« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد هادی عباسی‌خراسانی

1403/11/23

بسم الله الرحمن الرحیم

کلام صاحب عروه (رحمه‌الله) در مورد شرط استمرار قصد مسافت و فروع آن/صلاة المسافر /كتاب الصلاة

 

 

موضوع: كتاب الصلاة/صلاة المسافر /کلام صاحب عروه (رحمه‌الله) در مورد شرط استمرار قصد مسافت و فروع آن

 

1- بحث اخلاقی

1.1- وجه نام‌گذاری اسم شعبان

بحمدالله در ماه شعبان هستیم و در اعمال این ماه موفقید ان‌شاءالله؛ خداوند توفیق شما را زیاد کند. همان‌طور که مستحضر هستید در روایات ما هست: «إنَّما سُمِّيَ شَعبانُ لأِنَّهُ يَتَشَعَّبُ فيهِ أرزاقُ المُؤمِنينَ».[1] شعبان را شعبان نامیدند؛ زیرا روزی‌ها در آن شعبه‌شعبه می‌شود.

1.2- رسیدن به دهر بعد از گذر از زمان

یکی از قسمت‌آبادهای وجود، همین ماه شعبان است؛ چون زمان برای ادراک واقعیت‌ها و پل انتقال به واقعیت است. اگر انسان از گذر زمان گذشت، می‌تواند به واقعیت‌ها برسد؛ ولی اگر در خود زمان باقی ماند، هیچ وقت به واقعیت نمی‌رسد. اهل عرفان و حکمت، نظری دارند که روح زمان، دهر است. اگر از زمان بگذریم به دهر می‌رسیم. ﴿هَلْ أَتَى عَلَى الْإِنسَانِ حِينٌ مِّنَ الدَّهْرِ لَمْ يَكُن شَيْئًا مَّذْكُورًا﴾؛[2] در عالم دهر، شیء مذکوری نبود و منافاتی ندارد که در عوالم دیگر، مذکور باشد.

1.3- رزق محتوم در ماه شعبان

عرض ما این است که این شعبه‌شعبه شدن ارزاق در این ماه، سهمی دارد انسان که چه بخواهد و چه نخواهد، مقدّر و حتمی است و برو برگرد ندارد که به آن رزق محتوم می‌گویند و رزق عام است.

1.4- داستان رزق کرم کور

حضرت سلیمان (علیه‌السلام) کنار شطی نشسته بودند. دیدند: مورچه‌ای در دهانش مقداری گندم است که در کنار شط آمده است. قورباغه‌ای آمد و مورچه به داخل دهان قورباغه رفت و به درون آب رفتند. ساعتی گذشت و دیدند قورباغه برگشت و مورچه هم از دهانش بدون دانه‌ی گندم خارج شد. حضرت، مورچه را خواستند و جویای کار او شدند. مورچه گفت: «در قعر آب، کرم کوری زیر سنگ است که مأمور به رساندن روزی‌اش هستم».[3]

1.5- رزق خاص ماه شعبان

ما به این نتیجه رسیدیم که رزق عام می‌رسد و تمام موجودات در حال رسیدن به رزق عام خود هستند؛ حتی سنگ‌های بیابان، چه رسد به موجودات زنده؛ ولی رزق در شعبان، این رزق نیست. در ماه مبارک شعبان، رزق خاصش به نسبتی است که ما با رزّاق داشته باشیم و این خیلی مهم است.

1.6- اهمیّت صلوات در ماه شعبان

حضرت فرمودند: صلوات بر محمّد و آل محمّد (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)، رزق را زیاد می‌کند. «یزید فی الرزق». ماه مبارک شعبان، ماه این ذکر است و ماه رزق است. این رزق، رزق خاص است و سبب و وسیله و استعداد برای این تقسیم، این ذکر شریف است. تا می‌توانید در این ماه، ذاکر به این ذکر شریف باشید؛ به‌خصوص در وسط روز و هنگام زوال و صلوات شعبانیه‌ای که از حضرات معصومین (علیهم‌السلام) رسیده است که آن هم، «الفُلْكِ الجارِيَةِ فِي اللُّجَجِ الغامِرَةِ يَأْمَنُ مَنْ رَكِبَها وَيَغْرَقُ مَنْ تَرَكَها».[4]

1.7- نقش معصومین (علیهم‌السلام) در نظام رزق

حضرات معصومین (علیهم‌السلام) کشتی‌های ساری و جاری هستند. ببینید؛ هم کشتی و هم آب و هم خطرات و همه، دلیل بر این است که حضرت حقّ رزاقیّت‌شان ادامه دارد. این رزقی که حضرت حقّ الحمدلله برای همه‌ی موجودات مقدّر کردند و رازق و رزّاق است، ان‌شاءالله «بِيُمْنِهِ رُزِقَ الوَرى».[5] به میمنت ولی، ما سوی، مرزوق هستند و ان‌شاءالله ما مورد رزق خاصشان قرار بگیریم. ان‌شاءالله رزق همه‌ی ما واسع باشد به مظهر اسم رازق و رزّاقی که حضرت اباالقاسم و ابوالقاسم است؛ چه خاتم انبیا و چه خاتم اوصیا (علیه‌السلام) که هر دو، منشأ این رزق هستند.

2- خلاصه مباحث گذشته

در بحث شرط استمرار قصد مسافت شرعی بودیم.

3- کلام سید یزدی (رحمه‌الله) در شرط استمرار قصد مسافت شرعی

در صلات مسافر و شرایط تبدیل نماز به قصر، شرط سوم این است در عبارات مرحوم سید در عروه:

«الثالث: استمرار قصد المسافة فلو عدل عنه قبل بلوغ الأربعة أو تردد أتم، وكذا إذا كان بعد بلوغ الأربعة، لكن كان عازما على عدم العود، أو كان مترددا في أصل العود وعدمه أو كان عازما على العود لكن بعد نية الإقامة هناك عشرة أيام، وأما إذا كان عازما على العود من غير نية الإقامة عشرة أيام فيبقى على القصر، وإن لم يرجع ليومه بل وإن بقي مترددا إلى ثلاثين يوما نعم بعد الثلاثين مترددا يتم».[6]

«الثالث:»؛ یعنی شرط سوم از شرایط قصد. «استمرار قصد المسافة»؛ اینکه انسان قصد مسافتش را استمرار دهد. اگر این قصد مسافت، استمرار نداشته باشد، مسافر نیست.

3.1- فروع مسئله

3.1.1- فرع اوّل: صور اتمام نماز

3.1.1.1- صورت اوّل: عدول یا تردید در قصد مسافت قبل از چهار فرسخ

«فلو عدل عنه قبل بلوغ الأربعة أو تردد أتمّ»؛ اگر استمرار را قبل از چهار فرسخ نداشت یا تردید کرد، نمازش را باید تمام بخواند.

3.1.1.1.1- نظر استاد در ذکر شرط سوم

برخی استمرار قصد را حذف کردند و گفته‌اند: این شرط سوم در شرط دومی که خواندیم، دخیل است و لذا قطع مسافت را کافی دانستند؛ ولی ما نیز، مانند مرحوم سید این را شرط می‌دانیم؛ زیرا استمرار قصد مسافت غیر از قطع مسافت است.

3.1.1.2- صورت دوم: رسیدن به چهار فرسخ و عزم بر عود

«و كذا إذا كان بعد بلوغ الأربعة، لكن كان عازما على عدم العود»؛ سر چهار فرسخ رسید؛ امّا استمرار مسافت و قطع مسافت به این است که این مسیر را برگردد؛ وگرنه چهار فرسخ دارد می‌رود؛ امّا قصد برگشت ندارد و این، چیزی است که باید خیلی لحاظ بشود. حالا مثلاً یک مورد هم تصور باشد، کفایت می‌کند؛ مثلاً برود جایی که قصد برگشت فعلاً ندارد؛ آیا این مسافر هست یا نیست؟

«لكن كان عازما على عدم العود»؛ بنای بر عدم برگشت است.

3.1.1.3- صورت سوم: رسیدن به چهار فرسخ و تردید در برگشت و عدم برگشت

«أو كان مترددا في أصل العود وعدمه»؛ یا در برگشت و عدم آن، مردّد است. البته ما در این قسمت، یک عرضی داریم که بعداً هم به آن می‌رسیم که ما قصد مسافت نوعی را کافی می‌دانیم. معمولاً کسانی که به سر چهار فرسخ می‌رسند، بر می‌گردند. در اینجا بعید نیست که با این قاعده‌ی عرفی که هر رفتی، برگشتی دارد؛ مگر اینکه به عنوان قضیّه‌ی شخصیّه باشد که به‌گونه‌ای اتفاقی بیفتد و نتواند برگردد.

3.1.1.4- صورت چهارم: عزم بر برگشت بعد از نیت اقامت ده روز

«أو كان عازما على العود»؛ یا می‌خواهد برگردد، «لكن بعد نية الإقامة هناك عشرة أيام»؛ بعد از نیت ده روز اقامت می‌خواهد برگردد.

3.1.2- فرع دوم: صور قصر نماز

«وأما إذا كان عازما على العود من غير نية الإقامة عشرة»؛ تصمیم بر برگشت دارد؛ ولی نیت اقامه ندارد. «فيبقى على القصر»؛ اینجا دیگر نمازش شکسته است. «وإن لم يرجع ليومه»؛ هرچند آن روز برنگردد. برخی فقها در اینجا قائل به جمع هستند؛ زیرا هم شرط سفر تحقّق پیدا کرده است و هم قصد قصر هست و هم اقامت.

3.1.3- فرع سوم: اتمام نماز بعد از گذشت سی روز مردّد

«بل وإن بقي مترددا إلى ثلاثين يوما نعم بعد الثلاثين مترددا يتم»؛ اگر سی روز مردّد باشد،‌ نمازش قصر است و بعدش باید نماز را تمام بخواند.

4- ادله‌ی مسئله

4.1- دلیل اوّل: اجماع

اگر اجماع را قبول داشته باشید، اینجا مورد ادعا است؛ ولی ما اجماع را دلیل مستقل نمی‌دانیم و قابل قبول نیست.

4.2- دلیل دوم: متفاهم عرفی

متفاهم عرفی این است که هر رفتی، برگشتی دارد. کسی که سفر می‌رود، اگر قصد برگشت ندارد قبل از 4 فرسخ؛ باید نمازش را تمام بخواند.

4.2.1- نظر استاد

اگر به 4 فرسخ رسید، اینکه برخی می‌گویند که از موارد جمع است، با کمال معذرت می‌گوییم: دلیل عرفی، جمع را از بین می‌برد و جمع نیاز نیست بخواند؛ چون عرفاً دیر یا زود باید برگردد و تنها یک مورد پیدا می‌کند که آن هم، حالتی است که تردید پیدا می‌کند و مردّد می‌شود که تا سی روز تردید، نماز شکسته و بعد ولو چند ساعت، کامل است.

4.2.2- احکام الهی در منازل مختلف سفر

به عبارت بهتر، عرضمان این است که سفر، حصول تدریجی احکام الهی است. نکته‌ی دقیقی دارم عرض می‌کنم. مسافر در هر منزلی، حکمی دارد. به لحاظ تقسیمی که تا الان داشتیم، در صلات مسافر منزل حد ترخص و منزل حد مسافت داریم. تفاوتشان مشخص است و گاهی احکامشان جمع است. کسی که از حد ترخص خارج شد و تصمیم دارد به حد مسافت برود، حکم حد مسافت را دارد و نمازش قصری است تا اینکه برسد به مرحله‌ی بعدی که یا قصد اقامت داشته باشد و یا قصد برگشت داشته باشد. مسافر تا قصد اقامت ندارد، مسافر است؛ مگر احکام دیگر رخ دهد.

4.3- دلیل سوم: دلیل روایی

در وسائل الشیعة، باب سوم از ابواب صلات مسافر، حدیث دهم صحیحه است:

وعن عدة من أصحابنا، عن أحمد بن محمد البرقي، عن محمد بن أسلم عن صباح الحذاء، عن إسحاق بن عمار قال: «سألت أبا الحسن عليه السلام عن قوم خرجوا في سفر فلما انتهوا إلى الموضع الذي يجب عليهم فيه التقصير قصروا من الصلاة، فلما صاروا على فرسخين أو على ثلاثة فراسخ أو على أربعة تخلف عنهم رجل لا يستقيم لهم سفرهم إلا به فأقاموا ينتظرون مجيئه إليهم وهم لا يستقيم لهم السفر إلا بمجيئه إليهم، فأقاموا على ذلك أياما لا يدرون هل يمضون في سفرهم أو ينصرفون، هل ينبغي لهم أن يتموا الصلاة أو يقيموا على تقصيرهم؟ قال: إن كانوا بلغوا مسيرة أربعة فراسخ فليقيموا على تقصيرهم أقاموا أم انصرفوا، وإن كانوا ساروا أقل من أربعة فراسخ فليتموا الصلاة (ما أقاموا فإذا انصرفوا) قاموا أو انصرفوا فإذا مضوا فليقصروا».[7]

از حضرت درباره‌ی افرادی سؤال کردند که بین راه می‌روند و معلوم نیست که ادامه دهند یا خیر؟ مثلاً گمشده‌ای دارند و یا دست‌فروش و دوره‌گرد هستند. وقتی که از حضرت سؤال کردند که حکم اینان چیست، حضرت فرمودند: «إن كانوا بلغوا مسيرة أربعة فراسخ فليقيموا على تقصيرهم أقاموا أم انصرفوا». باید به همین چهار فرسخ اکتفا کنند؛ چه اقامه داشته باشند و چه انصراف. «وإن كانوا ساروا أقل من أربعة فراسخ فليتموا الصلاة (ما أقاموا فإذا انصرفوا) قاموا أو انصرفوا فإذا مضوا فليقصروا»؛ اگر کمتر از 4 فرسخ بود، نماز کامل است و اگر بیشتر رفت، نمازش قصر است.

از این حدیث آنچه که استفاده می‌شود این است که رسیدن سر 4 فرسخ که قطع مسافت است، ما را از شرط استمرار بی نیاز می‌کند. به آنجا که رسید، باید نمازش را تمام بخواند؛ چه قصد اقامت داشته باشد و چه قصد انصراف داشته باشد.

 


logo