« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد سید محمد واعظ موسوی

1404/09/24

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تحقیق پیرامون عبارت "لا ینقض الیقین بالشک"

قبل از ورود در بیان احتمالاتی که در این جمله وجود دارند شایسته است نکته ای را مورد توجه قرار دهیم و آن اینکه چون در مباحث گذشته این جمله را در رابطه با استصحاب مطرح کردیم با شنیدن آن، ذهنمان به استصحاب منتقل می شود ولی برای اینکه با احتمالات این جمله در صحیحه سوم زراره به راحتی کنار بیائیم لازم است به صورت خالی‌الذهن با چنین عبارتی مواجه شویم و به سراغ بررسی احتمالات برویم.

احتمال اول: بنابر آنچه که شیخ اعظم ره از مرحوم فیض کاشانی نقل کرده[1] وقتی در فراز دوم صحیحه که پس از احراز سه رکعت، شک بین سه و چهار است معنای "لا ینقض الیقین بالشک" عدم نقض یقین به سه رکعت به سبب عروض چنین شکی است یعنی خیال نکن حالا که چنین شکی پیدا شده باید نماز را به هم زده و از اول شروع منی، و فرمایش امام علیه السلام "ولا يخلط أحدهما بالآخر" که به دنبال جمله "ولا يدخل الشك في اليقين" آورده شده، عطف تفسیر برای جمله "لایدخل..." است و هر دو به یک معنا هستند و امام علیه السلام در صدد رساندن این مطلب است که وقتی در شک بین سه و چهار پس از احراز سه رکعت که متیقن است، عدم نقض یقین به شک را مطرح کردیم بدان معنا نیست که به این سه رکعت اکتفا شود به طوری که رکعت مشکوکه به عنوان إتیان شده و فرض شود تا نماز نیازمند ضمیمه دیگری نباشد بلکه لازم است شک در رکعت چهارم با یقین نقض شود یعنی باید نمازگزار شاک برخیزد و یک رکعت دیگر به جا آورد تا یقین به إتیان چهار رکعت پیدا کند در این صورت، شک به واسطه یقین، نقض شده "ولكنه ينقض الشك باليقين" یعنی شک در رکعت چهارم باید با سقین به اتیان رکعت چهارم نقض شود "ويتم على اليقين" و نماز باید به اتمام برسد "فيبني عليه، ولا يعتد بالشك في حال من الحالات[2] " به شک اعتنا نشود و خیال نشود که این رکعت مشکوکه به حسب واقع، تحقق پیدا کرده است.

با چنین بیانی آنچه از این جملات روایت استفاده می شود عبارت از اصل صحت رکعات متیقنه و لزوم اتیان به رکعة مشکوکه است تا یقین به اتیان آن حاصل شود ولی چگونگی اتیان رکعة مشکوکه از حیث اتصال با انفصال از این روایت فهمیده نمی شود.

نتیجه اخذ به احتمال اول در مورد جمله" لا ینقض الیقین بالشک " این است که این جمله هیچ ارتباطی به مسئله استصحاب نداشته باشد و از این جمله، معنائی غیر از آنچه که در روایات گذشته اراده شده بود برداشت می شود.

احتمال دوم: مختمل است که از جمله " لا ینقض الیقین بالشک " همان معنائی را که فیض کاشانی اراده کردند شود یعنی به مجرد شک، نباید رکعات متیقنه را نقض کرد ولی برای جمله " ولا يدخل الشك في اليقين، ولا يخلط أحدهما بالآخر "معنائی غیر از آنچه محدث کاشانی ره اراده کردند در نظر گرفت یعنی معنای این فراز این باشد که آن رکعت مشکوکه را همراه با رکعات متیقنه اتیان نکند و شک و یقین را خلط ننماید به عبارت دیگر، رکعت مشکوکه را در یک نماز به رکعات متیقنه متصل نکند.

بر اساس احتمال اول، از این دو جمله استفاده می شد که لازم است رکعت مشکوکه اتیان شود اما کیفیت اتیان آن از حیث اتصال یا انفصال از روایت استفاده نمی شد اما بر اساس احتمال دوم، این دو جمله از اتصال رکعت مشکوکه جلوگیری می کند و اتیان انفصالی آن را إفاده می کند؛ چرا که اتیان اتصالی سبب وصل یقین و شک به هم می شود و رکعت مشکوکه در رکعات متیقنه داخل می شود اما در صورت انفصال، هم رکعت مشکوکه به جا آورده می شود و هم با رکعات متیقنه خلط نمی شود و هم در رکعات متیقنه إدخال نمی شود، لذا مفاد این دو جمله با مذهب شیعه موافق است.

ترجیحی که این احتمال اول دارد این است که وقتی چیزی متعلق نهی قرار گرفت (هر چند نهی ارشادی باشد مثل همینجا) کاشف از مقدوریت منهیٌ‌عنه برای مکلف است یعنی مکلف می تواند آن را انجام دهد و می تواند آن را ترک کند، لذا اگر تعبیر "لایُدخل" را که نهی از ادخال است و تعبیر "لایخلط" را که اختلاط یا اخلاط است بر اساس احتمال دوم معنا کنیم معلوم می شود که اتصال رکعت مشکوکه یک عمل اختیاری است که ممکن است به نحو متصل اتیان شود که اسمش إدخال است و ممکن است به نحو منفصل اتیان شود که اسمش عدم ادخال است و خطاب نهی می تواند بر نهی از چیزی که در اختیار مکلف است دلالت کرده و بر عدم تحقق ادخال یا اتصال دلالت کند که به معنای انفصال و اتیان نماز احتیاط مستقل است، در حالی که در احتمال اولی که محدث کاشانی ره در نظر گرفتند چنین سلامت و روانی در معنای این دو نهی به چشم نمی خورد؛ چرا که جمله " ولا يدخل الشك في اليقين " به معنای نهی از داخل کردن رکعت مشکوکه در یقین، مفهوم صریحی پیدا نمی کند؛ زیرا رکعت مشکوکه به حسب واقع خارج از دو حال نیست، اگر این رکعت مشکوکه اتیان شود که خودش جزء نماز است و اگر اتیان نشود داخل در یقین شدنش معنا ندارد.

 


logo