< فهرست دروس

درس عرفان اسلامی استاد هادی عباسی خراسانی

1403/01/04

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

موضوع: شرح اسماء الهی /مبانی معرفتی شرح اسماء الهی /مراتب اسم و لزوم حرکت در مراتب اسم به ترتیب

 

1- عصاره مباحث گذشته

خدا را شاکریم که در محضر آیات و اسماء الهی هستیم.

همان‌طور که دیشب عرض کردیم، سفره‌ی اسمای الهی از آفرینش باز شده است. مرحوم طبرسی می‌گوید: «آدم از اَدیم است»؛[1] به معنای سفره‌ای که آن را پهن می‌کنند و گوشه‌ای از آن را می‌گیرند و مهمان‌ها سر آن سفره می‌نشینند. سفره‌داران، خانم‌ها و مادران هستند. در کشور کوچک خانواده مهمان‌داری می‌کنند و مظهر اَدیمِ جناب آدم (علیه‌السلام) هستند. قبل از این جلسه، جلسه‌ی فقهی داریم. از مستحبات فقهی این است که انسان در آوردن سفره کمک کند. در جمع کردن آن مستحب است انسان کمتر کمک کند، تا بیشتر سفره‌ پهن باشد.

2- آغاز و انجام رسالت و ولایت و امامت

جناب آدم (علیه‌السلام)، سفره پهن کرد و چه کسی باید جمع کند؟ الله اکبر. برای همین، خاتِم و خاتَم باید جمع کند. خاتَم، یعنی نگین[2] و خاتِم، یعنی ختم‌کننده. حضرت محمد (صلی‌الله‌علیه‌وآله)، خاتِم و خاتَم انبیای الهی است؛ چنان که حضرت مهدی (علیه‌السلام)، خاتِم و خاتَم اولیای الهی است. این آغاز و انجام، به وسیله‌ی اسماء صورت می‌گیرد. آدم را آدم می‌گویند، چون سفره‌ی نبوت را باز کرد. شیخ الانبیاء، جناب نوح (علیه‌السلام) است. باید در سیره‌ی انبیای الهی یکایک بحث کرد.

3- نوشتن کتاب «فص حکمة عصمتیة فی کلمة فاطمیة»، توسط علامه حسن‌زاده (رحمه‌الله)

تا گذشتگان را نشناسیم، به آینده‌ی خودمان و دیگران نمی‌رسیم. ایشان فرمودند: «فصوص الحکم جناب محی‌الدین و جناب قیصری، فصّی کم داشت به نامِ: «کلمه‌ی فاطمی و بحث عصمت». ایشان فصوص را تتمیم و تکمیل کردند. آن که حالات انبیا و اولیای الهی را تکمیل و تتمیم می‌کند، در سلسله‌ی ختمیت ولایت نشسته است. اسمای الهی حکومت می‌کنند. حاکمیت اسماء را در وجودتان پیاده کنید.

4- معنای اسم در روایت امام رضا (علیه‌السلام)

اسم، اسم است، چون از «سِمَة» آمده است. در معنای بسم الله الرحمن الرحیم سؤال کردند که معنای بسم الله چیست؟ امام رضا (علیه‌السلام) فرمودند: «أی أَسِمُ بِسِمَةٍ مِن سِماتِ اللهِ تَبارَکَ وَ تَعالَی».[3] هستی بر اساس اسمای الهی است.

5- لزوم شناسایی موقعیت مکانی نفسانی

بیایید موقعیت جغرافیایی و مکانی نفسانی خودتان را دست بیاورید و با این موقعیت‌شناسی، ظهور اسم را در نفس‌تان متجلی کنید. هنر انسان این است که بشناسد در چه زمانی است. در هر زمانی، اسمای الهی با ولیّ متحد هستند. حرف مهمی است. بر جان‌تان می‌نشیند و ان‌شاءالله خودتان، مظهر اسمی از اسمای الهی می‌شوید. موقعیت و موفقیت شما این‌طور بیشتر است. این اسماء بر نفوسی می‌نشیند که یک طهارت داشته باشد.

6- بازگشت همه‌ی نسبت‌ها به نسبت با خداوند در قیامت

افلاطون و ارسطو، جلوی مدرس خود نوشته بودند که کسی که مهندس نیست، وارد نشود؛ یعنی کسی که نسبت‌ها را بشناسد. «مُهَندِس»، مُعَرَّب «مُاَندِز» است. هیچ نظام وجود، بی‌اندازه و بی‌نسبت نیست. تمام این نسبت‌ها تمام می‌شود و به یک نسبت می‌رسد و آن، نسبت به خدای متعال است. انس سه‌گانه‌ی انسان با خود و خدا و خلق به یک نسبت بر می‌گردد که نسبت با خدا است.

در شب‌های ماه مبارک رمضان هستیم. در مورد قیامت هست که ﴿فَلَا أَنسَابَ﴾؛[4] انساب نیست، ولی یک نسبت هست. خواهر و برادری نیست، و هر شأنیتی که دارند، می‌رود، ولی نسبت واحد، باقی می‌ماند. و آن، نسبت انسان با خدای خود است.

7- باقی‌ماندن نسبت انسان با خداوند بعد از مرگ

انسان، نشانه‌ای که از حضرت حق به انتخاب خود به خود اختصاص داده، با خود می‌برد. باقی نسبت‌ها را جناب عزرائیل (علیه‌السلام) قطع می‌کند. از این لفظ، بهتر نداریم: زور فرشته‌ی مقرب الهی به این نمی‌رسد و در ید اختیار او نیست. او مأمور قطع نسبت‌های این دنیایی است. اگر بخواهد نسبت خدایی را قطع کند، نسبت خودش هم قطع می‌شود.

8- مراتب اسم

وقتی می‌گوییم اسم، مراد چیست؟

اسم چیست؟

اسم در فارسی به معنای نام است. از «سِمَة» باشد، یا «سُمُوّ» باشد، فرقی ندارد. [اسم،] ما نَزَلَ مِنَ الله است. برخی کلام استاد علامه را تحریف می‌کنند. اسم، خودش ما نَزَلَ مِنَ الله است. بر جان آقا رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرود آمده است.

منطقی را بحث از الفاظ نیستبحث از الفاظ، او را عارضی است.[5]

بحث از الفاظ برای حکیم، عارضی است؛ چون محاوره، نیاز به لفظ دارد. نامی که تشخّص بیاورد، مراد است. این نام، لفظ نیست و معنا هم نیست؛ بلکه عین واقعیت است. گاهی کلمه‌ی اسم برای برخی رهزن می‌شود. گمان می‌کنند نامی که صدا می‌زنند، اسم است. اسم واقعی، آن حقیقت است. آن که [نام] حسن می‌گوید، من هستم، رابطه‌ی بین شخص و لفظی که گفته می‌شود، اسم الاسم است. جمع فرهیختگان است. دقت کنید. لفظی که می‌آید و تصور این معنا را دارد و معنای حسن و حسین را یادآوری می‌کند و ما را به معنا منتقل می‌کند که همان شخص است: إسمُ اسمِ الإسم است. اسم، حقیقت خارجی است. مفهومی که می‌آورید، اسم الاسم است و لفظی که می‌آورید، اسم اسم الإسم است و سه واسطه می‌خورد.

9- نسبت مراتب اسم با ادعیه

دفع یک شبهه‌ی مهم

ما وقتی که دعا می‌خوانیم، اسم اسم الإسم می‌آوریم. دعای جوشن باشد و سحر باشد و دعای سمات باشد، فرقی ندارد. دعای حمد و عشرات و کمیل و ابوحمزه و هر دعایی که می‌خوانیم، اسم اسم الإسم است. اسم الإسم، آن معنایی است که از آن معنا منتقل می‌شویم. اسم، آن حقیقتی است که در خارج وجود دارد.

10- لزوم علامت‌گذاری خود به نشانه‌های الهی

روزی به محضر علامه حسن‌زاده (قدس‌الله‌نفسه‌الزکیة) عرض کردم که این عنایات را از کدام امام دارید؟ فرمودند: «هرچه دارم، از امام رضا (علیه‌السلام) دارم». امام رضا (علیه‌السلام) فرمودند: «أی أسم بسمة من سمات الله».[6] خود را به نشانه‌های الهی علامت‌گذاری می‌کنید. می‌شود گفت تمام نقطه‌ها و «آن‌»های زمانی برای این است که بتوانیم لحظات نام‌گذاری خود را بیشتر کنیم. طول عمر، برای نشانه‌ی حضرت رب است. همین دعاهای لفظی که اسم اسم الإسم هستند، نشانه‌های لفظی هستند. وقتی ما را راهنمایی می‌کنند، به این اسم الإسم حقیقت می‌شوند.

11- حذف اضافات، هنر انسان

با اجازه‌ی حضرت استاد علامه، عرضی داریم که هنر انسان در حذف اضافات اسماء است. گفتند: «التوحید إسقاطُ الإضافات».[7] توحید این است که اضافه‌ها را حذف کنیم، تا برسیم به جایی که یک چیز بیشتر نباشد.

12- قطع علاقه‌های اضافی، راهکار آسان‌شدن احتضار هنگام آمدن ملک‌الموت (علیه‌السلام)

خوشا به حال انسان‌هایی که قبل از آمدن عزرائیل (علیه‌السلام)، خودشان آرام‌آرام اضافات‌شان را قطع کنند؛ تا او که دارد می‌آید، یک کاری را انجام دهد که کارستان است و آن، قطع علاقه‌ی روح با بدن است. «إِلَهِي هَبْ لِي كَمَالَ اَلاِنْقِطَاعِ إِلَيْكَ».[8] لذا آن‌هایی که قطع علاقه نکردند، حضرت عزرائیل (علیه‌السلام) که بیاید، متزلزل می‌شوند؛ مانند نهالی که ریشه‌های مختلفی دارد و باید یک‌یک قطع شود. اگر این ریشه‌ها قطع شده باشد و سست شده باشد و به یک علاقه‌ی دیگر قوی شده باشد، خیلی راحت است.

13- محبت نفسانی، عامل اتحاد قلوب

«هَلْ رَأَيْتَ حَبِيباً يَكْرَهُ لِقَاءَ حَبِيبِهِ»؟[9] اینجا است که اگر محبت متجلی شود، دین هم می‌آید. امام باقر (علیه‌السلام) در جواب دین، فرمودند: «هَلِ الدّینُ إلّا الحُبَّ».[10] ما که در اینجا جمع شدیم و با سراسر دنیا متصل شدیم، به محبت است. محبت نفسانی ما که عامل معرفت نفسانی ما است، ما را جمع کرده است که لحظه‌لحظه دانایی ما و دارایی ما افزوده می‌شود.

14- نسبت بین دارایی و دانایی

دارایی، بالاتر از دانایی است. دانایی، اتصال به الفاظ است، ولی دارایی، اتصال به حقیقت است. دارایی، فقط مال نیست. دانشگاه و حوزه، همه در الفاظ کار می‌کنند. باید هنرشان این باشد که معانی را هم بفهمند. ولی معرفت نفس و اسم با خارج سر و کار دارد؛ با عینیت و حقیقت. تازه انسان از اسم اسم الإسم که عالم الفاظ است، این‌قدر لذت دارد. دعاها این‌قدر لذت دارد؛ حال اگر اسم الإسم و اسم بیاید، انسان چه می‌کند؟

15- توصیه‌ی استاد برای رسیدن به مقام اسم

الفاظ را بخوانید و آن را بفهمید، تا به معانی برسید و این پل شود، تا به اسم برسید. شرح اسماء، یعنی این. الفاظ اسماء را بدانیم و معانی‌اش را بفهمیم و از همه‌ی این‌ها بگذریم و به یک حقیقت برسیم. اینجا است که اگر شما به یک حقیقت رسیدید، دفتر دیگری باز می‌کنید و آن، دفتر دل است. دفتر دل در لفظ نمی‌ماند، ولی بی لفظ هم نیست. در معنا نمی‌ماند، ولی بی معنا هم نیست. تا ندانیم، نمی‌رسیم.

در فرازی از الهی‌نامه عرض کردم:

«الهی! صد هزار مرتبه شکرت که دانستم و فهمیدم و رسیدم که هرچه که هست، اسماء توست که هست که هست و هست».

(این تعبیر در دفترهای مختلف الهی‌نامه هست؛ دقت کنید.)

با کمال صراحت و صداقت عرض می‌کنیم؛ تمام حرکات و سکنات ما جز اسم، چیز دیگری نیست؛ فقط مواظب باشید در لفظ نمانید و در معنا هم نمانید. لفظ و معنا دو پله برای رسیدن به حقیقت است.

16- نسبت بین اسم و مسمی

بین حکماء و عرفاء بحثی است که اسم، عین مسمی است، یا غیر اوست؟[11]

عصاره‌اش اینکه از جهتی عین و از جهتی غیر است. اگر بحث اسم و مسمی است، غیر هم هستند. اگر اسمی را می‌گویید که ما را به حقیقت می‌رساند، اسم جز مسمی، چیز دیگری نیست. این قاعده در اسمای الهی نیز هست. اسم، عین مسمی است. خدا خدای هر کسی که بلند است، طالب خدای اسم اسم الإسم نیست؛ بلکه طالب خدای اسم الإسم هم نیست؛ طالب خدای اسم است.

17- جایگاه خداوند در نظر امیرالمؤمنین (علیه‌السلام)

حضرت امیر (علیه‌السلام) فرمودند: «مَا كُنْتُ أَعْبُدُ رَبّاً لَمْ أَرَهُ»؛[12] من خدایی را که ندیدم، عبادت نمی‌کنم». بعد فرمودند: «ما رأیت شیئا إلا ورأیت الله قبله».[13] در هنگام رؤیت و بعد و قبلش هم دیدم، تا عبادت تحقق یافت. این، ظهور حقیقت اسم است. ما شیعیان و پیرو امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) هستیم.

18- لزوم تلاش برای رسیدن به اسم مناسب با خود

در ماه مبارک، تمرین عینیت کنیم. عینیت، یعنی بکوشیم عین اسماء شویم. آیات قرآن را بخوانید، تا شناسنامه‌ی خود را بیابید. اسماء گوناگون را بخوانید، تا به اسم‌تان برسید. من طلبه با اجازه‌ی روح حضرت استادم که حاضر و ناظر جلسه هست، می‌گویم هر کسی دنبال گمشده‌ی اسم خودش است. تمام الفاظ عالم برای او رهزن می‌شوند. الفاظ می‌آیند رهزن می‌شوند، تا ما را به آن حقیقت منتقل نکنند؛ گرچه ما لازم‌شان داریم، ولی در مقدمه به آن‌ها نیاز داریم.

19- لزوم سرعت و سبقت برای ورود به عالم اسماء

ورزشکار، وزن را لازم دارد، ولی در هنگام مسابقه هرچه سبک‌تر شود، چابک‌تر است. در مسابقات جسمانی، برخی ورزشکاران نقل می‌کنند که باید چقدر وزن کم کنند، تا با حریف هم‌وزن مسابقه بدهند. در مسابقه، هم سبقت است و هم سرعت. در اسمای الهی، هم ﴿سَارِعُواْ﴾[14] است و هم ﴿سَابِقُوا﴾[15] است. تا سبقت و سرعت نگیریم، نمی‌رسیم. آن‌قدر معرفت اسماء دقیق است که اگر سرعت بگیرید، زمان را در می‌نوردید. ورزش فکری و عینی شما، تجمیع زمان است. تجمیع که کردید، شایستگی ورود به عالم اسماء را می‌یابید.

20- لزوم ترتیب بین مراتب اسم تا تحقق کامل اسم در وجود انسان

سعی کنید در اسم اسم الإسم نمانید. اگر کمالی می‌خواهید، به اسم الإسم برسید. در شرح اسماء باید مفاهیم را بدانیم، ولی در این نمی‌مانیم، تا به طلوع اسمی برسیم. به تعبیر امام رضا (علیه‌السلام): «أَسِمُ بِسِمَةٍ مِن سِماتِ اللهِ».[16]

هر کسی در مراحل نام‌گذاری نام خاصی با توجه به اسمای الهی می‌یابد. آن‌قدر نام خاص می‌یابد که وقتی به ﴿يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ﴾ [17] که می‌رسد، سایر اسماء را نمی‌خواند؛ فقط اسم خاص خود را می‌خواند. شاید به ظاهر تکرار باشد، ولی تکرار ندارد. ان‌شاءالله به اسم برسیم.

21- دعاهای پایانی

خدایا جمع ما را جزو واجدین و عارفین به اسمای الهی قرار بده!

امام زمان (علیه‌السلام)، مظهر حقیقت اعظم را با نفس ما همگام بفرما و فرج‌شان را نزدیک بفرما!

حضرت علامه از جلسات متنعم هستند؛ ان‌شاء‌الله در رضوانت، ﴿عِندَ مَلِيكٍ مُّقْتَدِرٍ﴾[18] و در اعلی علیین قرار بده.

دعای ایشان را در حق ما مستجاب بفرما.

مقام معظم رهبری را تأیید بفرما.

ما را نورانی به اسمای رمضانیه و قرآنیه قرار بده.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo