< فهرست دروس

درس قواعد فقهیه استاد عباسعلی زارعی سبزواری

98/08/11

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: قواعد عامه/قاعده تقیه /ادله قاعده تقیه

 

در مورد قاعده التقیة فی کل شی‌ء جائزةٌ به ادله و اموری استناد شده است، اولین دلیل آیاتی از قران کریم بود که اولین آیه از آیات قران کریم برای اثبات قاعده تقیه، آیه 28 آل‌عمران مطرح شد.

﴿لاٰ يَتَّخِذِ اَلْمُؤْمِنُونَ اَلْكٰافِرِينَ أَوْلِيٰاءَ مِنْ دُونِ اَلْمُؤْمِنِينَ وَ مَنْ يَفْعَلْ ذٰلِكَ فَلَيْسَ مِنَ اَللّٰهِ فِي شَيْءٍ إِلاّٰ أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقٰاةً وَ يُحَذِّرُكُمُ اَللّٰهُ نَفْسَهُ وَ إِلَى اَللّٰهِ اَلْمَصِيرُ﴾[1]

مؤمنان نباید کافران را به‌جای اهل ایمان، سرپرست و دوست بگیرند؛ و هر کس چنین کند در هیچ پیوند و رابطه‌ای باخدا نیست، مگر آنکه بخواهید به سبب دفع خطری که متوجه شماست از آنان تقیّه کنید؛ خدا شمارا از [عذاب] خود بر حذر می‌دارد و بازگشت [همه] به‌سوی خداست.

این آیه صریح در تقیه هست و وقتی به فرمایشات عامه و خاصه مراجعه می‌کنیم بسیاری از اندیشمندان اهل سنت و بسیاری از اعاظم شیعه تصریح دارند که این آیه دلالت بر جواز تقیه دارد.

در جلسه قبل اشاره شد به فرمایشات اندیشمندان اهل سنت و اعاظم شیعه و نتیجه این شد، این آیه دلالت دارد بر جواز تقیه فی کل شی

آیه دوم از آیاتی که به‌عنوان سند و دلیل برای اثبات تقیه مورد استناد قرارگرفته این آیه است ﴿وَ إِذِ اِعْتَزَلْتُمُوهُمْ وَ مٰا يَعْبُدُونَ إِلاَّ اَللّٰهَ فَأْوُوا إِلَى اَلْكَهْفِ يَنْشُرْ لَكُمْ رَبُّكُمْ مِنْ رَحْمَتِهِ وَ يُهَيِّئْ لَكُمْ مِنْ أَمْرِكُمْ مِرْفَقاً﴾[2]

و [پس از مشورت و گفتگو با یکدیگر چنین گفتند]: اکنون‌که از آنان و آنچه غیر خدا می‌پرستند، کناره گرفته‌اید، پس به این غار پناه گیرید تا پروردگارتان از رحمتش بر شما بگستراند و در کارتان آسایش و آسانی فراهم آورد.

تقریب استدلال به این آیه شریفه برای اثبات جواز تقیه این است که این آیه دلالت دارد که اصحاب کهف یک مدت‌زمانی با توجه به اینکه مؤمن به خدا بودند و به پروردگار خدا معتقد بودند در حالی میان جماعتی زندگی می‌کردند که بت‌پرست بودند و تقیه می‌کردند و اعتقاد و ایمان خود را به خداوند از جهت خوف و ترسی که از آن جماعت داشتند پنهان می‌کردند تا اینکه عزم را جزم کرده و از میان آن جماعت خارج‌شده و بیرون آمدند.

لذا این آیه هم دلالت بر مشروعیت تقیه در شرایع سابقه دارد و هم با ذکر این آیه شریفه بدون رد آن و هم با سایر آیات که وجود دارد مورد امضای شارع مقدس اسلام قرارگرفته است.در همین خصوص روایاتی هم وجود دارد که جواز تقیه با استفاده از این آیه را تکمیل می‌کنند

مثل روایت کلینی از امام صادق علیه‌السلام: ما بلغت تقية أحد تقية أصحاب الكهف إن كانوا ليشهدون الأعياد ويشدون الزنانير فأعطاهم الله أجرهم مرتين.[3]

در روایت دیگر مرحوم کلینی دارد که: إن مثل أبي طالب مثل أصحاب الكهف أسروا الايمان وأظهروا الشرك فآتاهم الله أجرهم مرتين.[4]

تنها اشکالی که ممکن است به استدلال به این آیه وارد شود این است که ممکن است کسی بگوید: مورد این آیه شریفه تقیه مومنان از مشرکین است اصحاب کهف به خدا ایمان آورده بودند در قبال مشرکین و بت‌پرست تقیه می‌کردند و ایمان خود را مخفی می‌کردند. لذا آیه شریفه اخص از مدعای ما نحن فیه است، چون مدعا عبارت است از جواز تقیه در هر شی‌ء در قبال هرکسی که خوف رسیدن ضرر به تقیه کننده باشد،

می‌خواهد کافر باشد یا مسلمان باشد لذا این دلیل اخص از مدعاست

پاسخ قبلاً هم مورداشاره قرارگرفته است

مورد مخصص نیست، مگر اینکه قرینه باشد که بفهمیم که ثبوت حکم در آن مورد برای موضوع به لحاظ خصوصیتی است که در آن موضوع است.

ذکر حکم برای فردی از افراد یا مصداقی از مصادیق درصورتی‌که اختصاص به آن فرد دارد که از دلیل استفاده شود که خصوصیت فردیِ آن موضوع دخیل در ثبوت حکم باشد، لذا تا زمانی که دلیل بر دخالت خصوصیت فرد موضوع برای ثبوت حکم وجود نداشته باشد مورد و فرد مخصص و معین نیست و در آیه شریفه هیچ دلیل و قرینه بر اینکه ثبوت جواز تقیه به لحاظ آن است که فردی که خوف ضرر او می‌رود فرد کافری می‌باشد نمی‌شود.

این اشکال با توجه به پاسخی که داده شد وارد نیست

آیه سوم از آیاتی که در مقام اثبات قاعده التقیه فی کل شی جائزه مورد استناد قرارگرفته است ﴿وَ قٰالَ رَجُلٌ مُؤْمِنٌ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَكْتُمُ إِيمٰانَهُ أَ تَقْتُلُونَ رَجُلاً أَنْ يَقُولَ رَبِّيَ اَللّٰهُ وَ قَدْ جٰاءَكُمْ بِالْبَيِّنٰاتِ مِنْ رَبِّكُمْ وَ إِنْ يَكُ كٰاذِباً فَعَلَيْهِ كَذِبُهُ وَ إِنْ يَكُ صٰادِقاً يُصِبْكُمْ بَعْضُ اَلَّذِي يَعِدُكُمْ إِنَّ اَللّٰهَ لاٰ يَهْدِي مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ كَذّٰابٌ﴾[5]

و مرد مؤمنی از خاندان فرعون که ایمانش را پنهان می‌داشت، گفت: آیا مردی را می‌کشید که می‌گوید: پروردگار من خداست؟ و بی‌تردید از سوی پروردگارتان برای شما دلایل روشنی آورده است و اگر دروغ‌گو باشد دروغش به زیان خود اوست و اگر راست‌گو باشد برخی از عذاب‌هایی که به شما وعده می‌دهد به شما خواهد رسید؛ زیرا خدا کسی را که اسراف‌کار و بسیار دروغ‌گوست، هدایت نمی‌کند.این آیه شریفه هم ازآن‌جهت دلالت بر جواز تقیه دارد که دربردارنده حکایت و قصه و داستان مؤمن آل فرعون است که مدت مدیدی این مؤمن ایمان خود را به لحاظ ترسی که از فرعون و اعوان او داشت مخفی می‌داشت و بعد از مدت مدیدی نتوانست ایمان خود را مخفی نگه دارد و ابراز نمود لذا آیه شریفه دلالت دارد که تقیه یک امری جوازان حتی در شریعت حضرت موسی علیه اسلام مورد تائید بوده و شریعت اسلام هم با این آیه شریفه و ذکر و بیان این داستان و عدم رفع و منعان در حقیقت جواز تقیه را تائید می‌کندو تعداد زیادی از اعاظم در ذیل تفسیر این آیه تصریح کردند که این آیه شریفه دلالت بر جواز تقیه دارد.

هم در میان علمای امامیه و مفسرین شیعه و هم در میان علمای غیر امامیه من‌جمله مراغی مصری در تفسیر مراغی[6]

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo