< فهرست دروس

درس طب استاد ضیائی

94/02/13

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: عقل و عقیق
سنگ عقیق خالص و طبیعی انواعی دارد مانند عقیق سرخ، زرد، یمنی، سفید و مانند آن.
بعضی چیزها سرآمد بی عقلی است مانند تکبر شخص متکبر کما اینکه در روایتی از امام علی علیه السلام می خوانیم: التواضع رأس العقل و التكبر رأس الجهل[1]
بر اساس آن روایت سرآمد عقل، تواضع می باشد.
در روایتی دیگر از آن حضرت می خوانیم: العجب رأس الجهل [2]
و در روایت دیگری از ایشان آمده است: رأس الجهل الجور [3]
و یا می فرماید: رأس الجهل الخرق‌ [4]
خرق به معنای بیشعوری و جنون است به گونه ای که موجب از بین رفتن آبروی دیگران می شود.
از دیگر سرآمدهای بی عقلی دشمنی با مردم است: رأس الجهل معاداة الناس [5]و از آن سو: مداراة الناس نصف العقل‌[6]
ابو جهل از فرعون موسی نیز بدتر بود زیرا فرعون قبل از غرق شدن گفت: ﴿حَتَّى إِذا أَدْرَكَهُ الْغَرَقُ قالَ آمَنْتُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ الَّذي آمَنَتْ بِهِ بَنُوا إِسْرائيلَ وَ أَنَا مِنَ الْمُسْلِمينَ[7] البته توبه ی او در آن زمان قبول نشد زیرا فرصت ها از دست رفته بود ولی ابو جهل تا دم آخر به رسول خدا (ص) ایمان نیاورد.
به فرموده ی آیت الله مشکینی، تکبر انسان امّ العیوب و رأس الطغیان است.
در روایتی از امیر مؤمنان علی علیه السلام می خوانیم: احذر الكبر فإنه رأس الطغيان و معصية الرحمن[8]
رحمانیت خداوند همه ی موجودات را گرفته چه رسد به انسان و فرد متکبر چنین خدایی را معصیت می کند.
بعضی چیزهای دردناکترین عیوب است: الحقد ألأم العيوب[9]
شخص متکبر ردای الهی را بر تن می کند:
مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ أَبِي الْعَلَاءِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ الْكِبْرُ قَدْ يَكُونُ فِي شِرَارِ النَّاسِ مِنْ كُلِّ جِنْسٍ وَ الْكِبْرُ رِدَاءُ اللَّهِ فَمَنْ نَازَعَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ رِدَاءَهُ لَمْ يَزِدْهُ اللَّهُ إِلَّا سَفَالًا ...[10]
در آیات آخر سوره ی حشر می خوانیم که متکبر از صفات مخصوص خداوند است.
از صفات مؤمنین و مؤمنات عاقل این است که نه تنها خودشان گناه نمی کنند بلکه عیوب خود و دیگران را نیز اصلاح می کنند: همة العاقل ترك الذنوب و إصلاح العيوب[11]
صله ی رحم از علامت عقل است و قطع آن از علائم بی عقلی است.
خداوند، عالم به همه چیز است و در عین حال ستار العیوب می باشد از این رو بشری که می خواهد خدامحور باشد باید رنگ خدایی بر خودش بگیرد یعنی او هم باید ستار العیوب باشد در نهج البلاغه آمده است: وَ الْبَشَاشَةُ حِبَالَةُ الْمَوَدَّةِ و الِاحْتِمَالُ قَبْرُ الْعُيُوب‌[12] یعنی با احتمال و توجیه، همه ی عیوب دفن می شود.
در صدر آن روایت آمده است که خوشرویی آبستن صمیمت است.
در ماه های قمری، ماه رجب، شعبان و رمضان از ماه های معنوی است و به همین دلیل مملو از برکت و استغفار است. اعتکافی که در ایام ماه رجب انجام می شود نشانه ی عقل جمعی است. (البته در روایات بر اعتکاف ده روز آخر ماه رمضان تأکید شده است.)

بحث عقیق:
من كتاب ثواب الأعمال عن الرضا ع قال كان أبو عبد الله ع يقول من اتخذ خاتما من فضة فصه عقيق لم يفتقر و لم يقض له إلا بالتي هي أحسن[13]
استعمال انگشتر نقره با نگین عقیق موجب می شود که فرد هرگز فقیر نشود و مقدرات او همه به خیر و نیکی است.
البته این قید که انگشتر از نقره باشد در نسخه های دیگر آن روایت نیامده است ولی قرینه ای بر وجود نقره بودن انگشتر در روایت دیگری وجود دارد:
در روایات آمده است که حضرت زهرا سلام الله علیها انگشتری داشته که نگین آن از عقیق بوده است. حضرت هنگام شهادت وصیت می کند که آن به امام حسن علیه السلام برسد و امام حسن علیه السلام نیز هنگام شهادت وصیت می کند که به امام حسین علیه السلام برسد. از آنجا که طلا بر مرد حرام است باید نگین آن انگشتر از نقره بوده است.

وَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ رَفَعَهُ إِلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ مَا رُفِعَتْ كَفٌّ أَحَبُّ إِلَى اللَّهِ مِنْ كَفٍّ فِيهَا عَقِيقٌ[14]

أَخْبَرَنَا الْعِيذَاقُ ثُمَّ ذَكَرَ الْإِسْنَادَ إِلَى أَبِي هَاشِمٍ دَاوُدَ الْجَعْفَرِيِّ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ قَالَ لِي إِسْمَاعِيلُ بْنُ جَعْفَرٍ قَالَ قَالَ لِي أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ الْبَاقِرُ ع يَا بُنَيَّ مَنْ أَصْبَحَ وَ عَلَيْهِ خَاتَمٌ فَصُّهُ مِنْ عَقِيقٍ مُتَخَتِّماً بِهِ فِي يَدِهِ الْيُمْنَى فَأَصْبَحَ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَرَى أَحَداً فَقَلَّبَ فَصَّهُ إِلَى بَاطِنِ كَفِّهِ وَ قَرَأَ إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ إِلَى آخِرِهَا ثُمَّ قَالَ آمَنْتُ بِاللَّهِ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ وَ كَفَرْتُ بِالْجِبْتِ وَ الطَّاغُوتِ وَ آمَنْتُ بِسِرِّ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَلَانِيَتِهِمْ وَ ظَاهِرِهِمْ وَ بَاطِنِهِمْ وَ أَوَّلِهِمْ وَ آخِرِهِمْ وَقَاهُ اللَّهُ فِي ذَلِكَ الْيَوْمِ مِنْ شَرِّ مَا يَنْزِلُ مِنَ السَّمَاءِ وَ مَا يَعْرُجُ فِيهَا وَ مَا يَلِجُ فِي الْأَرْضِ وَ مَا يَخْرُجُ مِنْهَا وَ كَانَ فِي حِرْزِ اللَّهِ وَ حِرْزِ وَلِيِّهِ حَتَّى يُمْسِيَ [15]

عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع الْخَاتَمُ الْعَقِيقُ حِرْزٌ فِي السَّفَرِ [16]
البته حرز بودن عقیق در سفر دو قید به همراه دارد یکی اینکه عقیق مزبور عقیق زبد باشد و دیگر اینکه نقش آن باید چیز خاصی باشد یعنی باید در یک طرف آن نوشته شده باشد: ما شاء الله لا قوة الا بالله استغفر الله و در طرف دیگر آن نوشته شده باشد: محمد علیّ:
عَلِيُّ بْنُ مُوسَى بْنِ طَاوُسٍ فِي أَمَانِ الْأَخْطَارِ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ الْعَلَاءِ عَنْ خَادِمٍ لِعَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ ع قَالَ اسْتَأْذَنْتُهُ فِي الزِّيَارَةِ إِلَى طُوسَ فَقَالَ يَكُونُ مَعَكَ خَاتَمٌ فَصُّهُ عَقِيقٌ أَصْفَرُ عَلَيْهِ مَا شَاءَ اللَّهُ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ وَ عَلَى الْجَانِبِ الْآخَرِ مُحَمَّدٌ وَ عَلِيٌّ فَإِنَّهُ أَمَانٌ مِنَ الْقَطْعِ وَ أَتَمُّ لِلسَّلَامَةِ وَ أَصْوَنُ لِدِينِكَ[17]

مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ يَزِيدَ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ عُقْبَةَ عَنْ سَيَابَةَ بْنِ أَيُّوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفَضْلِ عَنْ عَبْدِ الرَّحِيمِ الْقَصِيرِ قَالَ بَعَثَ الْوَالِي إِلَى رَجُلٍ مِنْ آلِ أَبِي طَالِبٍ فِي جِنَايَةٍ فَمَرَّ بِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فَقَالَ أَتْبِعُوهُ بِخَاتَمِ عَقِيقٍ فَأُتِيَ بِخَاتَمِ عَقِيقٍ فَلَمْ يَرَ مَكْرُوهاً[18]

ثواب دو رکعت نماز کسی که انگشتر عقیق به دست دارد بالاتر از هزار رکعت بدون عقیق است:
و روی: ركعتان بالعقيق أفضل من ألف بغيره[19]




[1] غرر الحکم، حدیث 5137.
[2] غرر الحکم، حدیث 7077.
[3] غرر الحکم، حدیث 10392.
[4] غرر الحکم، حدیث 5732.
[5] غرر الحکم، حدیث 10570.
[6] شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج18، ص108.
[8] غرر الحکم، حدیث 7122.
[9] غرر الحکم، حدیث 6763.
[11] کنز الفوائد، ج1، ص200.
[12] نهج البلاغه، کلمات قصار، شماره ی 6.
[13] مکارم الاخلاق، ص88.
[17] الامان، سید بن طاووس، ص48.
[19] جامع الاخبار، ص134.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo