« فهرست دروس
درس فقه معاصر استاد حمیدرضا آلوستانی
کتاب الدیات

1404/08/19

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: کتاب الديات/فصل سوّم: دیه منافع /مسأله چهارم: دیه بویایی «3»

 

(و لو ادّعی ذهابه) و کذّبه الجاني عقیب جنایة یمکن زواله بها (اعتبر بالروائح الطیّبة و الخبیثة) و الروائح الحادّة فإن تبیّن حاله حکم به (ثمّ) أحلف (القسامة) إن لم یظهر بالإمتحان و قضی له (و روی) عن أمیرالمؤمنین(ع) بالطریق السابق في البصر (تقریب الحُراق) بضمّ الحاء و تخفیف الراء و تشدیده من لحن العامّة قاله الجوهري[1] و هو ما یقع فیه النار عند القدح أی یقرّب بعد علوق النار به (منه فإن دمعت عیناه و نحّی أنفه فکاذب و إلّا فصادق) و ضعف طریق الروایة بمحمّد بن الفرات یمنع من العمل بها و إثبات الدیة بذلک مع أصالة البرائة.

(و لو ادّعی ذهابه)

بیان مطلب دوّم: حکم نزاع بین جانی و مجنیّ علیه

بحث در مورد این است که اگر مجنیّ علیه پس از وقوع جنایت، ادّعای زوال حسّ بویایی یا کاهش آن را داشته باشد و جانی گفتار او را انکار نماید، درحالی‌که نوع جنایت واقع شده به گونه‌ای می‌باشد که ممکن است بر اثر آن، حسّ بویایی زائل گردد، حکم آن چیست؟

در فرع مذکور مجنیّ علیه یا ادّعای زوال بویایی را دارد و یا ادّعای کاهش آن را و در صورت اوّل یا امکان آزمایش و اختبار وجود دارد و یا امکان آن وجود ندارد. بنابراین فرع مذکور در واقع مشتمل بر سه صورت می‌باشد:

    1. ادّعای زوال بویایی و امکان آزمایش و اختبار؛

    2. ادّعای زوال بویایی و عدم امکان آزمایش و اختبار؛

    3. ادّعای کاهش بویایی.

در صورت اوّل مجنیّ علیه با بوهای خوش(مانند عطر)، بوهای بد (مانند تعفّن) و بوهای تند (مانند سرکه یا پیاز) آزمایش می‌شود و اگر در هیچ کدام بویی را احساس نکند، ادّعای او پذیرفته شده و دیه بر عهده جانی ثابت می‌گردد. شارح و مصنّف در این زمینه می‌فرمایند: «و لو ادّعی ذهابه و کذّبه الجاني عقیب جنایة یمکن زواله بها اعتبر بالروائح الطیّبة و الخبیثة و الروائح الحادّة فإن تبیّن حاله حکم به».[2]

خلاصه آن‌که در چنین مواردی بر اساس اختبار و آزمایش، حکم می‌گردد و نیازی به ضمیمه کردن قسامه در جهت استظهار نمی‌باشد.

شارح و مصنّف ذیل صورت اوّل به یک نکته اشاره می‌کنند و آن این‌که در برخی روایات، برای تشخیص صدق یا کذب ادّعای ذهاب بویایی، طریق خاصّی از ناحیه مولای متّقیان امیرالمؤمنین(ع) نقل شده است و آن این‌که چیزی از آتش که دود یا شعله از آن بر می‌خیزد نزدیک بینی او آورده شود و اگر بر اثر آن دود، چشم‌های مجنیّ علیه اشک بریزد و او نیز بینی‌ خود را کنار بکشد، معلوم می‌شود حسّ بویایی او باقی بوده و دروغ گفته است؛ و اگر هیچ واکنشی نشان نداد، نشانه صدق گفتار او در ادّعای زوال بویایی است.

شارح در ادامه می‌فرمایند: «و ضعف طریق الروایة بمحمّد بن الفرات یمنع من العمل بها و إثبات الدیة بذلک مع أصالة البرائة».

یعنی این روایت از طریق «محمّد بن الفرات» نقل شده است و فقهاء تصریح کرده‌اند که طریق روایت به جهت وجود وی در سند، ضعیف است؛ زیرا «محمّد بن الفرات» در علم رجال از افراد غیر موثّق شمرده شده است و روایات او مورد اعتماد اصحاب نمی‌باشد[3] لذا ضعف سند، مانع از آن است که بتوان بر اساس این روایت به طور مستقلّ در مقام اثبات دیه یا ثبوت حکم شرعی استناد نمود؛ مضاف بر این‌که اصل بر برائت جانی بوده و وجهی برای تعیین دیه وجود ندارد.

 


[1] ایشان گفته‌اند: «و الحُرَاقُ و الحُرَاقَةُ: ما تقع فیه النار عند القدْح و العامّة تقوله بالتشدید». الصحاح تاج اللغة و صحاح العربیة، ج4، ص1458.
[2] مرحوم فاضل هندی در این زمینه می‌فرمایند: «من خلفه و هو غافل». کشف اللثام عن قواعد الأحکام، ج11، ص419؛ صاحب جواهر نیز می‌فرمایند: «من خلفه مثلا و هو غافل» جواهر الکلام، ج43، ص309.
[3] مرحوم شهید ثانی در این باره می‌فرمایند: «و إبن الفرات ضعیف جدّا غال و لم یدرک الأصبغ فتکون مع الضعف مرسلة». مسالک الأفهام إلی تنقیح شرائع الإسلام، ج15، ص418.
logo