« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد سیدمحمد میراحمدی

1403/10/24

بسم الله الرحمن الرحیم

بررسی مساله کفر و ارتداد صبیان/احکام صبیان /فقه الاسره

 

موضوع: فقه الاسره/احکام صبیان /بررسی مساله کفر و ارتداد صبیان

 

ولادت امیرالمومنین علیه السلام

در این دنیای پرهیایو و شلوغ که انسان در معرض لغزش ها و خطاهای مکرر در مکرر است ، نگرانی دل مومن برای عاقبتش جدی است. اگر از غافلین دور افتاده از معارف باشیم که هیچ ، اما اگر توجه به معارف و معنویات باشد ، باز نگرانی بابت عاقبت می آید.

این نگرانی به جاست و اگر نباشد زنگ خطر است. در این نگرانی یک چیز سبب ارامش است و آن تمسک به حبل المتین یعنی محبت امیرالمومنین علیه السلام است.

واقعا به هیچ عملی نمی توان دل خوش کرد. کدام عمل؟ عملی نداریم. انسان وقتی به خودش نگاه میکند می گوید چه عملی برای اخرت دارم؟ نهایت اعمال اسقاط تکلیف فقهی است. اما اینکه نور برای راه باشد ، نداریم متاسفانه

این نگاه به تنهایی البته سبب یاس است. تمسک به حبل المتین وسیله امیدواری است. این همان خوف و رجاء است. تمسک داریم به محبت امیرالمومنین علیه السلام ، نه خود مولا چرا که بین ما بینونیت است. محبت مولا حب المتین است.

البته اینکه محبت ناجی است ، به معنای ترک اعمال و تکالیف نیست ، بلکه اعمال باید انجام شود. لکن دل هوایی است و غیر خدا در آن جا دارد. انسان باید دلش را خالی از غیر خدا و غیر محبت خدا و اهل بیت کند و چنین دلی ارزشمند است.

مانع محبت امیرالمومنین علیه السلام هم معصیت است که بدتر از آن نیست. لذا از ذکر شریف استغفار غفلت نباید کرد. بعد از ذکر صلوات که افضل اذکار است ، ذکری بالاتر از استغفار نیست. یکی از اذکار راه گشا در ماه رجب همین استغفار است.

هرچه مظروف مهمتر باشد ، ظرف باید پاک تر باشد. استغفار سبب پاکی ظرف است.

استغفار ذکر اهل بیت علیهم السلام ، البته از باب دفع ، نه از باب رفع که برای ماست. ما استغفار می کنیم برای رفع گناهان ، در اهل بیت علیهم السلام دفع است.

استغفار سه روش دارد :

اول : ذکر استغفار با توجه

دوم : دعای استغفار مثل ادعیه ماثوره از اهل بیت علیهم السلام

سوم : نماز استغفار که از اهل بیت علیهم السلام رسیده است. تقید به این نماز معجزه و کولاک است.

دستور نماز استغفار :

عَنِ النَّبِيِّ ص أَنَّهُ‌ قَالَ‌: إِذَا رَأَيْتَ‌ فِي‌ مَعَاشِكَ‌ ضِيقاً وَ فِي أَمْرِكَ الْتِيَاثاً فَأَنْزِلْ حَاجَتَكَ بِاللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَا تَدَعْ صَلَاةَ الِاسْتِغْفَارِ وَ هِيَ رَكْعَتَانِ تَفْتَتِحُ الصَّلَاةَ وَ تَقْرَأُ الْحَمْدَ وَ إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ مَرَّةً وَاحِدَةً فِي كُلِّ رَكْعَةٍ ثُمَّ تَقُولُ بَعْدَ الْقِرَاءَةِ أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ خَمْسَ عَشْرَةَ مَرَّةً ثُمَّ تَرْكَعُ فَتَقُولُهَا عَشْراً عَلَى هَيْئَةِ صَلَاةِ جَعْفَرٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ يُصْلِحُ اللَّهُ لَكَ شَأْنَكَ كُلَّهُ.[1]

دو رکعت با حمد و یک سوره قدر و 15 ذکر استغفرالله و در رکوع و قیام بعد رکوع و سجده و بین دو سجده و سجده دوم و بعد از سجده دوم هر کدام 10 مرتبه ، مجموعا 75 مرتبه در هر رکعت ذکر استغفرالله ذکر می شود و در رکعت دوم هم به همینگونه

با انجام این نماز ، همان طور که میخواهی و بلکه بهتر از آن امر اصلاح خواهد شد.

اما الفقه :

سخن در ارتداد صبی مراهق بود و بیان شد مثل اسلام صبی ، ارتداد و کفر صبی هم پذیرفته است ولی برخلاف شیخ طوسی ره ، اجرای حد و قتل صبی را به سبب ارتداد ، قبول نداریم.

فلذا سایر احکام ارتداد را مثل وجوب قتل یا تقسیم اموالش یا جدایی و بینونیت از زوجه اش (البته بر فرض اینکه متزوج باشد مثل زمان های قدیم) مترتب نمی شود چرا که حدیث رفع القلم عن الصبی حتی یحتلم قطعا شامل این موارد می شود فلذا برای ترتب این بخش از آثار و احکام قهرا باید تا بلوغ منتظر ماند و بعد از بلوغ استتابه انجام می شود و اگر توبه نکرد حکم قتل جاری است.

به نظر می رسد که فرمایش مرحوم صاحب جواهر ره که قبلا فرموده بودند حرف های مخالفین (مثل فرمایش شیخ طوسی ره) اجتهاد در مقابل نص است قهرا ناظر به همین قسمت از فرمایش شیخ طوسی ره می باشد که ایشان پس از قبول ارتداد صبی مراهق او را محکوم به قتل دانسته است (که البته به نظر ما این فرمایش مرحوم شیخ طوسی ره قابل قبول نیست)

الحاصل :

تفاوت نظریه استاد با مرحوم صاحب جواهر ره : صاحب جواهر اسلام و ارتداد صبی را مطلقا قبول نداشت ؛ اما استاد محترم اسلام و ارتداد صبی را با شرایط خودش که بارها تکرار شد ، قبول دارند.

تفاوت نظریه استاد محترم با شیخ طوسی ره : شیخ طوسی در ارتداد صبی علاوه بر قبول ارتداد و حکم به کفر صبی ، احکام حدود و قتل و استتابه را نیز در مورد صبی جاری می داند ؛ اما استاد محترم اجرای حدود و قتل و استتابه را در مورد صبی قبول ندارند.

علی ای حال به نظر استاد محترم ارتداد صبی ممیز مراهق مثل اسلامش قابل قبول است و از حیث آثار فقط همان بحث طهارت و نجاست و امثال ذلک مترتب است فلذا باقی اثار از نظر ما مترتب نبود.

اما این نکته مهم است که ما و در واقع مسلمین ، نسبت به این صبی ممیز که مرتد شده است ، تکلیفی ندارند؟ در واقع اینکه می گوییم این صبی محکوم به قتل نیست ، به معنای اینست که به طور کلی این صبی را رها کنیم؟!

بر اساس برخی از روایات این چنین صبی ممیز که سر از ارتداد در اورده است رها نمی شود بلکه در حد تأدیب ، تعذیر می شود که خود این نکته قرینه قوی و مهمی است و حتی می تواند دلیل باشد بر اینکه ارتدادش تایید شده است فلذا به همین جهت است که حضرت دستور تادیب و تعذیر او را داده است مثل روایتی که مرحوم شیخ کلینی ره نقل کرده اند :

مثل روایت عبید بن زراره از امام صادق علیه السلام که در جلسه اینده بیان خواهد شد.


logo