« فهرست دروس

درس خارج فقه استاد محمدحسن ربانی بیرجندی

1401/08/29

بسم الله الرحمن الرحیم

بررسی صحیحه کلیب اسدی ۹/بررسی روایات دال بر تغلیظ دیه قتل در ماه‌های حرام 10/دیه مغلظه

موضوع : دیه مغلظه/بررسی روایات دال بر تغلیظ دیه قتل در ماه‌های حرام 10/بررسی صحیحه کلیب اسدی ۹

 

در ادامه بررسی تنها دلیل روایی دیه مغلظه یعنی «صحیحه کلیب ابن معاویه اسدی» ،چه اینکه آیت الله فاضل لنکرانی در کتاب تفصیل الشریعه اشاره نمودند که فقط یک دلیل روایی بر دیه مغلظه داریم، در در بررسی سندی این تک روایت رسیدیم به «محمد ابن عیسی ابن عبید» که از کتاب «معجم رجال الحدیث» آیت الله العظمی خوئی ره به بررسی اقوال در مورد این راوی می پردازیم،و این غور و بررسی جهت تبیین «فلسفه تضعیف» این راوی است. که در جلسات قبل اشاراتی به آن داشتیم است.[1]

 

محمد ابن عیسی ابن عبید یقطینی(بخش هفتم)

لذا آیت الله العظمی خوئی ره با این عبارت و جه تضعیف شیخ ره را ریشه یابی میکند:« و الوجه في ذلك، أن تضعيف الشيخ كما هو صريح كلامه هنا و في فهرسته، مبني على استثناء الصدوق و ابن الوليد إياه من جملة الرجال الذين روى عنهم صاحب نوادر الحكمة[2] » یعنی تضعیف شیخ در کتاب فهرست؛بر پایه تضعیف مرحوم صدوق و همچنین ابن ولید استوار است که مرحوم محمد ابن عیسی را از رجال نوادر الحکمه استثناء کرده بود.

پس مرحوم مصنف ره چنین برداشت میکند:« و الذي ظهر لنا من كلامهما، أنهما لم يناقشا في محمد بن عيسى بن عبيد نفسه، فإنما ناقشا في قسمين من رواياته، [3] » این بزرگواران در نفس این راوی مناقشه ایی نکرده اند؛ بلکه مناقشه این افراد در خصوص دو دسته از روایات محمد ابن عیسی است یکی:« هما: فيما يروي صاحب نوادر الحكمة عنه بإسناد منقطع كما تقدم عن النجاشي و الشيخ في ترجمة: محمد بن أحمد بن يحيى، و إن كان كلام الشيخ هنا في فهرسته و إستبصاره خاليا عن ذلك، و لكنه لا بد من تقييده بما تقدم، [4] » روایات صاحب نوادر الحکمه[5] از ابن عبید با سند منقطع از یونس همانطور که از نجاشی و شیخ نقل نمود،گرچه شیخ در فهرست و استبصار به این مطلب تصریح نمیکند ولی حتما به آنچه گفته شد ملتزم است.در ادامه «أی عن یونس یرویه مرسلا[6] » به معنای روایات مرسل یعنی با سند منقطع از یونس؛چه اینکه همه علماء مرسلات «یونس ابن عبدالرحمن» را معتبر نمی دانند؛بلکه فقط عده ایی که قاعده اصحاب اجماع را قبول دارند مراسیل یونس را حجت می دانند[7] .

 

و دیگر:« و فيما ينفرد بروايته محمد بن عيسى عن يونس،[8] »متفردات او یعنی روایاتی که فقط او از یونس نقل نموده را استثناء نموده.در این مورد هم روش بسیاری از علماء این است که به متفردات عمل نمیکنند[9] .

و در غیر این دو مورد نه شیخ صدوق و نه مرحوم ابن ولید التزامی به ترک روایات محمد بن عیسی ندارند.و آیت الله العظمی خوئی ره چنین میگوید:« و الذي يكشف عن ذلك: أن الصدوق قدس سره تبع شيخه ابن الوليد في الاستثناء المزبور، فلم يرو في الفقيه و لا رواية واحدة، عن محمد بن عيسى، عن يونس، و قد روى فيه عن محمد بن عيسى، عن غير يونس، في نفس الكتاب في المشيخة في نَيِّف و ثلاثين موضعا غير ما ذكره في طريقه إليه، و هذا أقوى شاهد على أن الاستثناء غير مبتن على تضعيف محمد بن عيسى بن عبيد نفسه، و إنما هو لأمر يختص برواياته عن يونس، و هذا الوجه مبني على اجتهاد ابن الوليد و رأيه،[10] » کشف میشود از آنچه بیان شد اینکه صدوق در این استثناء از ابن ولید تبعیت کرده و هیچ روایتی در کتاب «من لایحضره الغقیه» از محمد ابن عیسی از یونس نمی آورد. در حالی که در همان کتاب از محمد ابن عیسی از غیر یونس روایت میکند در بیش از سی و چند مورد در خود کتاب و در مشیخه . پس این استثاء مذکور مبتنی بر ضعف خودِ محمد بن عیسی نیست بلکه مختص به روایات او از یونس است و این رای هم مبتنی بر اجتهاد و رای ابن ولید است.


[1] مثل اشاراتی که در جلسات قبل داشتیم؛ به جو غالب در زمان ائمه (ع هم) که ائمه را انسان هایی عادی و حتی غیر معصوم می دانستند، مثل ابن غضائری که بسیار در مورد ناقلین فضائل خاص از اهل بیت (ع هم)سخت گیر بود؛ همچنین همین جناب محمد ابن حسن ابن ولید که قائل به سهو النبی بوده، و به رواتی که کرامات اهل ائمه ( ع هم) مخصوصا روایاتی در عصمت آن بزرگواران نقل کرده طعن میکند.و بسیاری حب و بعض های شخصی هم در تضعیف رجال دخیل بوده .و امروز هم بسیار افرادی هستند که چنین نظری دارند همچون مرحوم علامه شوشتری که قائل به سهوالنبی است.
[2] معجم رجال الحديث نویسنده مؤسسة الخوئي الإسلامية الخوئي، السيد أبوالقاسم. ج۱۸ ص۱۲۲
[3] همان.
[4] همان.
[5] محمد ابن احمد ابن یحی.
[6] از نسخه استاد.
[7] در مرسلات چند قول وجود دارد: اول: مرسلات مطلقا حجت نیست «آیت الله العظمی خوئی ره»، «مولا احمد اردبیلی»، «سید محمد موسوی عاملی» قائلین این قول هستند.دوم: فقط مراسیل «محمد ابن ابی عمیر» را استثناء نموده و حجت می دانند. چراکه نجاشی گفته: «لذلک الاصحاب یسکنون الی مراسیله».از جمله این افراد «امام خمینی ره» است؛که مراسیل او را حجت میداند ولی مسنداتش را نیازمند بررسی می دانند.سوم: مراسیل سه نفر یعنی «محمد ابن ابی عمیر متوفای ۲۱۷»، «صفوان ابن یحیی متوفای ۲۱۰ »، «احمد ابن محمد ابن ابی نصر بزنطی متوفای ۲۰۱» که مشایخ ثلاثه هستند، را حجت می دانند «آیت الله سیستانی»‌، «شهید صدر ره» از قائلین به حجیت این مراسیل هستند.چون شیخ طوسی تصریح به این مطلب دارد.قول چهارم:مراسیل «اصحاب اجماع» را حجت میدانند؛ زیرا قاعده ایی از «کشی» است که فرموده : « اجمعت العصابة علی تصحیح ما یصح عنهم و..» که مجموعا هجده تا بیست یک نفر را به عنوان اصحاب اجماع معرفی می نماید «زراره بن اعین» «محمد ابن مسلم» و.. و در دسته آخرهمین جناب «یونس ابن عبد الرحمن» را نام میبرد. «شیخ انصاری ره» و «صاحب جواهر» از قائلین این نظر هستند. مثلا بیشتر احکام دماء ثلاثه از مرسله یونس است؛ در کتاب فقه الصادق آیت الله سید محمد صادق روحانی بحثی مفصل در کتاب الطهارة در شخصیت یونس ابن عبدالرحمن دارد و از اعتبار مراسیل او دفاع مینماید.
[8] معجم رجال الحديث نویسنده مؤسسة الخوئي الإسلامية الخوئي، السيد أبوالقاسم. ج۱۸ ص۱۲۲
[9] مثلا «مرحوم شهید صدر» میگوید به متفردات «معاویة ابن عمار» عمل نمیکنیم و یا «شیخ ره» میگوید: «ما تفرَّد به معاویة ابن عمار لایعمل به» چرا که اینها روات ضابط قوی نبودند.
[10] معجم رجال الحديث نویسنده مؤسسة الخوئي الإسلامية الخوئي، السيد أبوالقاسم. ج۱۸ ص۱۲۲
logo