< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد عباسعلی زارعی سبزواری

98/11/20

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: حج/استطاعت /فرع پنجم از مساله 48

 

فرع پنجم: شرط و عدم شرط یأس از زوال عذر در وجوب استنابه و اجزا عمل نائب

آیا در وجوب استنابه و اجزا حج نیابی شرط است که فرد عاجز در حالی که مأیوس از زوال عذر است فردی را جهت انجام حج به نیابت گیرد طوری که اگر با امید به زوال عذر نائب بگیرد و عذر بعد از عمل نائب مرتفع شود این عمل مجزی نیست بلکه بر او واجب است حج را بعد از زوال عذر انجام دهد یا چنین چیزی شرط نیست بلکه در وجوب استنابه و اجزا عمل نیابی به مجرد عروض عذر و عجز فعلی با عدم علم به زوال هر چند احتمال زوال را هم بدهد کفایت می‌کند؟ در صورت اول آیا حصول یأس بعد از عمل نائب کفایت می‌کند یا باید قبل از عمل نائب باشد؟

در این مسأله سه نظریه وجود دارد:

نظریه اول: عدم رجا به زوال و حصول یأس از ارتفاع عذر قبل از عمل نائب شرط است. یعنی زمانی استنابه واجب می‌شود که شخص متعذّر امیدی به رفع عذرش نداشته باشد لذا اگر در حالی که امید به زوال و رفع عذر دارد کسی را نائب گیرد و او عمل را انجام دهد این عمل مجزی نیست و چنانچه عذر این شخص زائل شد باید این عمل را انجام دهد حتی اگر بعد از عمل نائب مأیوس از زوال شود. این نظریه صاحب مدارک است.[1] [2]

نظریه دوم: کافی است رجا به زوال نداشته و مأیوس از ارتفاع عذر باشد فرق نمی‌کند که یأس از ارتفاع عذر قبل از عمل نائب برای منوب‌عنه حاصل شود یا بعد از عمل نائب.

این نظریه سید محقق یزدی است[3] [4] که حضرت امام[5] [6] و سید محقق خوئی هم آن را اختیار کرده‌اند.[7] [8]

نظریه سوم: اساساً عدم رجا به زوال و حصول یأس از ارتفاع عذر مطلقا شرط نیست نه در وجوب استنابه و نه در اجزا عمل نائب، بلکه تمام ملاک برای وجوب استنابه و اجزا عمل نائب از منوب‌عنه، عروض عذر و وجود عجز فعلی مکلف از عمل به همراه عدم علم به زوال این عذر می‌باشد.

این نظریه‌ای است که ما اختیار کردیم مبتنی بر آنچه که در مباحث گذشته ذیل بعضی از فروع بیان شد.

منشأ اختلاف اعلام: عبارت است از اختلاف این بزرگواران در موضوع وجوب استنابه و در این خصوص سه احتمال متصوّر است و هر یک از این اقوال بر یکی از این احتمالات استوار شده است.

احتمال اول: موضوع وجوب استنابه، عروض العذر مع الیأس عن ارتفاعه می‌باشد طوری که یأس از ارتفاع عذر داخل در موضوع وجوب استنابه است لذا در وجوب اصل استنابه، حصول یأس از زوال عذر قبل از عمل نائب لازم و معتبر است طوری که اگر شخص امید به ارتفاع عذر قبل از عمل داشته باشد موضوع وجوب استنابه محقق نمی‌شود هر چند بعد از عمل نائب مأیوس از زوال عذر هم شود و وقتی موضوع وجوب استنابه محقق نشد استنابه شرعیّت ندارد و وقتی استنابه شرعیّت نداشت عمل نائب مشروعیّت ندارد و در این صورت مجالی برای اجزا از عمل منوب‌عنه باقی نمی‌ماند و لذا شاید نظر صاحب مدارک مبنی بر لزوم یأس از زوال عذر قبل از عمل به همین معنا باشد.


[2] . «و إنما تجب الاستنابة مع اليأس من البرء، فلو رجا البرء لم تجب عليه الاستنابة إجماعا، قاله في المنتهى، تمسكا بمقتضى الأصل السالم من معارضة الأخبار المتقدمة، إذ المتبادر منها تعلق الوجوب بمن حصل له اليأس من زوال المانع.».
[4] . «و لو استناب مع رجاء الزوال و حصل اليأس بعد عمل النائب فالظاهر الكفاية.».
[6] . «و لو استناب مع رجاء الزوال لم يجز عنه، فيجب بعد زواله، و لو حصل اليأس بعد عمل النائب فالظاهر الكفاية.».
[8] . «ثم انك قد عرفت ان موضوع وجوب الاستنابة هو الحيلولة بينه و بين الحج بالعذر و لا عبرة باليأس أو رجاء الزوال إلا من باب الطريقية، و يترتب على هذا انه لو استناب مع رجاء الزوال و حصل اليأس بعد عمل النائب فالظاهر هو الاجتزاء، لان الموضوع و هو الحيلولة الواقعية متحقق غاية الأمر انه لا يعلم به و لا يدري بتحققه واقعا.».

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo