< فهرست دروس

درس عرفان اسلامی استاد هادی عباسی خراسانی

1403/01/02

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

موضوع: شرح اسماء الهی/مبانی معرفتی اسماء الهی /امکان معرفت نفس برای همه‌ی انسان‌ها - معنای اسم - توصیه به ذکر صلوات برای معرفت نفس

 

1- خطبه‌ی آغازین

أعوذ بالله من الشیطان الرجیم لا حول و لا قوة إلا بالله العلی العظیم أفوض أمری إلی الله إنّ الله بصیر بالعباد بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله الذی هدانا لهذا و ما کنا لنهتدیَ لولا أن هدانا الله. والصلاة والسلام علی جمیع الأنبیاء والمرسلین سیما علی خاتمهم حبیب إله العالمین أبی القاسم المصطفی محمد صلی الله علیه و علی أهل بیته الطیبین الطاهرین المعصومین المکرمین سیما علی سیدة نساء العالمین و بقیة الله فی الأرضین علیهما و علیهم صلوات الله أجمعین بهم نتولی و من أعدائهم نتبرّأ إلی الله.

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنفُسَكُمْ﴾.[1]

ان‌شاءالله تبارک‌وتعالی جمع‌مان، مورد عنایت اولیای الهی باشد و قلوب‌مان، مورد طلوع و تجلی اسماء الهی باشد؛ به برکت صلوات بر محمد و آل محمد.

2- عصاره مباحث گذشته

در بحث شریف شرح اسماء الهی در مقدمات شرح اسماء به این نتیجه رسیدیم که اگر قرار باشد به اسماء الهی و شرح و بسط اسماء الهی برسیم، باید اول به شرح و بسط نفس‌مان برسیم. تا نفس ما مبسوط و مشروح نشود، اسمای الهی در ظرف جان ما گسترده نمی‌شود؛ برای همین عرض کردیم که مبنای بسیار محکم و مجرّب – اینکه تعبیر به مجرّب دارم، چون تجربه و شهود در مسائل عرفانی، مانند تجربه در علوم تجربی است. – به تجربه‌ی بزرگان معرفت نفس و کسانی که اَبَرمرد معرفت نفس هستند که اگر از من بپرسید یکی از این اَبَرمردهای معرفت نفس چه کسی است، بارها عرض کردیم که حضرت علامه حسن‌زاده (قدس‌الله‌نفسه‌الزکیة) که جانم به قربان‌شان باشد، هستند. برای مبانی ایشان، گاهی از اوقات یک کلمه از [کتاب] «عیون مسائل معرفت نفس» برای همه‌ی کسانی که می‌خواهند بسط نفسانی و شرح نفسانی داشته باشند، کارگشا است.

3- دو بُعدی بودن نفس و تفاوت انسان با فرشته‌ها

دیشب عرض کردیم که بر اساس حدیث شریف «من عرف نفسه فقد عرف ربه»،[2] اگر ما نفس‌مان را بشناسیم که این نفس ما اینجایی است، اما توقف در اینجا ندارد، دنیوی است، اما در دنیا باقی نمی‌ماند. به تعبیر اهل برهان و حکمت، جسمانیةالحدوث است، اما روحانیةالبقاء است. با این دنیا می‌آید، اما با همین دنیا نمی‌رود. این، یکی از اصول بسیار مهم در معرفت نفس است که به همین جهت ما باید معرفت پیدا کنیم که ما موجودی دارای دو بُعد هستیم: بُعد جسمانیّت ما و بُعد معنویت و تجرد ما. ما در بُعد تجرد با مجردها هستیم که در دنیا هستیم. تفاوت ما با فرشته‌ها این است که فرشته‌ها موجودات مجرد هستند، اما ما متعلق‌های مجرد هستیم. و آن کسی که تعلق و تجرد دارد، مقام عظیم‌تری دارد. جمع بین ضِدَّین و اَضداد دارد؛

4- گستردگی و بسط نفس

لذا یکی از احتمالات شریف در حدیث «مَن عَرَفَ نَفسَهُ فَقَد عَرَفَ رَبَّهُ»[3] که ما در نوشته‌های خود آوردیم و حضرت علامه (قدس‌الله‌نفسه‌الزکیة) هم در نوشته‌های خودشان آوردند – البته بحمدالله خوشه‌چینی در کنار خرمن آن بزرگوار است – این است که کسی که نفسش را بشناسد، به عنوان اینکه نفس، گسترده است. خود گستردگی و بسط نفس و اینکه نفس گرچه در دنیا است، اما دنیازده نیست؛ چون دنیا یک ظاهری دارد که دنیا است و یک باطنی دارد که آخرت است. یعنی اگر حجاب دنیا کنار برود، جز آخرت چیزی باقی نمی‌ماند.

5- امکان معرفت نفس برای همه‌ی انسان‌ها

لذا اینکه عزیزان سؤال کردند که آیا بستر معرفت نفس برای همه موجود است، یا برای همه موجود نیست؟ من با کمال صراحت عرض می‌کنم که بستر معرفت نفس برای همه موجود است؛ یعنی خداوند امر به محال نمی‌کند. تکلیف به مالایطاق امر به محال است. خداوند حکیم وقتی که دستور می‌دهد: ﴿قُوا أَنفُسَكُمْ﴾،[4] یعنی مراقب نفس‌های خودتان باشید، باید ما توانایی مراقبت از نفس داشته باشیم، تا ذات باری‌تعالی به ما امر کند.

6- وجوب عقلی خطابات قرآنی برای مؤمن و کافر

و ما بارها عرض کردیم که خطاب «یا أیها الذین آمنوا» در خطابات قرآن، ما وجوب [دستورات الهی] را به وجوب عقلی می‌دانیم. اینکه در اوایل کتب فقهی آمده است: «یجب علی کل مکلف التقلید» و اینکه مقلِّد باید با مقلَّد رابطه داشته باشد، یعنی با کمک متخصص احکام راهنمایی داشته باشد، این به وجوب عقلی است، نه به وجوب شرعی. تفاوت وجوب عقلی با وجوب شرعی این است که اگر قائل به وجوب شرعی باشیم، یعنی باید شارع بیاید و دلیل خاص بیاید و امر خاص صادر شود، بعد به دنبال این برویم که احکام را چگونه تبیین کنیم. اما عرض ما این است که به وجوب عقلی است؛ یعنی عقل تمام عقلای عالم حکم می کند به اینکه: ﴿فَاسْأَلُواْ أَهْلَ الذِّكْرِ إِن كُنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ﴾.[5] ما مطالبی را که نمی‌دانیم، باید سؤال کنیم. ما در مسائل فقهی هم که می‌گوییم باید مراجعه به فقیه باشد، به جهت این است که فقیه، متخصص در امور دینی است.

7- لزوم سیر و سلوک در صراط مستقیم و معرفت نفس برای همه‌ی انسان‌ها

در معرفت نفس هم سُلّاک و سالک و قُدوَةُ السّالکین و کسانی که راه را رفته‌اند، ﴿اهدِنَا الصِّرَاطَ المُستَقِيمَ﴾[6] در تمام حالات باشد. و ما عرض‌مان این است که این معرفت نفس، امر به محال نیست. اینکه عزیزانی در فضای مجازی سؤال کردند که آیا معرفت نفس برای عده‌ی خاصی میسر است، یا برای همه میسر است؟ با کمال صراحت عرض می‌کنم به عنوان استعداد اولی، معرفت نفس برای همه میسر است؛ منتهی به فعلیت رسیدنش برای آنهایی است که اهل برنامه‌ی سیروسلوکی هستند و کسانی که راه افتاده‌اند. «إهدنا الصراط المستقیم»، تنها دعای واجب در نظام وجود برای همه هست. جالب اینجا است که در این «إهدنا الصراط المستقیم»، پیامبر و ولیّ هم باید بخواند. انسان سالک هم باید بخواند. راه‌رفته‌ی کتل‌های معرفت نفسی هم باید بخواند. کسی هم که در ابتدای راه هم هست، باید بخواند. همه باید این را بخوانند و بدانند. یعنی «إهدنا الصراط المستقیم»، یک تقاضای عام است. لذا تنها دعای واجب در ملک و ملکوت، دعای «إهدنا الصراط المستقیم» است. و دعای «إهدنا الصراط المستقیم»، یعنی راه برای ما بیان شده است. ما باید در مسیر راه قرار بگیریم و از افاضات اولیای الهی استفاده کنیم.

8- معرفت انسان به خود و توانایی‌های خود، از شرایط معرفت نفس

معرفت نفس برای همه میسر است؛ بشرطها و شروطها و یکی از شرایطش این است که انسان باید معرفت به نفس پیدا کند. نکته‌ی دقیق امشب، همین مطلب است. باید معرفت به نفس پیدا کند. بداند که می‌تواند و بداند که می‌تواند برسد. و بداند و بتواند که وقتی که رسید، دارایی‌ها و دانایی‌هایی دارد که دیگر صاحب ملک و ملکوت به او عطا کرده و عطا می‌کند. و هر آنچه که در راه قرار می‌گیرد، بسط نفسانی او بیشتر می‌شود. یعنی گام اول، پیش‌نیاز برای گام دوم، گام دوم برای گام سوم و همین‌طور می‌شود. حالا به تعبیر آقایان عرفا هفت منزل باشد، سی منزل باشد، صد منزل باشد، بیشتر باشد، کمتر باشد، این‌ها دیگر بنا بر بسط نفسانی است که در حالات انسان سالک به وجود می‌آید. ما در معرفت نفس، نیاز به برنامه‌ریزی داریم. محبت کنید این برنامه‌ریزی را زودتر آغاز کنید.

9- دو وجه برای منشأ اشتقاق اسم

طبق وعده‌ای که دیشب دادیم، بنا شد که شرح اسم را هم داشته باشیم که اسم، یعنی چه؟

اسم در لغت عرب، دو وجه اشتقاق می‌تواند داشته باشد:

    1. از وَسَم باشد که می‌شود: «سِمَة»؛ مانند «وَعَدَ، یَعِدُ، عِدَةً»؛ به معنی علامت‌گذاری کردن.

    2. از «سُمُوّ» باشد. «سُمُوّ»، ناقص واوی است. در ادبیات گفتیم که کلماتی که آخرش، «یاء» و یا «واو» باشد، ناقص نامیده‌ می‌شود. «سُمُوّ» به معنی رفعت است. کسی که نام‌گذاری می‌شود، دلیل بر بلندی و رفعت اوست.

سمو و رفعت، عظمتی به اسم می‌دهد. روزی در محضر استادم - علامه حسن‌زاده (قدس‌الله‌نفسه‌الزکیة) - صحبت همین شد که اسم از سُمُوّ است، یا سِمَة؟ از نسخه‌های مصحح اصول کافی، نسخه‌ی تصحیح و تعریب و تعلیق ایشان است. فرمودند: آقاجان من! در مسائل سیر و سلوکی تا نشانه‌های سیر و سلوک نیاید درجات آن تحقق نمی‌یابد. وقتی می‌فرمودند آقاجان من می‌خواستند بعد حرف‌های مهمی بزنند. حدیثی در اصول کافی و معانی الأخبار از امام رضا (علیه‌السلام) درباره‌ی بسم الله الرحمن الرحیم است. فرمودند: «أَی أَسِمُ عَلَی نَفسی سِمَةً مِن سِماتِ ‌اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ».[7]

عرض کردم منشأ اسم، هم «سِمَة» است و هم «سُمُوّ»؟ علامه فرمودند: «بله». اسماء همان‌طور که ما نزل من الله است و در وجود افراد بشر بر اساس مقامات، تحقق می‌یابد. شرح اسماء، مدارج و معارج می‌آورد. گاهی اسم از «سِمَة» است و گاهی از «سُمُوّ». در وجه اشتقاق اسم بین اصل بصره و کوفه اختلاف است. وجه جمع آن این است که تا نشانه‌گذاری نکنیم، نمی‌توانیم درجات را مشخص کنیم.

10- یکی از حکمت‌های نام‌گذاری فرزندان

ما عرض‌مان این است که در خود اسم هم ما باید علامت‌ها و نشانه‌های نفسانی‌مان را مشخص کنیم، تا مدارج روحانی و معنوی‌مان مشخص شود. این، اولین گام است. پدر و مادری که برای بچه‌ها اسم می‌گذارند، در خود اسم تشخصی است که این بچه با این نام و اسم، لحظه‌به‌لحظه رشد و تشخص پیدا می‌کند. اینکه فرمودند برای بچه‌های‌تان نام‌های زیبا بگذارید، چون خود این نام‌ها به بچه‌های ما انس می‌دهد و در مرحله‌ی بعدی برای آن‌ها ترفیع درجه می‌آورد. و جالب است که فردای قیامت، بچه‌های ما را به نام‌هایی که پدر و مادر ما در دنیا می‌گذارند، خوانده می‌شود.

همین‌جا عرض خاضعانه‌ای داشته باشم که دقت کنید برای بچه‌های‌تان، نام‌های خوبی انتخاب کنید و رضوان الهی بر پدر و مادرهایی که نام‌های خوب برای بچه‌های خود انتخاب می‌کنند. «أَنْ يُحَسِّنَ اسْمَهُ»؛[8] اولین وظیفه‌ی پدر و مادرها برای بچه‌ها این است که نام‌های خوب برای آنها انتخاب کنند. و خود این نام‌های خوب، معنایش این است که ما باید با اسماء گره بخوریم و آشنا شویم.

11- عواقب عدم معرفت نفس

من با کمال صراحت عرض می‌کنم که معرفت نفس، عامِ عامِ عام است. گسترده است. و با کمال صراحت هم عرض می‌کنم که هر کسی به وفق وجود خودش، گام معرفت نفس را گذاشته است.

برخی می‌گویند خیلی بی‌معرفتی! این، حرف عجیبی است. ما اگر معرفت نفس پیدا نکنیم، - نعوذ بالله – بسیار بی‌معرفت می‌شویم؛ چون معرفت نفس، ما را با معرفت رب پیوند می‌زند. ما باید با معرفت رب، پیوند داشته باشیم؛ وگرنه ناقص هستیم.

شرح اسماء، یعنی شرح نشانه‌های الهی که مدارج و رفعت‌های الهی است که ما را به رفیع الدرجات می‌رساند.

12- توصیه‌ به ذکر صلوات و آثار ذکر صلوات

12.1- آثار ذکر صلوات در روایت امام رضا (علیه‌السلام)

کسی محضر امام رضا (علیه‌السلام) آمد و گفت: «آقا ما اشتباه کردیم. گاهی آن‌قدر اشتباه روی اشتباه آمده است که نمی‌دانیم کدام را در اولویت قرار دهیم؛ چه کنیم»؟ حضرت این‌طور فرمودند: «هنگامی که برای شما کوهی از گناهان بود که نتوانستید مقاومت کنید و اظهار عجز کردید، صلوات بر محمد و آل محمد (صلی‌الله‌علیه‌وآله) بفرستید».[9] دستور عجیبی است!

فقال (علیه‌السلام) : اول: ذکر صلوات، پاک‌کننده‌ی گناهان است. دوم: زیاد کننده‌ی حسنات است. در حالات ماه مبارک رمضان هست که سیئات را تبدیل به حسنات می‌کند. سوم: درجات را اضافه می‌کند. اگر می‌خواهید به رفیع الدرجات برسید، این ذکر، شما را کمک می‌کند.

برای ذکر صلوات در زندگی برنامه‌ریزی کنید.

12.2- آثار ذکر صلوات در روایت امام صادق (علیه‌السلام)

بارها این حدیث را نقل کردم و باز هم می‌گویم؛ به خصوص برای خانم‌ها که تربیت نفوس، دست آن‌ها است. تمام من و شما که اینجا نشسته‌ایم، مرهون تربیت‌های مادر هستید. رضوان الهی و درود خدا بر آن‌ها؛ چه آنان که زنده‌اند و چه آنان که از دنیا رفته‌اند.

روزی شاگردان خصوصی امام صادق (علیه‌السلام)، اول صبح به خدمت ایشان رسیدند. اکثر اوقات، شاگرد از استاد سؤال می‌کند، ولی گاهی عکس می‌شود. معلوم می‌شود مطلب مهمی است که عقل شاگرد نرسیده و باید بیان شود. فرمودند: «می‌خواهید چیزی به شما بگویم که دوزخ بر شما حرام شود»؟ گفتند: «بله». سکوت کردند. «ثُمّ تَکَلَّمَ ثانیاً». مرحله‌ی دوم، حضرت جواب ندادند و سؤال دوم را فرمودند: «می‌خواهید چیزی به شما بگویم که بهشت بر شما واجب شود»؟ اگر از من طلبه بپرسید سیر و سلوک در تمام گام‌هایش، نه گام اولیه‌اش که این حجب را بر‌طرف کند، چیست؟ می‌گویم که این حدیث است و برایش برنامه‌ریزی کنید. اگر در گام‌های نخست معرفت نفس وجود داشت، مطرح می‌کردم.

گفتند: «جان‌مان به قربان شما، بله». باز حضرت ساکت شدند. «ثُمَّ تَکَلَّمَ ثالثاً». جواب سؤال‌های قبلی را ندادند و سؤال سوم را پرسیدند: «می‌خواهید چیزی به شما یاد بدهم که من امام صادق (علیه‌السلام)، بهشت را برای شما تضمین کنم»؟

امام علی (علیه‌السلام) فرمودند: «لَيْسَ لِأَنْفُسِكُمْ ثَمَنٌ إِلاَّ الْجَنَّةَ».[10] اگر می‌خواهید خریدوفروش کنید، نفس‌تان را به بهای بهشت بدهید. ارزان‌فروش و آسان‌فروش نباشید.

سه مطلب را امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند: دوزخ حرام شود، بهشت واجب شود و امام صادق (علیه‌السلام)، بهشت را ضمانت کنند. گفتند: «بله، جان‌مان به قربان شما». برای این جمله از همین امشب و فردا برنامه ‌ریزی کنید.

«من قال بعد طلوع الفجر مئة مرة اللهم صل علی محمد و آل محمد».[11]

کسی که بعد از اذان صبح، صلوات بر محمد و آل محمد داشته باشد.

13- توصیه به ذکر صلوات در سجده

عرض ما این است که این زمان ذکر بعد طلوع فجر و نماز صبح، آغاز ذکر است، نه وقت خاص؛ البته اگر در آغاز وقت، آن را قرار دهیم، اولویت دارد، ولی زمان خاص نیست. زمان شروع ذکر است؛ مانند دعای برای چهل مؤمن در نماز وتر. چهل، عدد اقلی است. حدّاقل چهل است؛ ولی اگر بالاتر رفت، تا هزاران نفر می‌توان نام آورد. حداقل ذکر صد صلوات را داشته باشید. اگر در سجده باشد، بهتر است. اگر می‌خواهید گام‌های معرفتی را بردارید، یکی از ثبات قدم‌ها اذکار است. ذکر لفظی، اُنس می‌آورد و اُنس، وحدت و وحدت، اُنس بیشتر. بیداری سحر برای حشر و نشر با اسمای الهی است.

14- تشخّص، مقدمه‌ی ترفیع درجات

اسم هم نشانه گذاری است و هم رفعت است. اگر مشخص نشویم، نمی‌توانیم به مشخصات برسیم. باید به شخصیت نفسانی‌مان برسیم. باید با اذکار، خود را نشانه‌گذاری کنیم.

15- نامتناهی‌بودن وجود حقیقی انسان

تمام انسان‌ها به همین اعدادی که نمی‌دانیم چقدر است، از اول تا آخر به شخصیت وجودی خاص خودشان می‌روند. اسمای الهی، غیر متناهی است و معرفت اسمای او نیز غیر متناهی است. وجود انسان نیز مانند وجود خدا نامتناهی است. درست است ما ممکن الوجود هستیم و اول و آخر داریم، ولی به آن حقیقت وجودی‌ می‌رسیم که اول و آخر ندارد.

16- وجود تشخّص هر فرد در قرآن

ان‌شاءالله در شب‌های آینده خواهیم گفت که هر کسی در نظام وجود می‌رود که اسم خودش را پیدا کند. آن اسم الهی‌ که برای شخصیت انسانی‌اش مقدر است. چون ماه مبارک رمضان است و ماه قرائت قرآن است، ما نظریه‌ای داریم که هر کسی که در نظام وجود است، آیه‌ای از آیات قرآن دارد. بخوانید تا آیه‌ی شناسنامه‌ای خود را بیابید. هنگام رحلت، ما را با آن اسمی که از قرائت آیات به آن رسیده‌ایم، می‌خوانند. ﴿يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ﴾،[12] ﴿ارْجِعِي إِلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً مَّرْضِيَّةً﴾.[13] آن‌قدر آیات را بخوانید، تا سنخیت وجودی خود را بیابید. خوشا به حال آن کسانی که اسماءشان بیشتر و مبسوط‌تر باشد.

17- اهمیت ذکر صلوات

اسماء، جمع اسم است و اسم، یعنی نام و اسماء، یعنی نام‌ها. اسم برای علامت‌گذاری و رفعت است. ذکر صلوات را تکرار کنید. هرچه این ذکر را زیادتر تکرار کنید، بیشتر و بیشتر می‌شود.

بزرگی می‌گفت: «حضرت علامه (قدس‌الله‌نفسه‌الزکیة) در عالم برزخ، دست‌شان بسیار باز است». نفس که تجلی یابد، دنیا و آخرتش یکی می‌شود. مسیری را رفته‌اید، برمی‌گردید و نگاه می‌کنید. انسان به قدر عمل و معرفت نفسش می‌تواند به دنیا نگاه کند. از سفارش‌های ایشان در آن عالم این بود که تا می‌توانید، صلوات بر محمد و آل محمد بفرستید.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo