درس خارج فقه استاد هادی عباسی خراسانی
1400/09/03
بسم الله الرحمن الرحیم
محتويات
1- حدیث اخلاقی (جایگاه عقل)2- خلاصه جلسه گذشته
3- ادله اهل سنت بر رخصت بودن قصر در صلاة مسافر و جواب آن
3.1- دلیل دوم: کلمه «صدقه» در روایات، دلالت بر رخصت دارد
3.1.1- اشکال استاد بر این دلیل
3.2- دلیل سوم: روایاتی از عایشه
3.2.1- نظر استاد در مورد این روایات
موضوع: كتاب الصلاة/صلاة المسافر /ادله اهل سنت بر رخصت بودن قصر در صلاة مسافر و جواب به آن
1- حدیث اخلاقی (جایگاه عقل)
خدا را شاکریم که در محضر آیات و روایات هستیم. حدیث امروز از کافی شریف است. توصیه میکنیم همه عزیزان با این کتاب، ارتباط داشته باشند. سیر روایی داشته باشند. سیر انفسی ما بر اساس دو چیز است: یکی آیات الهی و دیگر روایات اهل بیت (علیهمالسلام).
بزرگترین کنکور عالم را چه کسی برگزار کرد؟ عرض میکنیم حضرت حق برگزار کرد، آن هم برای یک شرکتکننده. خودش واحد است، کنکورش واحد است، سوالش تک است و امتحانگیرنده و امتحانشده هر دو یکی است. این سنخیت بین علت و معلول است؛ ربط حادث به قدیم.
مرحوم کلینی در کافی این روایت را به عنوان دومین حدیث میآورند. کتاب العقل و الجهل را ملاحظه کنید. در فرهنگ اسلامی ما جهل، مقابل علم نیست، بلکه مقابل عقل است. جناب کلینی اولین روایت را از امام باقر (علیهالسلام) نقل میکند که حضرت میفرماید: «لَمَّا خَلَقَ اللَّهُ الْعَقْلَ اسْتَنْطَقَهُ ثُمَّ قَالَ لَهُ أَقْبِلْ فَأَقْبَلَ ثُمَّ قَالَ لَهُ أَدْبِرْ فَأَدْبَرَ».[1] اولین گفتمان سخن حضرت حق با عقل است که اندیشمندان باید دربارهاش تفکر کنند.
پس از این، حدیث دوم را مطرح میکنند:
عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ عَمْرِو بْنِ عُثْمَانَ عَنْ مُفَضَّلِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ سَعْدِ بْنِ طَرِيفٍ عَنِ الْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَةَ عَنْ عَلِيٍّ ع قَالَ: «هَبَطَ جَبْرَئِيلُ عَلَى آدَمَ ع فَقَالَ يَا آدَمُ إِنِّي أُمِرْتُ أَنْ أُخَيِّرَكَ وَاحِدَةً مِنْ ثَلَاثٍ فَاخْتَرْهَا وَ دَعِ اثْنَتَيْنِ فَقَالَ لَهُ آدَمُ يَا جَبْرَئِيلُ وَ مَا الثَّلَاثُ فَقَالَ الْعَقْلُ وَ الْحَيَاءُ وَ الدِّينُ فَقَالَ آدَمُ إِنِّي قَدِ اخْتَرْتُ الْعَقْلَ فَقَالَ جَبْرَئِيلُ لِلْحَيَاءِ وَ الدِّينِ انْصَرِفَا وَ دَعَاهُ فَقَالا يَا جَبْرَئِيلُ إِنَّا أُمِرْنَا أَنْ نَكُونَ مَعَ الْعَقْلِ حَيْثُ كَانَ قَالَ فَشَأْنَكُمَا وَ عَرَجَ».[2]
کسانی که سؤالهای آکادمیها را طرح میکنند، باید عاقلانه باشد. حدیث بسیار خوبی است. اصبغ بن نباته، یار خاص حضرت امیر (علیهالسلام) است. «قال هبط جبرائیل علی آدم (علیهالسلام)»؛ هبوط جبرائیل بر حضرت آدم (علیهالسلام)، معنایش این است که حضرت آدم (علیهالسلام)، مهبط جناب جبرائیل (علیهالسلام) شد. بعد فرمود: «یا آدم إنی أمرت أن أخیرک واحدة من ثلاث فاخترها»؛ ما سه گزینه برای تو داریم، باید یکی را انتخاب کنی. بزرگترین، یا اولین کنکور نظام وجود. «و دع اثنتین»؛ یکی را انتخاب کن و دو تا را رها کن. سؤال سهگزینهای برای تمام نظام عالم. جناب آدم برای همهی ما در آزمون شرکت کرد. سعی کنیم دنبالهروی خوبی باشیم. آدم (علیهالسلام) سوال کرد: «ما الثلاث»؟ آدم نباید از آزمون فاصله بگیرد. کسی که عقل داده شده، از آزمون وحشتی ندارد. آن سه گزینه را سریع بگو چیست؟ «فقال: العقل و الحیاء و الدین»؛ سه گزینه، عقل و حیا و دین است؛ انتخاب کن؛ با وجود اینکه هر سه لازم است. «فقال آدم إنی قد اخترت العقل»؛ آدم از سه گزینه، عقل را انتخاب کرد. با اینکه هر سه لازم است بین حیا و دین و عقل، ولی عقل را انتخاب کرد. انتخاب سختی بود. «فقال جبرائیل للحیاء و الدین انصرفا و دعاه»؛ جبرائیل به حیا و دین گفت که شما منصرف شوید و بروید. عقل را انتخاب کرد. آدم را رها کنید و بروید. حیا و دین به سخن درآمدند. «فقالا یا جبرائیل إنّا أمرنا أن نکون مع العقل حیث کان»؛ تو میگویی آدم را رها کنیم، ولی خدای آفریننده به ما گفته هر کجا عقل است، ما همنشین او باشیم. شاید جناب آدم (علیهالسلام) هم در این قسمت، متوسل شد و عقول وعقل تام، یعنی اهل بیت (علیهمالسلام)، او را کمک کرد. «قال فشأنکما و عرج»؛ جناب جبرائیل گفت: این شأنیت وعظمت برای شما مبارک باشد و عروج کرد. اولین گفتمان در نظام وجود، برای سیر و سلوک جناب آدم، همین بود و اینکه مسیرش مشخص شود. انشاءالله عاقلانه راه را انتخاب کنیم، تا حیاء و دین دنبالهرو ما باشند. عرض ما این است که برای عقل، برنامهریزی کنیم. عقل جز برای عبادت باریتعالی نیست. برای عبودیت، برنامهریزی کنیم. رزقنا الله إیانا و إیاکم.
2- خلاصه جلسه گذشته
در صلات مسافر به این نتیجه رسیدیم که قصر در سفر، عزیمت است، نه رخصت. مبنای امامیه و عامه را نقل کردیم. برخی از کلمه «جناح» در آیه ﴿فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَن تَقْصُرُواْ مِنَ الصَّلاَةِ﴾،[3] استفاده کردند که گفتیم این کلمه، اعم از وجوب و غیر آن است. با توجه به ادله گفتیم قصر صلات، وجوب دارد و باید در سفر نماز را شکسته بخوانیم، نه اینکه جواز باشد.
3- ادله اهل سنت بر رخصت بودن قصر در صلاة مسافر و جواب آن
3.1- دلیل دوم: کلمه «صدقه» در روایات، دلالت بر رخصت دارد
یکی دیگر از ادلهای که برخی آوردند بر اینکه نماز قصر در سفر، به وجوب نیست و جواز است، حدیث یعلب بن امیه است که میگوید: «از خلیفه دوم در مورد آیه (فلیس علیکم جناح أن تقصروا من الصلاة) پرسیدم که در سفر که ما امنیت داریم، آیا نماز قصر است؟ گفت: من همین سؤال را از پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) پرسیدم، ایشان فرمودند: «صدقهای از سوی خداست؛ پس آن را بپذیرید».[4]
المغنی، ج2، ص188؛ تفسیر فخر رازی، ادله جواز اتمام در سفر، ج11، ص19، مسأله 5، ضمن آیه صلاة مسافر آمده است.
وجه استدلال به این روایت نبوی این است که صدقه، گرفتنش واجب نیست؛ پس باید بگوییم صلات مسافر قصرش، رخصت است، نه عزیمت.
3.1.1- اشکال استاد بر این دلیل
به نظر ما این روایت، دلیل بر جواز نیست. درست است که عنوان صدقه آمده است، ولی صدقه به عنوان پسوند صلات مسافر آمده است، نه خود صلاة مسافر. میتوانیم بگوییم برای روان بودن کار است که از سوی خدا تشریع شده است. علاوه بر اینکه صاحب وسائل از حضرت امام صادق (علیهالسلام) و حتی از رسول مکرم (صلیاللهعلیهوآله) در وسائل، کتاب الصلاة، أبواب صلاة المسافر، روایاتی را نقل میکنند که صلات مسافر به وجوب، قصر خوانده میشود.[5] صدقه هم دو نوع است؛ یکی آن صدقهای که رد کردنش، اشکال ندارد و دیگری آنچه رد کردنش، اشکال دارد. اینکه صدقه مستحب است و از این مطلب، به رخصت قصر استناد کنیم، درست نیست. صدقه در اینجا واجب است.
روایت صحیحه از امام صادق (علیهالسلام) به نقل از پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله):
وعنهم (عدة من أصحابنا)، عن أحمد بن محمّد، عن ابن أبي عمير، عن بعض أصحابنا، عن أبي عبدالله (عليهالسلام) قال: سمعته يقول: قال رسول الله ( صلى الله عليه وآله ): «إنّ الله عزّ وجلّ تصدّق على مرضى أُمّتي ومسافريها بالتقصير والإِفطار، أيسرّ أحدكم إذا تصدّق بصدقة أن تردّ عليه»؟[6] آیا یکی از شما خوشحال میشود صدقهای که بدهند، بازگرداند؟
این روایت، دلیل بر وجوب است.
3.2- دلیل سوم: روایاتی از عایشه
در سنن اهل سنت قبلا هم آدرس دادیم که به سند صحیح به نقل اهل سنت وارد شده است که به خصوص از برخی همسران رسول الله (صلیاللهعلیهوآله) نقل شده است: «در محضر آقا رسول الله (صلیاللهعلیهوآله) در سفر بودیم و پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) نماز را شکسته خواندند و من کامل خواندم و ایشان روزه را افطار کردند، ولی من روزه گرفتم؛ وقتی چنین کردیم، ایشان به من فرمودند: احسنت».[7] و مورد تشویق رسول مکرم (صلیاللهعلیهوآله)، قرار گرفتیم.
اول، نماز دو رکعتی جعل شد. بعد دو رکعت اضافه شد و بعد در سفر و هنگام قصر دو رکعت کم شد.[8]
در علل الشرایع صدوق هست که سؤال کردند چرا نماز در سفر شکسته است؟ فرمودند: «سنتالله برداشته نشد، ولی سنتالنبی برداشته شد. سنت الرسول به عنوان آسانی امت برداشته شد».[9] دلیل بر این است که نماز قصرش وجوبی است نه استحبابی.
روایت همسر پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) است؛ از عایشه نقل کردند: «حضرت نماز را در سفر قصر خواندند».[10] در برخی روایات از عایشه نقل شده است: «رسولالله (صلیاللهعلیهوآله) نماز را در سفر، قصر خواندند و هم به اتمام».[11] برخی گفتند این روایت دلالت میکند که میتوان قصر خواند.
3.2.1- نظر استاد در مورد این روایات
به سه طریق نقل شده که دو طریق، ضعیف است و به نظر اهل سنت، یک سندش صحیح است. به نظر ما دو سفر بوده است. در یکی قصد عشره داشتند و کامل خواندند و در دیگری کمتر بوده و قصر خواندند. اگر انسان قصد اقامت کند، نماز کامل است. اتهام وارد نمیکنیم که این همسر پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) نقل خلاف کرده است، ولی دو گونه خواندن، دلیل بر رخصت نیست.