« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد محسن ملکی

1404/09/18

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: کتاب الحج/شرایط وجوب حج /استطاعت

حقیقت نذر: التزام در مقابل تملیک

حقیقت نذر، آیا ملیک است یا التزام؟

در رابطه با تملیک گفته شد که مرحوم محقق حکیم رضوان الله تعالی علیه نذر را به عنوان تملیک پذیرفته است، اما با قواعد کلامی و اعتقادی و واقعیت‌های عملی سازگاری ندارد: سازگاری با خداوند: تملیک با خداوند تبارک و تعالی سازگار نیست، زیرا ملکیت یک امر اعتباری است و خداوند صمد و غنی است.

رجحان متعلق نذر: اگر نذر را تملیک بدانیم، نمی‌توان اثبات کرد که متعلق نذر باید راجح باشد. زیرا در تملیک مطلق، چه چیزی راجح باشد و چه نباشد، می‌توان آن را به ملکیت دیگری درآورد.

اما در بحث التزام که حق و حقیقت نذر است: نذر عبارت است از التزام مکلف به انجام کاری برای خدا.

در این صورت، داستان نذر دیگر حالت ثالثی ندارد و تابع اصل التزام است.

در باب التزام، متابعه الزام حاکم است؛ یعنی نذر تابع وفای مکلف است و با قواعد التزامی انجام می‌گیرد، نه تملیکی.

 

شرط رجحان در متعلق نذر (الملتزم به)

سؤال این است که آیا از التزام برمی‌آید که الملتزم به (یعنی عملی که مورد نذر قرار می‌گیرد) راجح باشد یا خیر؟

۱. مبنای عقلانی

از دیدگاه عقل و عقلای عادی، وقتی کسی کاری را بر خود لازم می‌کند و ملتزم می‌شود، نوعی امتیاز یا دلیل در آن کار وجود دارد. به عبارت دیگر، رجحان در ملتزم به نزد عقلا امری مسلم است. همان‌طور که در باب اقرار داریم: «اقرار العقلا علی انفسهم جائز» یعنی وقتی عقلا به کاری ملتزم می‌شوند، در آن نوعی رجحان عقلایی وجود دارد.

۲. التزام و رجحان

اصل التزام و ملتزم شدن به یک فعل حکایت از این دارد که ملتزم به دارای رجحان باشد. اما سؤال این است که این رجحان باید از نظر الملتزم باشد یا از نظر الملتزم له (الله تبارک و تعالی)؟

در باب نذر، که از ایقاعات شرعی است، کاری که ملتزم بر خود لازم می‌کند: در نزد خودش رجحان داشته باشد (رجحان عقلایی) در نزد شارع مقدس و الله تبارک و تعالی نیز رجحان داشته باشد

بنابراین، نذر دارای دو بُعد رجحان است: بُعد شخصی: کاری که ملتزم بر خود لازم می‌کند، در نظر خودش راجح و خوب باشد.

بُعد شرعی: آن عمل باید در نظر خدا و شارع راجح و محبوب باشد.

وقتی می‌گوییم لله، این بعد دوم را بیان می‌کنیم؛ و وقتی می‌گوییم علیّ (بر ذمه من)، بعد اول را نشان می‌دهیم. در نتیجه، نذر تنها وقتی صحیح و معتبر است که هم در نزد ملتزم و هم در نزد شارع دارای رجحان باشد.

 

شرطیت رجحان: علمی (ظاهری) یا واقعی؟

نکته مهم دیگر در بحث حقیقت نذر این است که آیا شرط رجحان برای تحقق نذر، علمی (ظاهری) است یا واقعی (حقیقی).

رجحان علمی (ظاهری)

اگر شرط رجحان علمی باشد، کافی است که مکلف یا ناذر بداند که عمل مورد نذر محبوب و راجح است. مثال: شخص قبل از استطاعت، نذر می‌کند به زیارت امام حسین علیه الصلاة و السلام و بداند که این عمل راجح است. در این حالت، حتی اگر بعداً مستطیع شد و فهمید که نذر با حج تزاحم دارد و رجحانش کاهش یافت، طبق نظر مشهور و بسیاری از علما: نذر به قوت خودش باقی است بحث تزاحم اهم و مهم مطرح می‌شود

رجحان واقعی (حقیقی)

اگر شرط رجحان واقعی باشد، همان‌طور که مرحوم آیت‌الله خویی رضوان الله تعالی علیه مطرح کرده‌اند: وقتی مستطیع شد و نذر با حج تضاد پیدا کرد، رجحان نذر در عالم واقع از بین می‌رود. در نتیجه، نذر باطل می‌شود

این نگاه به این معناست که رجحان ذاتی نذر صرفاً زمانی معتبر است که هیچ واجب برتری (مثل حج) وجود نداشته باشد. وقتی کنار حج قرار می‌گیرد: نذر دیگر محبوب و راجح نیست. به اصطلاح، مرجوح می‌شود (رجحان ذاتی کنار گذاشته شده) دیگر فعلاً رجحان ندارد و در عالم واقع تحقق نمی‌یابد

رجحان علمی: کافی است که ناذر بداند عمل محبوب است؛ نذر پابرجاست حتی در صورت تزاحم.

رجحان واقعی (خویی): نذر تنها وقتی معتبر است که در واقعیت نیز رجحان داشته باشد؛ اگر تضاد با واجب پیش آمد، نذر مرجوح و باطل می‌شود. این دیدگاه، تأکید بر مرجوح شدن نذر مقابل واجب برتر و عدم تحقق رجحان ذاتی در عمل دارد.

 

استدلال بر شرطیت علمی از منظر اصول

مرحوم آقای خویی رجحان نذر را بر اساس قانون التزام تبیین می‌کنند. در این دیدگاه: ناذر و التزام: شخص نذر می‌کند و خود را ملتزم انجام فعلی می‌سازد که راجح باشد.

این رجحان دو بُعد دارد: رجحان عقلا و عرف: ناذر از نظر عقل و عرف، آن عمل را برتر و مناسب می‌داند.

رجحان نزد شارع مقدس: عمل مورد نذر، در نظر شارع نیز برتر و محبوب است.

رجحان علمی (ظاهری) بر اساس حجت: در علم اصول، اغلب احکام ما احکام ظاهریه هستند.

احکام تکلیفی و وضعی بر اساس حجت (ظاهر دلیل) تثبیت می‌شوند، نه بر اساس واقعیت خارجی. وقتی حجت حاصل شد، مکلف طبق آن عمل می‌کند. همه قیود و شروط در باب احکام الهی بر اساس حجت لحاظ می‌شوند و نه الزاماً بر اساس واقعیت، مگر اینکه دلیل صریح وجود داشته باشد (الا ان یدل علیه دلیل).

نتیجه در باب رجحان نذر: هیچ دلیلی نداریم که رجحان نذر باید در واقع نیز وجود داشته باشد؛ کافی است که ناذر بر اساس حجت شرعی آن را برتر و مناسب بداند.

بنابراین اگر شخص نذر زیارت عتبات عالیات یا زیارت امام حسین علیه السلام در عرفه کند و علم داشته باشد که این عمل بر اساس ظاهر، عملی نیکوست، نذر مستقر و معتبر می‌شود. کشف خلاف معنا ندارد، مگر اینکه دلیلی بر رجحان واقعی وجود داشته باشد.

این استدلال، شرطیت علمی رجحان نذر را توجیه می‌کند و نشان می‌دهد که ظاهری بودن رجحان کافی است تا نذر معتبر شود و الزام التزامی بر ناذر ایجاد گردد.

 

بررسی و نقد دیدگاه مرحوم آقای خویی

۱. نقد بر شرط واقعی رجحان

مرحوم آقای خویی[1] می‌فرمایند که چون نذر شرط واقعی رجحان داشته، وقتی مکلف مستطیع شد و حج واجب آمد، روشن می‌شود که نذرت باطل بوده و دیگر رجحان ندارد.

اشکال این است که دلیل و معیار مشخصی برای این مدعا ارائه نشده است.

چرا نمی‌توان گفت که نذر همچنان راجح است و تنها حج ارجح شده است؟ صرف اینکه نذر را نمی‌توان به الله تبارک و تعالی نسبت داد، کافی نیست و باید اثبات شود چرا این نسبت ممکن نیست.

اگر حج واجب شده، چرا نذر را نمی‌توان انجام داد و چرا باید آن را باطل، منفسخ یا منحل بدانیم؟ این نقد نشان می‌دهد که دیدگاه خویی در این مورد، پایه منطقی محکمی ندارد و نیازمند دلیل شرعی یا عقلی مشخص است.

۲. تزاحم نذر و وجوب حج

دیدگاه مرحوم سید در عروه: ایشان می‌فرمایند: «اذا نذر قبل حصول الاستطاعه ان یزور الحسین فی کل عرفت ثم حس لم یجب علیه الحج»

معنای آن این است که اگر نذر قبل از مستطیع شدن انجام شود، نذر موضوع حج را از بین می‌برد. نذر یک فعل راجح و التزامی است و رجحان آن شرط ظاهری است، نه شرط واقعی. بنابراین وقتی مکلف مستطیع می‌شود، طبق نظر عروه، نذر بر استطاعت حج مقدم است.

مثال: کسی ۵۰،۰۰۰ تومان دارد و ۵۰،۰۰۰ تومان دیگر اضافه می‌شود. مرحوم سید می‌گوید: پول اولیه متعلق به نذر است و پول اضافه برای حج کافی نیست.

نتیجه: نذر موجب عدم تعلق وجوب حج می‌شود و شارع به مکلف توصیه به وفای نذر کرده است (أوفوا بالنذر).

 

تفاوت مبنای خویی با عروه

مرحوم آقای خویی می‌گویند: حج حج است و اگر نذر موجب ترک واجب شود، حج بر نذر مقدم است.

این دیدگاه ۱۸۰ درجه با نظر صاحب عروه[2] متفاوت است:

صاحب عروه: نذر قبل از استطاعت، نذر مقدم مانع وجوب حج است.

مرحوم خویی: حج واجب، نذر منحل یا مرجوح حج مقدم است.

نتیجه: اختلاف اصلی در ترتیب تقدم و رجحان نذر نسبت به حج است.

این نقد نشان می‌دهد که دیدگاه خویی بیشتر بر اهمیت واجب اصلی (حج) و کاهش اعتبار نذر در مواجهه با وجوب حج تاکید دارد، در حالی که عروه بر اعتبار التزام نذر و تقدم آن بر حج استوار است.

وجه تمایز نذر قبل از استطاعت با ترک واجب

اگر شخص ابتدا مستطیع شود و سپس نذر کند، دیدگاه مرحوم آقای خویی کاملاً روشن است.

مثال:کسی خود را اجیر می‌کند تا از اذان صبح تا طلوع آفتاب مشغول خیاطی باشد.این اجاره باطل است، زیرا مستلزم ترک نماز صبح می‌شود و ترک واجب محسوب می‌شود.

اما در مانحنُ‌فیه وضعیت متفاوت است: شخص در زمان نذر مستطیع نیست و نمی‌داند در آینده استطاعت پیدا خواهد کرد. نذر او در زمان انجام شرط ظاهری داشته و مستقر شده است.

وقتی بعداً مستطیع می‌شود، واجب (حج) بر او واجب می‌شود و ذمه‌اش آماده است، مشابه حالتی که بر ذمه او خمس، زکات یا نفقه واجب بوده باشد.

نتیجه: در مانحنُ‌فیه، نذر قبل از استطاعت با ترک واجب تفاوت دارد و نمی‌توان به همان دلیل اجاره باطل بودن، نذر را باطل دانست.


logo