< فهرست دروس

درس قواعد فقهیه استاد عباسعلی زارعی سبزواری

99/07/07

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: قواعد عامه/قاعده تقیه /تنبیه نهم: مقتضی الاصل عند الشک

تنبیه نهم که شایسته ذکر است بررسی مقتضی اصل عند الشک است

درگذشته اشاره‌شده این‌که تقدم قاعده تقیه بر ادله احکام اولیه از نوع تقدم حاکم بر محکوم است، چون مستفاد از ادله تقیه این است که عمل تقیه‌ای نازل منزله مأمور به اولی است، لذا درصورتی‌که بدانیم تمام شرایط معتبر در تقیه مثل خوف در تقیه خوفیه وجود مصلحت در تقیه مدارتیه وجود دارد، بلااشکال این قاعده در آنجا جریان پیدا می‌کند و حکم اولی را کنار میزند و اما درصورتی‌که در جواز و عدم جواز تقیه شک کنیم و منشأ شک این باشد که نمی‌دانیم آیا شرایط مهیا هست، مثلاً در تقیه خوفیه نمی‌دانیم که به حد اضطرار رسیده و خوف به معنای که توضیح داده شد وجود دارد یا خیر؟ و یا در تقیه مدارتیه که شک داریم که آیا مصلحتی که ملاک این تقیه هست تحقق‌یافته است یا خیر؟ در این موارد تبعا مقتضای اصل عدم جواز تقیه است به دلیل اینکه شک ما در اینجا به شک در تحقق اصل موضوع تقیه برمی‌گردد و جریان قاعده تقیه موقوف بر احراز موضوع آن است و المفروض انه لم یحرز وجود الموضوع

و اگر کسی بگوید خطابات که در خصوص جواز تقیه واردشده است مجموعه‌ای از اطلاقات و عمومات است آیا نمی‌توان در موارد شک به این اطلاقات و عمومات رجوع کنیم؟

پاسخ: رجوع به این اطلاقات و عمومات معنی ندارد، چون خطابات متکفل تشخیص موضوع در خارج نیستند ، بلکه باید برای مخاطب وجود موضوع احراز شود تا بتوان برای تثبیت حکم ان موضوع و افرادش به اطلاق و یا عموم خطاب مراجعه کنیم

درنتیجه در مواردی که شک در جواز و عدم جواز تقیه است، یعنی شک در وجود و عدم وجود شرایط تقیه است باید از ادله تقیه صرف‌نظر کرد و به ادله احکام اولیه که اقتضای عدم تقیه را دارد مراجعه کنیم.

تنبیه دهم

اعتبار و عدم اعتبار عمل مندوحه در جریان قاعده تقیه است

آیا در جریان قاعده تقیه یعنی جواز تکلیفی و جواز وضعی آن شرط است که هیچ مندوحه ای مطلقاً وجود نداشته باشد؟ یا عدم وجود مندوجه معتبر نیست؟

و یا در موارد باید تفصیل داد

قبل از اینکه اقوال موجود در این مسئله مطرح‌ شود و مورد ارزیابی قرار بگیرند، لازم است مراد و مقصود از مندوحه روشن شود

کلمه مندوحه که از ندح گرفته‌شده است در لغت به معنای سعه و فُسحه است به معنی فارسی گشایش میباشد به معنی مفرّ است، لذا در فراهیدی در کتاب العین: الندح سعة و الفُسحة[1]

جوهری در صحاح[2] ابن منظور در لسان[3] نظیر همین سخن رادارند، سعه، گشایش، مفرّ

اما در اصطلاح مقصود از مندوحه وجود مفرّ برای خروج از یک تنگنا تهدیدکننده است، تا بتواند با این مفر از ضرر احتمالی متوجه به خود رهایی پیدا کند و یا آن مودّت محّبت و مصلحتی را که در تقیه مداراتی است به دست بیاورد.

و مندوحه به این معنی از دو حال خارج نیست یا مندوحه عرضیه است یا مندوحه طولیه هست

مندوحه عرضیه؛ یعنی مفری که برای مکلف بالفعل و در زمان وجود خوف یا مداراة برای او وجود دارد به این معنی که آقای مکلف در حال حاضر مورد تهدید قرارگرفته و یا در حال حاضر مصلحتی جلب رضایت مخالف را می‌طلبد، می‌تواند عمل واقعی را انجام دهد و با انجام همین عمل واقعی بدون نیاز به اظهار موافقت واقعی که البته ضرر احتمالی مخوف را دفع نموده و نیاز را تحصیل کند

مثلاً مکلف در نماز جماعت با عامه شرکت می‌کند و متمکن از این است که در صفی قرار بگیرد در مکانی از مسجد به نماز بایستد که امکان سجده ما یصح السجود علیه براو فراهم است.

اما مندوجه طولیه؛ اینکه مندوحه در آینده فراهم می‌شود یعنی اگر مکلف بخواهد فی الحال که خوف است یا مصلحت مداراة وجود دارد عمل کند لابد اظهار با مخالف و ترک با واقع است و در همین حال راه دوم برای خوف و تحصیل مداراة نیست ولی می‌تواند آلان اقدام به عمل نکند صبر کند در فرصت بعدی فرصتی فراهم می‌گردد، عمل را انگونه ک قبول دارد و موافق واقع است انجام دهد مثلاً اگر آلان بخواهد نماز جماعت عامه اقتدا کند از جهت تقیه به فرش سجده کند ولی می‌تواند صبر کند در سعه وقت نماز را بخواند و بر چیزی که سجده بر آن صحیح است سجده کند.

اگر مندوحه وجود داشت تقیه جائز است یا نه؟

باید انظار مطرح شود و موردبررسی قرار گیرد.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo