1404/09/23
بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: اصول عملیه/اصالة الاشتغال /شک در مکلف به
الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین لا حول ولا قوه الا بالله العلی العظیم.
مباحث فروع علم اجمالی: تضاد وجدان و صنعت در اصول فقه
این بحث، نکتهای است که در کفایه[1] ذکر شده است؛ آنجایی که اجتناب از ملاقی واجب است، ولی اجتناب از ملاقا واجب نیست. امروز نکتهای از مرحوم آقای خویی (رضوان الله تعالی علیه) که در مصباح الاصول[2] ذکر کردهاند، بیان میشود.
قاعده اجتناب از ملاقی و ملاقا در صورت تعدد علم اجمالی
مرحوم صاحب کفایه بیان فرمود که در جایی که دو علم اجمالی داشته باشیم، اجتناب از ملاقی واجب است، اما اجتناب از ملاقا واجب نیست. در مثال مطرح شده، علم اجمالی اول، نجاست دو طرف (لباس و تشت قرمز) را محرز کرد و حکم به وجب الاجتناب عنهما نمود. بعد از آن، علم اجمالی دومی حاصل شد که فرد علم پیدا کرد به اینکه تشت سفید و تشت قرمز، یکی از این دو، نجس بوده است و لباس به تشت سفید اصابت کرده بود. در این حالت، علم اجمالی اول مستحکم، و علم اجمالی دوم منحل شونده است.
تحلیل انحلال و تضاد صنعت و وجدان
به دلیل انحلال علم اجمالی دوم، تشت سفید (که ملاقا بود) کنار گذاشته میشود و مشکوک بدوی تلقی میگردد. در عالم ثبوت و واقع، اگر نجسی وجود داشته باشد، گویا به خاطر ملاقات با تشت سفید است، و این علم اجمالی دوم، علم اجمالی اول را منحل میکند.
در اینجاست که بحث صنعت (قاعده اصولی) با وجدان آدمی هماهنگ نیست. وجدان چیز دیگری را حکم میکند، اما صنعت و برهان ساکت میکند و اجازه حرف زدن نمیدهد.
حکم صنعت: طبق علم اجمالی اول، اجتناب از لباس واجب است. این اجتناب به دلیل نجاست مشکوکی است که علم اجمالی اول حکم به آن کرده است. این حکم از باب اشتغال یقینی یستدعی الفراغ الیقینی و حکم عقل است. هنگامی که علم اجمالی اول آمد و حکم به وجوب اجتناب از تشت قرمز کرد، قاعده المنجز لا یتنجس جاری میشود. به این جهت، علم اجمالی دوم یک طرف خود (تشت قرمز) را از دست میدهد. تشت سفید باقیمانده، صرفاً مشکوک بدوی و شیء جدیدی است و علم اجمالی دوم منحل میشود. ما نحن ابناء دلیل هستیم و مجبوریم از قواعد تبعیت کنیم.
حکم وجدان: وجداناً گفته میشود که اگر لباس نجس شده باشد، به خاطر آن تشت سفید بوده است، پس باید به طریق اولی از تشت سفید اجتناب کرد، زیرا آن علت نجاست لباس است.
نجاست لباس در علم اجمالی اول، نجاستی مطلقه و قالبی است و نمیتوان آن را به ملاقات با تشت سفیدی که علم اجمالی دوم بیان میکند، مرتبط دانست، زیرا این امر نیاز به اثبات دارد. نجاست لباس در علم اجمالی اول، برهانی است نه وجدانی؛ یعنی نجاستی مشکوک است که به منزله نجاست معلوم قرار گرفته است.
سیر تحول نظریه مرحوم خوئی
مرحوم آقای خویی در مصباح میفرمایند که در دوره قبل اصول، ایشان در مقابل آخوند ایستادند و قائل به انحلال علم اجمالی اول توسط دوم بودند. اما پس از تأمل، دریافتند که این صورت با صورت اول (که اجتناب از ملاقا واجب و از ملاقی واجب نبود) تفاوتی ندارد. در دوره بعدی اصول، ایشان پذیرفتند که قواعدی را که قبلاً قبول کرده بودند، با نظریه مرحوم آخوند هماهنگی دارد.
جایگاه عقلانیت و برهان در فروع علم اجمالی
مباحث فروع علم اجمالی در فقه، یک بحث مستقل است که مافوق بحث فعلی محسوب میشود و برای تحقیقات عمیق اصولی ذوق فکری تولید میکند. فروع علم اجمالی یکی از جاهایی است که محل جولان فکر از جهت اجتهاد و استنباط است و در آنجا مفهوم برهان درک میشود. عقلانیت اجتهاد شیعه بسیار دقیق است و پای عقل در اجتهاد شیعه بسیار باز است. این امر مطابق با حقیقت «اول ما خلق الله العقل»[3] است. مقاومت مرحوم وحید بهبهانی در برابر محدث بحرانی و اصولی شدن او نیز به همین دلیل است. اگر ذهن و فکر در فضای فهم دین به جایی نرسد که متوقف شود، جهل در آن راه مییابد و فتوای مبتنی بر جهل صادر میشود. اصولی نمیخواهد با جهل فتوا دهد، لذا این مباحث نیازمند استفراغ وسع است.
و صلی الله علی محمد و آل محمد.