فَمُلَاقِيهِ﴾.[7] در آن روز، انسان باید گزارشش، مجمل و جامع باشد. ماه شعبان، ما را در بسط قرار می‌دهد که به علم اجمالی برسیم. علم اجمالی در اصول، ذم است ولی در معارف، کمال است؛ چرا که هزاران علم تفصیلی را در درون خود دارد.

2- خلاصه مباحث گذشته

در تحلیل صلات مسافر که مباحث را می‌آوردیم، گفتیم که جعل اولیه‌ی نماز به صلات قصر و دو رکعتی است. و اتمام و کمال صلات، به تمام بودن آن است. نماز چهار رکعتی و سه رکعتی بعداً اضافه شد. رکعات سنت به رکعات سنت‌النبی تبدیل شد که وجوب است.

3- تفاوت سنت از نظر فقهای شیعه و اهل سنت

تفاوت سنت در اصطلاحات اهل سنت و ما در این است که آن‌ها سنت را بر «فریضه» اطلاق می‌کنند. سنت رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)، یعنی سنت‌الله و لایتغیر و لایتبدل است؛ نه اینکه استحباب اکید باشد. در تاریخ، بین سنت ما و آن‌ها تفاوت است؛ به این بیان که آن‌ها فعل و قول و تقریر را تنها در نبی می‌دانند، ولی ما بیش از 250 سال سنت داریم و قائل به انسان 250 ساله هستیم.

4- شرط استمرار قصد مسافت در قصر صلات

در شرط سوم صلات مسافر بودیم. ما در این شرط هم نظرمان این است که در قصر صلات، استمرار قصد مسافت هم در حدوث و ابتدایی و هم در بقاء و استمراری شرط است.

4.1- برخی از موارد اتمام صلاة مسافر

در نتیجه هر زمانی که مسافر از قصدش برگردد، یا مردد شود و یا اینکه به مسافتی برسد که آنجا قصد اقامت 10 روز و بیشتر دارد، باید نمازش را تمام بخواند. خیلی از بزرگان بر این مطلب ادعای اجماع کردند؛ البته ما اجماع را دلیل مستقل نمی‌دانیم، ولی دلیل تبعی می‌دانیم.

4.2- دلیل روایی برای استمرار قصد مسافت

در کتاب وسائل، جلد ۵، باب 3 از ابواب صلات مسافر، چند حدیث است و مستند است؛ از جمله این روایت:

وباسناده عن إسماعيل بن الفضل قال: سألت أبا عبد الله عليه السلام عن الرجل يسافر من أرض إلى أرض وإنما ينزل قراه وضيعته، قال: «إذا نزلت قراك وأرضك فأتم الصلاة، وإذا كنت في غير أرضك فقصر»؛[8] از امام صادق (علیه‌السلام) سؤال می‌کنند کسی است که تجارت می‌کند، نمازش را چه کند؟ فرمودند: «اگر به منزلش می‌رسد که همان قصد اقامت است، تمام بخواند؛ ولی اگر در طول سفر قصد مسافت و سفر استمرار دارد، نمازش قصر است». باب پنجم هم ملاحظه شود.

4.3- تفاوت اصول و فروع در علوم دینی

عرض ما در این جهت این است که هرچه در فروع بیشتر دقت کنید، مسئله روان‌تر می‌شود و به عبارت بهتر‌ استنباط شما، قویتر می‌شود. «عَلَيْنَا إِلْقَاءُ الْأُصُولِ وَ عَلَيْكُمُ التَّفْرِيعُ».[9] کار فقیه، فرع‌سازی است. عرض ما این است که فروع، همیشه متغیر است؛ چون زمان، متغیر است. این که عرض کردم که فروع متغیر است، اینگونه است؛ حتی مسائل اعتقادی هم، تغییر و تغیّر دارد. اصول اعتقادی، تغییر و تغیّر ندارد. هنر یک فقیه، یک فیلسوف و یک عارف این است که گردنه‌های معرفتی را باید در زیرساخت‌های اصولی قرار دهد. این ساختمان‌ها هم، هنر مهندسان است و زیرساخت دارد.

4.4- فروعات مسأله‌ی تردید در قصد مسافت

این مسأله، چند فرع دارد.

4.5- حالات مختلف تردید در قصد مسافت

4.5.1- موارد اتمام نماز در صورت تردید در قصد مسافت

کسی که قصد مسافت دارد و بیشتر از چهار فرسخ می‌خواهد برود، چند قسم است:

    1. اگر نیت تردیدش و عدولش، قبل از رسیدن به چهار فرسخ است؛ (در شرایط عادی و عدم تردید، باید مسافر از حد ترخص عبور کند؛ باید نمازش را شکسته بخواند.)

    2. عدول از نیت بعد از چهار فرسخ است، ولی تصمیم دارد برنگردد؛

    3. عدول از نیت بعد از چهار فرسخ است و تردید دارد که برگردد، یا برنگردد؛

    4. بعد از چهار فرسخ، تصمیم بر برگشت دارد؛ ولی بعد از قصد اقامه و عشرة ایام تردید می‌کند.

در این چهار فرض، عرض‌مان این است که باید نماز را تمام بخواند؛ چرا که به حد شرعی نرسیده است. در قصد اقامه هم باید یقین داشته باشد. اینجا جایی است که باید نمازش را تمام بخواند.

4.5.2- صورت قصر نماز در صورت تردید در قصد مسافت

    5. اگر به چهار فرسخ رسیده است و تصمیم برگشت دارد و نیّت اقامه هم ندارد: اینجا قصر است. فرقی نیست که امروز برگردد، یا فردا برگردد و یا به صورت تردید بماند.

4.5.3- حکم تردید بعد از رسیدن به مسافت تا 30 روز

این قصد ماندن و نماندن، تأثیری در نماز ندارد؛ البته اگر این تردید تا سی روز برطرف نشد، نماز در روز 31 به بعد تمام است؛ چون دلیل خاص داریم؛ ولی در سی روز شکسته است. مبانی فقاهتی و اصولی تا جایی است که نصّ مصرّح نداشته باشیم.

بحث بعدی: آیا در قصد، باید قصد شخصی باشد، یا نوعی هم کفایت می‌کند؟ فروع مختلفی دارد که ان‌شاء‌الله خواهیم رسید.

 


logo