< فهرست دروس

درس طب استاد ضیائی

94/01/31

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: العقل
الْخِصَالُ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُوسَى بْنِ الْمُتَوَكِّلِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى الْعَطَّارِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ الْأَشْعَرِيِّ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ الْحُسَيْنِ اللُّؤْلُؤِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَسَنِ الطَّاطَرِيِّ عَنْ سَعِيدِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ دُرُسْتَ عَنْ أَبِي الْأَصْبَغِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ بُنِيَ الْجَسَدُ عَلَى أَرْبَعَةِ أَشْيَاءَ الرُّوحِ وَ الْعَقْلِ وَ الدَّمِ وَ النَّفْسِ فَإِذَا خَرَجَ الرُّوحُ تَبِعَهُ الْعَقْلُ فَإِذَا رَأَى الرُّوحُ شَيْئاً حَفِظَهُ عَلَيْهِ الْعَقْلُ وَ بَقِيَ الدَّمُ وَ النَّفْسُ[1]
یعنی بدن آدم که دارای روان و روح است و موجدی زنده می باشد بر چهار چیز بنا نهاده شده است:
یکی روح است که خود اقسامی دارد مانند روح انسانی و روح ایمانی.
دوم عقل است که برخاسته از روح ایمانی است و فکر متمرکز برخاسته از روح انسانی است.
سوم خون سالم است که توسط قلب و رگ های خون رسان سالم در کل بدن است.
سوم نفس و جان انسانی است (که بنا بر نسخه ای نَفَس است که همان تنفس و رساندن اکسیژن به کلیه ی بافت های زنده ی انسانی است.)
اگر روح انسانی از بدن مفارقت کند عقل هم می رود و هوش و حواس و فکر و حافظه و ذهن همه از بین می رود. اما اگر روح در کالبد شخص باشد، عقل به فعالیت خود ادامه می دهد و البته خون و نفس باقی می ماند یعنی بستگی به خود فرد دارد که اینها را همچنان خوب نگه دارد یا نه. مثلا نباید طحال از بین برود و الا خون نمی تواند تمییز باشد. همچنین کبد نباید نارسایی داشته باشد و الا واریس و انسداد کبدی و یا چرب بودن کبد و تومور و کیست و سرطان و فیبروز و سیروز کبدی همه موجب مشکلات مختلفی در فرد می شود.
برای داشتن خون سالم باید کبد، طحال و کلیه ها در فرد سالم باشد. اگر کلیه ها نارسا باشد و در نتیجه اسید اوریک و فسفات ازته در خون بالا باشد و ادرار فرد همراه با پروتئین و چرب باشد، خون نمی تواند سالم بماند بلکه فرد به مسمومیت خونی مبتلا می شود. بنا بر این باید قبل از خواب و قبل از وضو و قبل از مجامعت و بعد از آن دستشویی رود.
گاه انسان نَفَس یعنی دم و بازدم خود را باید مواظبت کند بر این اساس باید در مجامع عمومی از بینی نفس بکشد و قبل از هر وضو استنشاق کند و بینی و حلق خود را بشوید. نباید در جایی که گرد و خاک در هوا است و یا مسمومیت هوا و گازهای سمی در آن زیاد است مکث کرد و یا با دهان نفس کشید و باید از ماسک استفاده کرد و الا حلق، حنجره، تارهای صوتی، نای، نایژک ها و حبابچه های هوایی ریه آسیب می بیند و فرد به مشکلات در گفتار و مشکلات در سینوس های فوقانی و خشکی نای و حنجره و مانند آن مبتلام می شود و فرد مبتلا به آسم می شود و یا فرد مبتلا به برونشیت (التهاب ریه) می شود. اگر کسی دود گازوئیل و دود روغن های سوخته را زیاد تنفس کند و یا کنار تنور نانوایی که سوخت آن فسیلی است زیاد کند مبتلا به سرطان ریه می شود. سیلیس موجود در خاک و سفال که در حرارت زیاد آزاد می شود به ریه ها آسیب وارد می کند. در اینجا باید از ماسک دو جداره و یا دستمال مرطوب استفاده کرد.
همچنین کسانی که در کارهای حرارتی مانند فلزکاری، تراش کاری و یا دوخت گل های مصنوعی است یا در معادن مخصوصا زغال سنگ کار می کند. و الا فلزات مسموم در هوا علاوه بر ریه های به خون نیز آسیب می رساند و موجب ایجاد انواع سرطان ها می شود.
انسان باید علاوه بر حفظ بدن، به فکر سرای دیگر خود هم باشد و بداند که یک روزی از این دنیا می رود و به عالم قبر و قیامت وارد می شود. به یاد مرگ بودن علاوه بر ثواب اخروی، فوائد و اثرات مثبت دنیوی را نیز به همراه دارد.
یاد مرگ، به زندگی معنا می دهد زیرا فرد مواظب اعمال خود است.
یاد مرگ، نقطه ی امید است زیرا دنیا مزرعه ی آخرت می باشد و فرد می داند که روزی آنچه از اعمال خوب انجام داده است یا برداشت می کند.
یاد مرگ موجب حسن استفاده از لحظه لحظه ی عمر می شود و اینکه عمر انسان تضییع نشود.
یاد مرگ این تذکر را به انسان می دهد که قیمت انسان بهشت است و اینکه انسان در مقابل کارهای خوب با خوبان و چهارده معصوم همنشین می شود: ﴿إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى‌ مِنَ الْمُؤْمِنينَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ[2]
یاد مرگ موجب خودسازی و مدیریت بر خویشتن می شود.
یاد مرگ موجب موجب می شود که شخص دارای اخلاق حسنه و رفتاری های مثبت شود و اینکه بر طبق سنت رسول خدا (ص) رفتار کند.
یاد مرگ به انسان برتری می دهد به این گونه که علاوه بر دارا بودن عقل حساب گر، دارای عقل عاشق می شود و از آن در انتخاب برتر استفاده می کند. مثلا هنگامی که سالم بودن او با سالم بودن دین و امام زمانش در تعارض است انسان خود را فدای ولایت حقه و دین می کند.
یاد مرگ موجب انجام کار صحیح در موقعیت صحیح می شود و انسان را به تقوای عملی می رساند و اینکه انسان در صحنه ی زندگی همواره خداوند را در نظر داشته باشد.
یاد مرگ موجب عدم دلبستگی به دنیا می شود؛ دنیایی که رأس کل خطیئه می باشد. انسان می داند که دنیا محل عبور است و دار القرار نمی باشد.
یاد مرگ موجب رهایی از غفلت ها شده و موجب می شود که انسان مواظب و مراقب اعمال و رفتار خود باشد. بنا بر این انسان، انسانی اصیل می شود.
یاد مرگ به انسان صراحت در لهجه می دهد و او را به انجام کار صحیح در زمان صحیح ترغیب می کند و موجب می شود که روحیه ی انسان بر اساس خدامحوری باشد.
با یاد مرگ، فرد به دام نفاق و شرک مبتلا نمی شود زیرا می داند که خداوندی که بصیر است کاملا از اعمال او مطلع است.
یاد مرگ به انسان تمرکز فکر خوب و عقل فعال می دهد که در نتیجه تماشاگر خود با فرضیات خود نیست بلکه تماشاگر خداوند و دستورات اوست. بنا بر این یاد مرگ احساس فطرت موجود در انسان را فعلی می کند. یاد مرگ موجب می شود که هر کس خودش مواظب و پلیس خود باشد. در نتیجه جامعه نیز کنترل می شود.
یاد مرگ انسان را به خداوند نزدیک می کند و مقرب انسان به خوبی ها و ائمه ی معصومین است یکی از بهترین عامل برای سیر و سلوک می باشد. چون می داند که هر نفسی در گرو اعمال خودش است که ﴿كُلُّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ رَهينَةٌ[3] و ﴿وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى‌[4]
یاد مرگ موجب روی آوردن انسان به عبادات می شود.
یاد مرگ چون به انسان این تذکر می دهد که فرار از آن بی معنا است و هر کسی در این جهان عمره ی محدودی دارد (اعم از موجودات زنده و غیر زنده) این موجب می شود که به حوزه ی قدسیه نزدیک شود.
مرگ برای کسی که عبد الله است دلچسب و شیرین است و مرگ برای او مانند بو کردن بوی خوشبویی است زیرا چنین کسی می گوید که لقاء اللهی را که در آرزوی او بوده است یا دست یافته است. دیدار خدایی که خالق زیبایی هاست برای مؤمن دلچسبت و دلنشین است.
خواندن کتاب الطریق الی الله تألیف آیت الله شهید حسین بحرانی باید مطالعه شود.
حتی اگر کسی علم به حساب و کتاب بعد از مرگ نداشته باشد و فقط به آن ظن داشته باشد همین مقدار نیز از بدی ها جلوگیری می کند. زیرا هر کسی خودش را دوست دارد و از تباه شدن خودش بیزار است زیرا هر کسی حب الذات دارد.

سَهْلُ بْنُ زِيَادٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ شَمُّونٍ الْبَصْرِيِّ عَنْ أَبِي طَيْفُورٍ الْمُتَطَبِّبِ قَالَ دَخَلْتُ عَلَى أَبِي الْحَسَنِ الْمَاضِي ع فَنَهَيْتُهُ عَنْ شُرْبِ الْمَاءِ فَقَالَ ع وَ مَا بَأْسٌ بِالْمَاءِ وَ هُوَ يُدِيرُ الطَّعَامَ فِي الْمَعِدَةِ وَ يُسَكِّنُ الْغَضَبَ وَ يَزِيدُ فِي اللُّبِّ وَ يُطْفِئُ الْمِرَارَ[5]
باکی نیست بر شما که آب آشامیدنی سالم (یا آب جوش ولرم) بنوشید زیرا از فوائد آن این است که به گردش غذا در معده سرعت می بخشد و هضم آن را راحت می کند. (به شرطی که پرنوشی نباشد و بد نوشی هم نباشد یعنی با هم لقمه نباید یک قلوپ آب خورد.) انسان نباید قبل، بین و بعد از غذا مایعات و یا چای و انوع دمنوش ها را خورد زیرا تعادل اسید معده را برهم می زند و فرد دچار نارسایی های غیر عضوی معده می شود. نیم ساعت قبل و بعد از غذا و یا حتی دو ساعت قبل و بعد باید آب به شکل مکیدنی بخورند.
آب از اعمال غضب را در فرد فرو می نشاند و فرد را خنک می کند.
اگر کسی اسید اوریک خونش بالا باشد (نمک سمی خون او بالا باشد) یا فسفات ازته خون او که کراتین خون است بالا باشد، حالت های تهاجمی و اعمال غضب های بیجا در او بیشتر است. مصرف آب موجب می شود که خون رقیق شود و درنتیجه کلیه های فعال شوند و اوره و کراتین و دفع آنها راحت تر انجام شود.
آب عملکرد فعالیت های فکری و مغزی را زیاد می کند.
اگر خون غلیظ شود، خواب آلودگی، خستگی و مانند آن رخ می دهد. اگر گردش خون در مغز کم شود فرد دچار افت هشیاری می شود.
اگر کسی غلظت صفرا (مرة) داشته باشد گاه این بیماری به سر انسان آسیب وارد می کند. آب غلظت صفرا را از بین می برد و می توان در کنار آن از گل قاصدک استفاده کرد که ضد سرطان هم هست و ضد صفرا می باشد. همچنین است انار، آب غوره ی طبیعی و نجوشیده، آلو بخارا هفت عدد قبل از شام، دوغ شیرین کم چرب که همه صفرا بر می باشند.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo