< فهرست دروس

درس طب استاد ضیائی

88/09/02

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: بیماری مسافرت
بعضی افراد وقتی سوار ماشین، قطار و یا هواپیما می شوند مبتلا به بیماری ماشین گرفتگی یا بیماری مسافرت می شوند که در نتیجه فرد به حالت تهوع و استفراغ مبتلا می گردد. این حالت به سبب حرکت وسیله ی نقلیه یا مشاهده کردن مناظر تکراری اطراف رخ می دهد. در غالب اوقات فشار داخل و خارج وسیله ی نقلیه با هم متفاوت است و این نیز موجب بروز این بیماری می شود.
علائم این بیماری:
1.خمیازه کشیدن
2.تنفس عمیق و سریع
3.افزایش بزاق
4.حالت تهوع
5.شکم درد
6.حالت رنگ پریدگی
7.عرق ریزش
8.استفراغ
9.سردرد
10.سرگیجه
11.خستگی
درمان بیماری:
1.فرد را به هوای آزاد ببرند
2.در حالی که فرد سرش را به سمت عقب گرفته است او را روی صندلی بنشانیم.
3.اگر بر روی قایق یا کشتی هستیم به یک نقطه ی دوردست مانند سطح افق و به شکل بی حرکت چشم بدوزیم.

امروزه آمار طلاق رو به افزایش است و از آن سو سن ازدواج بالا رفته است و تعداد افراد مجرد زیاد شده است. تشریفات و تجملات و مدهای دیکته شده از ناحیه ی دشمنان نیز بالا رفته است و این امر هزینه های ازدواج را سنگین کرده است.
همچنین درصد انواع بیماری های اضطرابی و روانی بالا رفته است. در قرن جدید از هزار و نهصد و بیست و هفت بیماری شناخته شده در جهان، صد تا صد و پنجاه بیماری جدید به وجود آمده است.
ازدواج باید به موقع و به شکل آسان انجام گیرد.
اگر فرد می خواهد سالم بماند و جامعه نیز سالم باشد باید افراد از محرمات پرهیز کنند. حرام خواری، ربا، غش در معاملات، احتکار، دزدی، غصب، اکل مال به باطل، چشم چرانی، موسیقی های مبتذل و مانند آن همه باید ترک شود. همان گونه که بیمار باید به دستورات پزشک گوش فرا دهد تا خوب شود انسان ها هم باید به دستورات الهی گوش کنند.
بهار ازدواج در جوانی است و انسان باید در فرصتی مناسب به این عمل اقدام کند تا ذهن و فکرش مشغول به فکر و عمل حرام نباشد. انسان اگر زمانی که توان گناه دارد بتواند از گناه دوری کند اهل هنر است نه زمانی که سنی از او گذشته است و توان گناه کردن هم ندارد. در این زمان که اوج شهوت و شور جوانی است باید از داروی ازدواج بهره گرفت تا بتوان این دوره را به سلامت پشت سر گذاشت.
فضیلت همیشه بین دو رذیله قرار دارد مثلا سخاوت بین بخل و اسراف قرار دارد که همان جانب افراط و تفریط است. همچنین است شجاعت که بین ترس و تهور (بی کله بودن) قرار گرفته است. شجاعت برگرفته از عقل فطری و کاربردی است. اینجاست که در روایت آمده است: خیر الامور اوسطها[1]
خطابات قرآنی گاه مخصوص رسول خدا (ص) است کما اینکه خداوند به پیغمبر اکرم (ص) می فرماید: ﴿وَ إِنَّكَ لَعَلى‌ خُلُقٍ‌ عَظيمٍ﴾‌[2] معصوم را فقط معصوم می تواند بشناسد و ما در آن اندازه نیستیم که عظمت مقامی ایشان را درک کنیم.
خطابات قرآنیه گاه هرچند پیغمبر اکرم (ص) را خطاب می کند ولی همه، مورد خطاب می باشند. این حالت در روایات نیز وجود دارد مثلا گاه رسول خدا (ص) به امام امیر مؤمنان علیه السلام دستوراتی را در مورد ایستادن در مقابل آئینه ارائه می کند مثلا می فرماید که در آن زمان بگوید: خداوندا! همان گونه که ظاهر من را خوب قرار دادی اخلاق من را نیز نیکو قرار ده.
در زمان ما چون ضریب توکّل به خداوند و معصومین و ضریب عمل به دستورات الهی کم شده است هرج و مرج فکری و تشتت ذهنی و بی نظمی اجتماعی به شکل بیشتری رخ داده است و این کار موجب خدشه دار شدن وحدت می شود زیرا در این صورت عملکرد انسان بر اساس فکر و منطق نیست بلکه بر اساس فکر خودش است که بر گرفته از فرضیه و احتمالات می باشد.
انسان اگر سعی کند خوب باشد به تدریج این حالت در او به شکل ملکه در می آید و به راحتی آن را انجام می دهد.
خداوند در قرآن می فرماید: ﴿قُلْ كُلٌّ يَعْمَلُ عَلى‌ شاكِلَتِهِ‌[3] یعنی هر کس چه کار خوب انجام دهد و چه کار بد بر اساس شاکله و طبع انسانی و ژنتیک خود انجام می دهد. علامه طباطبایی در ذیل این آیه به نکته ی دقیقی اشاره کرده می فرماید: شاکله از «شکال» گرفته شده است که به طناب یا زنجیری می گویند که با آن حیوانی را می بندد تا گم و فراری نشود. شاکله یک نوع سبب و معد است و علت ناقصه و یک نوع اقتضاء می باشد. بنا بر این محیطی که انسان در آن زندگی می کند، دوستانی که با آنها رفت و آمد دارد و موارد بسیاری دیگر همه در نحوه ی عملکرد انسان نقش دارند. اگر شاکله ی انسان به یک شکلی باشد این حالت، موجب رفع اختیار انسان از او نمی شود. مثلا در روایت است که ولد الزنا از نظر طبع به زنا کردن تمایل دارد. واضح است که این حالت از او سلب اختیار نمی کند. به همین دلیل در ادامه ی آیه ی فوق می خوانیم: ﴿قُلْ كُلٌّ يَعْمَلُ عَلى‌ شاكِلَتِهِ فَرَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِمَنْ هُوَ أَهْدى‌ سَبيلاً‌[4] یعنی خداوند می داند که میزان غلبه ی فرد بر شاکله های وجودی اش چقدر است. اگر ترک گناه مثلا سخت تر باشد اجر و ثواب آن نیز بیشتر است. شخصی که مدیریت بر شاکله ی خود پیدا کند هدایت یافته تر است.
حتی اگر فردی شاکله اش بر خوبی باشد مثلا طبعا اهل سخاوت است او هم باید شاکله ی خود را مدیریت کند و الا مبتلا به اسراف و سخاوت افراطی می شود. نمونه ی بارز این گونه افراد که مدیریت بر شاکله ی خود دارند اهل بیت می باشند. مثلا در روایت است که رسول خدا (ص) به فردی که تقاضای کمک داشت کمکی کرد ولی در بار دیگر به او دستور دارد که کار کند.
آغازگر لغزش در زندگی، خود انسان است؛ اگر کسی خود را اصلاح کرد و در مسیر اطاعت از خداوند و اهل بیت قرار گرفت با این کار به خودش نفع رسانده است. ما نباید از یک بچه ی خردسال کمتر باشیم زیرا اگر یک بچه مسیر خانه اش را گم کند مضطرب می شود و گریان می گردد ولی ما گاه مسیر صاحب خانه ی خود که خداوند است را گم می کنیم ولی اصلا نگران نمی شویم. انسان برای اینکه دچار لغزش نشود باید دائما به خدا و معصومین توجه داشته باشد.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo