< فهرست دروس

درس قواعد فقهیه استاد عباسعلی زارعی سبزواری

98/09/18

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: قواعد عامه فقهیه/قاعده تقیه /تقسیمات تقیه

عرض شد که یکی از تقسیمات تقیه(تقسیم سوم) به دو قسم تقسیم می‌شود:

    1. تقیه خوفیه

    2. تقیه مداراتی

و منظور از تقیه مداراتی این است که موافقت و عدم مخالفت با غیر به هدف و جهت مدارات و ملاینت با غیر باشد، تا بتواند از این طریق صلح و صفا و وحدت و همبستگی را در میان امت پیامبر و مسلمین ایجاد نموده و قلوب سایر مسلمانان را تألیف نموده و مذهب و دین با مدارات با سایرین را تقویت نماید.

     و دلیل بر مشروعیت علاوه بر آنچه در ذیل مدرک قاعده تقیه یعنی اطلاقات و عمومات گذشت، تعدادی از نصوص و اخبار است که در خصوص تقیه مداراتی واردشده

     یکی از این‌ها صحیحِ هشام الکندی، قال: سمعت أبا عبد الله عليه السلام يقول: إياكم أن تعملوا عملا نعير به، شمارا بر حذر می‌داریم از کاری که موجب عار شود برای ما فإن ولد السوء يعير والده بعمله، اگر بچه‌ای نا خلف افتد و کار بدانجام دهد باعث خجالت پدر می‌شود كونوا لمن انقطعتم إليه زينا، ولا تكونوا عليه شينا، باکسانی که برخورد می‌کنید به گونه باشد که موجب زینت و تحسین ما باشد، شین نباشید که مورد تقبیح ما بشود. صلوا في عشائرهم، وعودوا مرضاهم، واشهدوا جنائزهم، ولا يسبقونكم إلى شئ من الخير فأنتم أولى به منهم، والله ما عبد الله بشئ أحب إليه من الخباء، قلت: وما الخباء؟ قال التقية. [1]

     یکی دیگر از این روایات عن أبي بصير قال: قال أبو جعفر عليه السلام، خالطوهم بالبرانية، وخالفوهم بالجوانية إذا كانت الامرة صبيانية.[2] یعنی در علنی با سایر مسلمانان همزیستی کنید، در خفا اشکالی ندارد، مخالفت کنید. زمانی که متولیان و حاکمان خوی بچگی دارند.

     یکی دیگر از این روایات صحیح عن عبد الله بن سنان قال: سمعت أبا عبد الله عليه السلام يقول: أوصيكم بتقوى الله ولا تحملوا الناس على أكتافكم فتذلوا، شمارا به تقوای الهی وصیّت می‌کنیم و اینکه مردم را وادار نکنید به آنچه بارو شماست عمل کنند إن الله عز وجل يقول في كتابه ﴿وقولوا للناس حسنا﴾[3] ثم قال: عودوا مرضاهم، واحضروا جنائزهم واشهدوا لهم وعليهم، وصلوا في مساجدهم حتى يكون التمييز، وتكون المباينة منكم ومنهم. ورواه البرقي في (المحاسن) عن ابن محبوب مثله إلى قوله: في مساجدهم. [4]

 

دلالت این روایات بر جواز تقیه در جهت مدارات با سایر مسلمانان و به هدف ایجاد همزیستی با سایر مسلمین و کمک به اتحاد مسلمانان امری واضح و روشن است.

لکن شکی نیست در اینکه این قسم از تقیه در مواردی جائز است که مدارات و نرمی نشان دادن در ارتکاب یک عمل محرم عند المذهب نباشد. یا ترک واجب عند المذهب نباشد. لذا حضور در مجالسی که احیاناً مخالفین ما برقرار می‌کنند و در آن‌ها مرتکب اموری می‌شوند که ازنظر ما حرام می‌باشد: مثلاً شرب خمر جائز نیست.

با توجه به بحثی که مطرح‌شد، اصل تقیه مداراتی فی‌الجمله امر مسلم است.

انما الکلام در این است: آیا تقیه مداراتی اختصاص به عصر ائمه و آن زمانی دارد که عامه به لحاظ اینکه حاکمان جامعه را تشکیل می‌دادند و از شوکت خاص برخوردار بودند؟

اینگونه اشکال میشود که اساس این روایات مربوط به عصر ائمه است که شوکت و عزت حکومتی دست مخالفین بود، لذا تقیه مداراتی در عصر حاضر که اقتدار و شوکت، در خیلی از ممالک دست کسانی است که مذهب اهل‌بیت را ترویج می‌کنند، جائز نیست. یا اینکه تقیه مداراتی اختصاص به عصر ائمه ندارد؟

بعضی از فقها قائل به اختصاص شدند. مثل محقق همدانی در مصباح الفقیه می‌فرمایند: کسی که ادعا کند روایات و نصوص ذکر شده دلالت بر استحباب مجالست مطلق دارد ممنوع است و قابل‌قبول نیست

به‌احتمال‌قوی این اخبار و روایات که امر به حضور در مجامع مخالفین واردشده در مورد غالب اشخاصی که از پیروان اهل‌بیت معاصر ائمه بودند. غالباً مجبور بودن با جماعت مخالفین جمع شوند و معاشرت داشته باشند و وقتی شرکت می‌کردند و با آن‌ها معاشرت می‌کردند متهم به رافضی شدن و تشیّع، نشده و مورد اذیت و آزار قرار نمی‌گرفتند، امام علیه اسلام در حقیقت در این روایت در چنین فضای امر می‌کند که در مساجد این‌ها حاضر شوید و نماز بخوانید و...

چون اگر این‌گونه نباشد متهم به رفض و امثال این‌ها می‌شوید لذا این روایات و اخبار دلالت ندارند بر اینکه اگر چنین فضای وجود نداشت و اگر قوت و اقتدار و شوکت دست طرفداران اهل‌بیت بود در جمع آن‌ها شرکت کنیم و...

این روایات انصراف به‌جایی دارند که اقتدار و قدرت دست مخالفین باشد و ...[5]

تحقیق مطلب کما افاد محقق خوئی [6] این است

این‌گونه تقیه اختصاص به عصری دون عصر ندارد بر اساس تحلیلی که محقق همدانی مطرح می‌فرمایند رعایت تقیه به معنی حضور در مجالس مخالفین در چنین فضای می‌شود تقیه خوفیه نه مداراتی، چون اقتدار دست مخالفین بود و اگر شرکت نمی کردند متهم می‌شوند و مورد آزار و اذیت قرار می‌گیرند.

درحالی‌که روایاتی ذکر شد ه کاملاً دلالت دارد بر اینکه هدف از این تقیه بلکه توحید کلمه، جلب محبت مسلمین عامه و سایر مصالح مسلمین است.

این هدف آلان هم قابل‌تعقیب است اختصاص به آن زمان فقط مما لا شاهد علیه است

این هم تقسیم دوم


[5] مصباح الفقيه، الهمداني، آقا رضا، ج2، ص445.. دعوى ظهورها في حدّ ذاتها في الاستحباب مطلقا من المنع، لقوّة احتمال ورود الأخبار الآمرة بالحضور في مجامعهم مورد الغالب، حيث إنّ الأشخاص المعاصرين للأئمّة عليه‌السلام غالبا كانوا مضطرّين إلى مخالطتهم ومعاشرتهم، كي لا يعرفوهم بالفرض والتشيّع فيؤذوهم، والإمام عليه‌السلام بيّن لهم ما يترتّب على فعلهم من الأجر والثواب، كي لا تشمئزّ طباعهم بمقتضى جبلّتهم من حضور مساجدهم والصلاة معهم، فيؤدّي ذلك إلى ترك الحضور والاختلاط، الكاشف عمّا في نفوسهم من الرفض والاستنكار، فلا تعمّ هذه الأخبار من لم يكن في معرض هذه التهمات، كما أنّه لا تدلّ على جواز الصلاة معهم عند ارتفاع شوكتهم وذهاب سلطانهم وانقراض عصرهم بحيث لم يبق منهم إلّا الأذلّون، لانصرافها عن مثل الفرض جزما

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo