1404/09/24
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: اصول عملیه/اصالة الاشتغال /شک در مکلف به
معرفی صورت دوم
مرحوم آخوند[1] رضوان الله تعالی علیه برای صورت دوم دو مورد ذکر کردهاند.
به نظر میرسد مورد اول را پیشتر مرور کردهایم؛ اما ممکن است مورد دوم را هنوز نخوانده باشیم. وارد کلامهای خوبی شدیم و اکنون به شرح آن میپردازیم.
مورد دوم: وجوب اجتناب از ملاقی
مورد دوم برای صورت دوم اینگونه بیان شده است: «و کذا یجب اجتناب الملاقی دون الملاقا» « وكذا لو علم بالملاقاة ثم حدث العلم الإِجمالي ، ولكن كان الملاقى خارجاً عن محلّ الابتلاء في حال حدوثه وصار مبتلى به بعده. [2] »
مرحوم آخوند دو مورد برای صورت دوم ذکر کردهاند:
مورد اول:
دو علم اجمالی وجود داشت؛ سپس اثبات شد که اجتناب از ملاقی واجب است ولی از ملاقا واجب نیست. در این مثال، ظرف مورد بحث، تشت سفید بود. نجاست تشت سفید مشخص نبود، نه از نظر اجمالی و نه تفصیلی؛ یعنی در اطراف علم اجمالی وارد نشده بود و محل ابتلا نبود.
مورد دوم:
این مورد را مرحوم آخوند اضافه میکند که اجتناب از ملاقی لازم باشد ولی از ملاقا لازم نباشد.
توضیح مثال: دو ظرف داریم: یکی تشت سفید و دیگری تشت قرمز. لباس به تشت سفید خورده است و بعد از آن، علم اجمالی حاصل میشود که یا تشت سفید یا تشت قرمز نجس است. در حین حصول علم اجمالی، تشت سفید مفقود شده بود و خارج از محل ابتلا قرار داشت. محل ابتلا در آن لحظه، تنها شامل لباس و تشت قرمز بود. علم اجمالی بین لباس و تشت قرمز پدید آمد. بنابراین، ملاقا (تشت سفید) در لحظه علم اجمالی خارج از محل ابتلا بود و بعداً وارد محل ابتلا شد.
مرحوم آخوند با این بیان موجز، یک مورد دیگر اضافه کرده است که در آن اجتناب از ملاقی لازم است ولی از ملاقا لازم نیست.
نتیجهگیری از مثال: در این مثال، علم اجمالی به نجاست ثوب (لباس) عبا حاصل شده است. علت نجاست ثوب آن است که لباس با تشت سفید برخورد کرده است. تشت سفید در ساعت اول خارج از محل ابتلا بود، اما با وقوع ابتلا بعدی، لباس و تشت قرمز وارد محل ابتلا شدند. این مثال نشان میدهد که تحت شرایط خاص، اجتناب از ملاقی واجب میشود ولی از ملاقا واجب نیست؛ که همان صورت دوم صاحب کفایه است.
استدلال وجوب اجتناب و عدم وجوب آن
وجوب اجتناب از ملاقی و ظرف قرمز در محل ابتلا، پس از ایجاد علم اجمالی دوم، علم پیدا میکنیم که در ساعت ثانیه ثوب (لباس) ملاقی و ظرف قرمز نجس هستند. بنابراین، وجوب اجتناب از این دو چیز (لباس ملاقی و تشت قرمز) حاصل میشود. علت وجوب اجتناب این است که تکلیف منجز شده است. علم اجمالی دوم، در لحظه دوم به نجاست لباس و نجاست ظرف قرمز منجر شده است. اجتناب از این دو مورد، حکم عقل است؛ یعنی اجتناب از هر چیزی که نجس است از نظر عقل هم لازم است. این همان قاعده علم اجمالی و قاعده اشتغال است که پیشتر بیان شد.
عدم وجوب اجتناب از ملاقا (تشت سفید)
اما چرا اجتناب از ملاقا یعنی تشت سفید واجب نیست؟ این تشت سفید طرفی از علم اجمالی منجز نیست. علم اجمالی اول، که بین لباس و تشت سفید بود، منحل شده است؛ زیرا تشت سفید خارج از محل ابتلا قرار گرفت. یکی از عواملی که باعث انحلال علم اجمالی میشود، خروج از محل ابتلا است. علم اجمالی دوم که بین لباس و تشت قرمز است، منجز است، اما منجزیت آن محدود به دو طرف خودش است: لباس و تشت قرمز. تشت سفید در این علم اجمالی دوم نقشی ندارد؛ بنابراین از دایره وجوب اجتناب خارج است.
مانعیت علم اجمالی دوم از تنجیز علم اجمالی اول
ممکن است گفته شود: پس وقتی تشت سفید دوباره وارد محل ابتلا شد، آیا علم اجمالی اول دوباره منجز نمیشود؟ پاسخ: خیر.
تنجیز علم اجمالی دوم باعث مانعیت از تنجیز مجدد علم اجمالی اول میشود. دلیل آن این است که علم اجمالی دوم مستقل و منجز است و منجزیتش محدود به دو طرف خودش (لباس و تشت قرمز) است.
بنابراین حتی با بازگشت تشت سفید به محل ابتلا، علم اجمالی اول نمیتواند دوباره منجز شود تا اجتناب از تشت سفید واجب گردد. به بیان دیگر، علم اجمالی دوم از تنجیز مجدد علم اجمالی اول جلوگیری میکند و این همان دلیلی است که اجتناب از ملاقا (تشت سفید) واجب نیست.
پیامد ورود مجدد ملاقا به محل ابتلا
پس از وقوع ابتلا و تشکیل علم اجمالی دوم، اجتناب از تشت قرمز (احمر) مسلّم شد، زیرا علم اجمالی دوم بین لباس و تشت قرمز ایجاد شد و تکلیف تشت قرمز مشخص گردید.حال اگر بخواهیم بعد از ابتلا، تشت سفید را دوباره کنار تشت قرمز قرار دهیم: تشت قرمز که تکلیفش مشخص شده، المنجز لا یتنجز است. یعنی نمیتوان این تکلیف را ضعیف کرده یا با افزودن تشت سفید، مجدداً اجتناب از آن را الزامی دانست. تشت سفید بعد از ابتلا به موجود جدید تبدیل میشود و نسبت به آن شک بدوی داریم.در این حالت، اصل جاری میشود: اجتناب از تشت سفید واجب نیست، زیرا هیچ مزاحم یا مانعی برای اصل وجود ندارد و حکم جاری میشود بدون معارض.
نقد وجدانی (انفکاک حکم ظاهری از ثبوتی)
وجدان ممکن است با این استدلال موافق نباشد: از دید وجدان، اگر لباس نجس است، علت آن ملاقات با تشت سفید است. در عالم واقع، لباس به تشت سفید برخورد کرده و نجاست آن ناشی از همین ملاقات است. اما وقتی علم اجمالی حاصل میشود، تشت سفید دیگر در محل ابتلا حضور ندارد و علم اجمالی به تشت قرمز محدود میشود.
بنابراین، صنعت استدلال و قواعد اصولی گاهی با عالم ثبوت هماهنگ نیستند؛ یعنی حکم ظاهری (وجوب اجتناب از ملاقی و عدم اجتناب از ملاقا) با واقعیت ملاقات (نجاست لباس بهخاطر تشت سفید) انفکاک پیدا میکند.
مرحوم شیخ اعظم رضوان الله تعالی علیه در فرائد الاصول، جلد ۲، صفحه ۲۴۴ این مطلب را به صورتی دیگر و در قالب خروج از محل ابتلا بیان کرده است.
این توضیح نشان میدهد که ورود مجدد ملاقا به محل ابتلا، حکم اجتناب را تغییر نمیدهد و تشت سفید به دلیل این اصول، اجتناب از آن واجب نیست، حتی اگر از نظر وجدان، علت نجاست لباس همان تشت سفید باشد.
بنابراین ابتدا تشت سفید مورد ابتلا بود. سپس تشت قرمز وارد ماجرا شد و با علم اجمالی دوم، اجتناب از تشت قرمز و لباس ملاقی حاصل شد.
اما تشت سفید از محل ابتلا خارج شد. بنابراین، وجدان ممکن است بگوید که علت نجاست لباس همان تشت سفید است، ولی از منظر علم اجمالی و قواعد اصولی، تشت سفید دیگر در محل ابتلا نیست.
عبارت شیخ اعظم
مرحوم شیخ اعظم این مسئله را به بیانی روشنتر مطرح کردهاند.
شیخ اعظم میفرماید: «ولو كان ملاقاة شئ لأحد المشتبهين قبل العلم الإجمالي وفقد الملاقى - بالفتح - ثم حصل العلم الإجمالي بنجاسة المشتبه الباقي أو المفقود،»[3] اگر لباس به تشت سفید برخورد کرده باشد (احد المشتبهین یعنی یکی از اشیاء که در علم اجمالی نجساند)، و سپس ملاقا (تشت سفید) مفقود شود، بعد از آن علم اجمالی حاصل میشود که یا تشت سفید مفقود یا تشت قرمز نجس است.
وضعیت ملاقی و باقی
ملاقی (لباس) جای تشت سفید مینشیند و علم اجمالی بین لباس و تشت قرمز بسته میشود. طبق علم اجمالی، وجوب اجتناب از لباس و تشت قرمز حاصل میشود. اما تشت سفید مفقود از محل ابتلا خارج است و اصل جریان ندارد، زیرا معارضی وجود ندارد. وقتی تشت سفید دوباره وارد محل ابتلا میشود، آن را موجود جدیدی در نظر میگیریم. نسبت به آن اصالت طهاره جاری میشود و اجتناب واجب نیست، چون شک بدوی داریم و معارضی وجود ندارد.
پیامدها و تبیین
باید از ملاقی (لباس) و از تشت قرمز اجتناب کرد، زیرا علم اجمالی دوم آنها را منجز کرده است. اما تشت سفید، که خارج از محل ابتلا بود، با ورود مجددش، اصل طهارت بدون معارض جاری میشود. این همان قاعدهای است که پیشتر در بحث اصالت طهاره و علم اجمالی بیان شد: در صورت عدم معارض، حکم اجتناب از موجود جدید لازم نیست. و این بحث با بیانی واضح از مرحوم شیخ اعظم ختم میشود.